حکایت بهلول
و آب انگور
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمرهای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام میشود؟
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو میپاشم. آیا دردت میآید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونهات میپاشم. آیا دردت میآید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلولهای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی!
(حکایت برخی توجیهات ما در گناهان همین است. مثلاً میگوییم با دو تار مو که کسی به فحشا نمیافتد. اولاً دو تا مو نیست و هزاران تا مو است، دوما به مو ختم نمیشود و لباس باز و تنگ و ... آرایش و عطر و ... اضافه میشود و در نهایت یک مرتبه به خود میاییم که میبینیم یا مرتکب گناه شدیم، یا کسی را به گناه انداختیم و زندگی دیگری را متلاشی کردهایم... شیطان کارش را خود بلد است. از توجیه و کم کم شروع کردن آغاز میکند؛ اما در نهایت انسان را به بدترین نقطه میرساند!)
کشوری مقتدر
در سایه مردمی قوی
فاطمه میریطایفهفرد
نقطه اتکا هر کشوری، مردمان آن خطهاند. مردمانی که بخش مهم هویتی هر تمدنی را بر عهده دارند. به عبارتی دیگر، این مردماند که هویت خود را سربلند و مستقل و یا وابسته میکنند. میزان تابآوری و روشنبینی مردم در طول تاریخ، هویت مانده بر تاروپود جغرافیایی آنان است. پس به هر میزان مردم توانمندتر و قویتر، اثرگذاری در محیط پیرامونی و منطقهای بیشتر. مردم قوی میتوانند حماسهساز باشند و تمدنآفرین. پس اگر قرار است اتفاقی بیوفتد، گام نخست، قوی شدن آحاد جامعه است. این موضوع یکی از مباحث مهم تمدنی است که مقام معظم رهبری در سالهای اخیر مکرر به این امر اشاره کردهاند. دلیل این امر، حرکت مردم و همراهی ذهنی و روحی آنان در راستای اقتدار کشور است. اگر نگاهی به شعارهای سال هم داشته باشیم، این نوع نگاه همواره وجود داشته است. توجه به کالای داخلی و ایجاد قدرت اقتصادی از ماحصل استفاده از تولید داخلی، یکی از موارد مشهود است. توجه به قشر کارگر که عموماً در چرخه تولید و قدرت جامعه نقش مهمی دارند. جهش تولید که این امر نیز رابطه مستقیمی با قوی شدن مردم دارد.
ایشان در سخنرانیهای خود، حیات یک ملت را وابسته به مؤلفههای قدرت دانستهاند: «اساساً حیات یک ملّت و بالندگی یک ملّت، وابسته به این است که مؤلّفههای قدرت و عناصر قدرت را در خود تقویت کند و آنها را در جای لازم و بهنگام، مورد بهرهبرداری و استفاده قرار بدهد». 09/04/1397
حضرت آقا اهمیت اقتدار مردم را از زبان قرآن بیان میکنند:
«قوی شدن از قرآن گرفته شده است. کشور بایستی قوی بشود؛ قوی شدن کشور، جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخهی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید که وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة.» 03/01/1399
راهی برای اقتدار: مقام معظم رهبری درباره دشمنشناسی توجه میدهند به این امر که دشمن اساساً با اقتدار ایران مخالف است؛ پس با هرچه که مایه اقتدار ایران شود نیز مخالفت میکند.
ایشان اقتدار را امری درونی و جوششی میدانند که این جوشش برگرفته از تلاش و کوشش مردمان کشور است:
«کوششی که فقط خریدن بدون آگاهی باشد، ثمرهای برای اقتدار ندارد. معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پولهای کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاحهای مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد بهدرستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، این اقتدار نیست. اینها اقتدار نیست، اینها ذلّت است.»
ملاک مقام معظم رهبری درباره قوی شدن، فقط در ابعاد نظامی و امنیّتی خلاصه نمیشود؛ بلکه اقتدار در همه ابعاد اهمیت دارد:
«دشمن همهی توان خودش را به کار برده برای اینکه شما را نابود کند. بعضی از مسئولینِ دولتهایی که با ما مواجهاند و مقابلاند، این را صریحاً امروز میگویند؛ صریح میگویند در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی هستند... از هر بهانهای هم استفاده میکنند. شما موشک ماهوارهبر به فضا پرتاب میکنید، ناگهان میبینید که در دنیا جنجال درست کردهاند. یک کار علمی، یک کار فنّی، یک کاری که برای یک کشور لازم و بسیار عادی و معمولی است، وقتی شما انجام میدهید، میبینید جنجال راه میاندازند؛ اینها نشانههای این است که بایستی بیشتر مراقب باشید. پاسخ این برخوردها هم کار قوی و جهادی و حسابشده است؛ پاسخ به این دشمنیها، قویتر شدن است. مراد من از قویتر شدن، فقط در زمینهی نظامی و امنیّتی نیست، البتّه در آنجاها باید قوی شد؛ امّا در زمینهی اقتصادی باید قوی بشوید، در زمینهی فرهنگی باید قوی بشوید، در زمینهی حفظ هویّت اسلامی و انقلابی باید روزبهروز قویتر و عمیقتر بشوید. است.» 12/05/1396
دلایل منطقی برای قوی شدن
«اگر ملّتی قوی نباشد، باجگیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصلهی زیادی دارند؛ امّا ملّت ما اینجور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است.» 1393/01/01/
کلام آخر: امروز ایران در نقطهای از قدرت دیپلماسی و عزت داخلی قرار گرفته است که شاید در سالیان قبل، تصور این امر دور از ذهن بود. این قدرت و توانایی در عرصههای داخلی و خارجی، نشان از مردمی دارد که با بینش درست و درک کامل به مسائل، حرکتی رو به جلو داشتند و در این موفقیت سهیم بودهاند. حال در حساسترین روزهای تاریخ، استمرار این مهم جز به تلاش مردمان ایران، محقق نمیشود.
