امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

گفته‌ها و نکته‌ها 1258

احترام به شعور مردم
سرمایه‌گذاران سیاسی دولت، اخلاق برزخی پیدا کرده‌اند. زنگ حساب و نوبت ارائه کارنامه است و دیگر نمی‌شود انشاء خواند.
بنابراین، مثل شاگردهای تنبل/ مسئولیت‌ناپذیر، وارد مرحله بهانه‌جویی/ فرافکنی شده‌اند. از جمله حمله تکراری به سعید جلیلی.
روزنامه هم میهن به جای مطالبه تعهدات و تکالیف دولت نوشته: جلیلی از جان مردم و مملکت چه می‌خواهد؟ رسانه‌های اجاره‌ای هم عیناً کپی پیست کرده‌اند!
چند تای دیگر نوشته‌اند: دولت سایه جلیلی کدام مشکل مملکت را حل کرد؟ بعضی هم سرشان را از سوژه خودروی او بیرون نمی‌کشند و شعور مردم را دست کم می‌گیرند.
هر سوژه‌ای، میزانی از جذابیت را دارد و سپس، حال مخاطب را بد می‌کند؛ مانند همین سیاه بازی دو سال گذشته  مدعیان اصلاحات.
آنها که پارسال با زدن جلیلی ادعا کردند "نمی‌گذارند ایران دست طالبان بیفتد"، یا غیبشان زده و یا سوزنشان گیر کرده است.
اما یکی از حامیان دولت نوشته: می‌خواهم یک نصیحت دوستانه به حامیان دولت بکنم؛ دوستان عزیز! حمله به جلیلی دیگر جواب نمی‌دهد. الان وقت پاسخگویی در مورد دلار 135 هزار تومانی است.
 