اصلح کیست؟
پرتکرارترین ویژگیها
در بیان مقام معظم رهبری
امام خامنهای در ۲۸ سال گذشته، در سخنرانیهای خود، با بیان ویژگیهای نامزد اصلح، بیشترین تکرار را درباره خصوصیات ذیل داشتهاند:
۳۳ مرتبه: مدیری قوی و کارآمد،
۳۰ مرتبه: استفاده از شیوه تبلیغات صحیح،
۲۸ مرتبه: پایبندی به مبانی و ارزشها،
۲۱ مرتبه: خستگیناپذیر و دارای همت جهادی،
۲۰ مرتبه: صمیمی با مردم و خدمتگزار آنان،
۱۹ مرتبه: استکبارستیز، شجاع و مقاوم،
۱۸ مرتبه: دارای ایمان و تقوا و متوکل به خدا،
۱۶ مرتبه: پرهیز از بداخلاقی انتخاباتی،
۱۵ مرتبه: آشنا به نیاز جامعه و مردم،
۱۵ مرتبه: از درد مردم احساس درد کند،
۱۱ مرتبه: با تدبیر و با برنامه،
۱۱ مرتبه: بصیر و هوشمند،
۱۱ مرتبه: مجری عدالت و مبارزه با بیعدالتی،
۱۱ مرتبه: معتقد به آرمانها و پیشرفت کشور،
۱۰ مرتبه: سادهزیست و پرهیز از اشرافیگری،
۷ مرتبه: ملتزم به قانون،
۶ مرتبه: پایبند به اقتصاد مقاومتی،
۵ مرتبه: پاکدامن و امانتدار،
۵ مرتبه: ایمان به توانایی مردم،
۲ مرتبه: صادق و رو راست.
به کسی رأی بدهیم که دارای این ویژگیها و خصوصیات باشد.
جماعت غربگرا را بهتر بشناسید
زهرا نجاتی
شیوه برخورد قرآن با اهل نفاق، روشن است. در جایی دستور میدهد که: «ای پیامبر، استغفار تو برای اینان فایده ندارد»،
در جایی دستور میدهد که «هرجا یافتید، این جماعت که صبح حرفی میزنند و شب خلاف آن عمل میکنند را بکشید.»
اما... فارغ از اینها، خصوصیت جریان نفاق این است که هرجا موضوعی و موجی برای موجسواری مییابد، روی آن سوار میشود و نهایت استفاده را میبرد. اما این گروه اصلاحطلب، چنان موجوداتی هستند که نه تنها هنوز هم باور نکردهاند کشور در زمان آنها تلخترین روزهایش را گذراند و رویکرد دیپلماسی ذلت آنها، با رویکرد دیپلماسی شهیدان عزیز رییسی و امیرعبداللهیان، به خاک مالیده شد.
آنها چنان پا در این مسیر محکم کردهاند که حتی روحیه نفاق هم نمیتواند فیتیله غرورشان را کمی پایین بکشد تا لااقل با موجسواری بر ابراز احساسات مردم در جریان تشییع و داغ سنگین شهید رییسی، دنبال پرکردن سبد رایشان باشند. این جماعت وقیحاند. همانطور که هشت سال، رییس دولتشان رخ در رخ مردم، دروغ گفت و با ایجاد جنگ روانی، از مسئولیتهای خود شانه خالی کرد و با وجود شش سال معطلی برای برجام، در نهایت هم هیچ آوردهای برای کشور نداشت، به جز اینکه به اذعان کارشناسان اقتصادی و حتی با تصریح رهبری معظم، کشور را دچار عقبگرد و آسیب کرد. اما اوج این وقاحت، اینجاست که حافظه ضعیف تاریخی مردم ما را در حد حافظه ماهی قرمز تنزل دادهاند و علاوه بر آن، آن قدر وقاحت دارند که حتی برای جمع کردن رأی، نه تنها از احترام به تفکر و شخصیت رییسی و امیرعبدالهیان، خودداری میورزند؛ بلکه با وقاحت تمام توهین میکنند! ارزشها را در تجمع تبلیغاتی خود زیر پا میگذارند، ولاییگری را با پذیرش قلدری یکسان میدانند و در عین حال ادعا میکنند جماعتی اصلاحگرند. بهراستی تجلی این آیه هستند که «واذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون ولکن لاتشعرون» جداً انسان از این حجم وقاحت به ستوه میآید، در حالی که هنوز قلبهایمان از داغ سنگین شهادت آیت الله رییسی، التیام پیدا نکرده، جماعتی با لگدکوب کردن آرمانها تفکر، دیپلماسی و حتی شخصیت این بزرگواران، دنبال رأی هستند و عدهای هم برایشان کف و صوت میزنند!
بترسیم از اینکه اگر مردم با اتمام حجتی که توسط شخص و مکتب آیت الله رییسی بر ایران و ایرانی شد، باز کسانی چون روحانی و ظریف را بر این مملکت، مسلط سازند، مورد عذاب الهی واقع شوند؛ چرا که بدون شک رأی به روحانی و تفکر پشتمیزنشین و زخم بستری او، رأی به عقبگرد، انفعال، ضعف و ویرانی است.
عکس هفته
پای تو ایستادهایم تا قلّه