شما آینه عبرت هستید، نه الگو!  
حسن روحانی ضمن بازخوانی وارونه عملکرد دولت خود، از مدیران آن دوره خواست دولت را کمک کنند تا حداقل یک کار بزرگ انجام دهد.
وی در دیدار معاونان وزیران و معاونان رئیس ‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم سخنانی گفته است که هر کدام جای نقد و ارزیابی دارد:
- گاهی برخی از فرصت‌ها قابل تکرار نیست. مثلاً دوران اوباما و دوران ما. البته ما در دوره اوباما که با هم تلفنی صحبت کردیم در سه مورد با هم بحث کردیم و به توافق رسیدیم. یعنی دو طرف قبول کردیم که در مرحله اول مسئله هسته‌ای حل شود و سپس دو مسئله دیگر. گرچه آقای اوباما می‌خواست هر سه مسئله را با هم پیش ببریم، که من به او گفتم اگر اولی به خوبی انجام شود، می‌توان دو مورد دیگر را در فرصت بعدی انجام داد که او در نهایت قبول کرد. بنا نبود که برجام اول و آخر داستان ما باشد؛ برجام آغازی بود که دنباله‌اش می‌بایست طرح‌های دیگری هم اجرا می‌کردیم.
- متأسفانه امروز در جامعه ما بر سر هر مسئله‌ای شاهد دوقطبی‌سازی هستیم. در هر موضوعی فوراً با هم دعوا داریم. بر سر هر مسئله اجتماعی فوری جامعه دوقطبی می‌شود. مثل اینکه عده‌ای توجه به مشکلات اساسی کشور ندارند و نمی‌دانند ما در چه شرایطی هستیم.
- ما وقتی دولت را تشکیل دادیم، مگر چه‌کار کرده بودیم. همان شعارها و برنامه‌هایی که در انتخابات به مردم گفتیم که اقتصادتان را احیا می‌کنیم، فناوری هسته‌ای را هم حفظ می‌کنیم، گفتیم هر دو چرخ خواهند چرخید. مردم اعتماد کردند. من به محض اینکه رأی آوردم، قیمت دلار مرتب کاهشی شد. چرا؟ به دلیل امید. حسن روحانی کی بود؟ دلیل اصلی آن امید بود. ما یک قول دادیم، مردم هم اعتماد کردند به ما.
- در مسئله قیمت بنزین، در جلسات اقتصادی همه می‌گفتند تغییر قیمت بنزین بار تورمی شدیدی دارد. ما آمدیم اجرا کردیم، بنزین ۴۰۰ تومانی شد ۷۰۰ تومان، بنزین ۷۰۰ تومانی شد ۱۰۰۰ تومان. تورم چقدر رفت بالا؟ یک واحد درصد هم بالا نرفت. چرا؟ برای اینکه مردم به برنامه ما اطمینان کرده بودند.
1) بنای آقای روحانی و اطرافیانش چه در دولت خود و چه در دولت فعلی این بود که مذاکره را موجب دور شدن سایه جنگ وانمود کند و حال آنکه در همان دوره وی، دولت اوباما، سرطان داعش را به پشت مرزهای ایران کشانده بود و اگر هوشیاری شهید سلیمانی نبود، در همان مقطع، آتش جنگ به درون خاک ما سرازیر می‌شد. در دوره اخیر هم که دیدیم دولت آمریکا چگونه از مذاکره برای عملیات فریب غافلگیری استفاده کرد.
2) برخلاف این واقعیت مسلم، روحانی و حامیان اصلی‌اش، میدان و سرداران نظامی و قدرت دفاعی کشور را در مقابل دیپلماسی و اقتصاد و توسعه و پیشرفت کشور می‌گذاشتند، خلع سلاح ژاپن و آلمان را به عنوان الگوی توسعه و پیشرفت وانمود می‌کردند و خواستار مذاکره درباره قدرت دفاعی ایران در برجام 2 بودند که به معنای واگذاری ارکان آن (همانند واگذاری یا تعطیلی 95 درصد برنامه هسته‌ای کشورمان در برجام یک) بود. سخنان اخیر روحانی، محکومیت وی و حامیان سیاسی اصلی‌اش مثل مرحوم هاشمی است که روزگار آینده را روزگار مذاکره و گفت‌وگو و نه موشک می‌دانستند.
3) روحانی قبل از برجام وعده و تعهد صریح داد که با برجام، همه تحریم‌های مالی و بانکی و اقتصادی بالمره و یک‌جا و به شکل برگشت‌ناپذیر لغو - و نه تعلیق - خواهد شد. اما بعداً وقتی منافع ملی را با برجام، گروگان غرب کرد، سراغ ملحقات اعلام‌نشده برجام مانند واگذاری امتیازات و تعهدات جدید در موضوع FATF  (و 41 تعهد مندرج در برنامه اقدام)، توافق آب و هوائی پاریس (کاهش استفاده از سوخت فسیلی)، و سند 2030 رفت و برای برجام نظامی و منطقه‌ای هم خیز برداشته بود که با بدعهدی‌ها و خیانت‌های پیاپی اوباما و تروئیکای اروپایی، معلوم شد سرش کلاه رفته و به ملت ایران دروغ گفته است.
4) او حتی در دوره ماه عسل مذاکراتی یک‌طرفه با اوباما، معاون سیاسی دفترش را به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل به نیویورک بفرستد. برجام به قدری خسارت‌بار و یک‌طرفه تدوین (دیکته) شده بود که طرف غربی هر عهدشکنی را می‌توانست مرتکب شود؛ اما دولت روحانی جرئت اقدام متقابل حتی دو سال و نه ماه پس از خروج رسمی آمریکا از توافق را نداشت و تلخ‌تر اینکه به اروپای عهدشکن این اجازه را داده بود در پایان تعهدات برجامی ده‌ساله ایران، مکانیسم ماشه را برای بازگشت خودکار تحریم‌ها به اجرا بگذارد!
5) آقای روحانی، همواره اثر تخدیری و شیرینی آدامسی دو سه سال اول دولت خود را روایت می‌کند؛ اما هرگز درباره پنج شش سال بعدی و سرانجام خسارت‌بار میراث خود سخن نمی‌گوید و با این همه دائماً از خودش هم متشکر است که؛ این منم طاووس علیین شده! میراث او دلار هفتصد درصد گران شده، رکورد تورم 45درصد، تعطیلی هشت هزار کارخانه به موازات تعطیلی 95درصد برنامه هسته‌ای، معدل رشد اقتصادی شش دهم درصد، و خزانه خالی ارزی و ریالی (در کنار حراج رانتی 60 تن طلا و 30 میلیارد دلار ارز) است که هرگز بازگو نمی‌شود. این میراث موجب شد مقبولیت مردمی وی در نظرسنجی‌های دولتش به زیر هفت درصد برسد؛ همچنان که با شبیخون بنزینی (سه برابر کردن قیمت) موجب آشوب خیابانی و موج‌سواری مزدوران آمریکا و اسرائیل در سال 1398 شد؛ سوء‌تدبیر فاجعه‌باری که به تعبیر آقای علی مطهری، موجب سوء‌محاسبه آمریکا و ترور سردار سلیمانی شد.
6) آقای روحانی متخصص تولید دوقطبی‌های جعلی است و اذعان به بد بودن این کار، محکوم‌کردن رویکرد مزمن خویش است.
7) هر طور که به عملکرد آقای روحانی و شاکله دولتش نگاه کنیم، چیزی بیش از آینه عبرت بودن دستگیر مخاطب نمی‌شود. بنابراین دولت آقای پزشکیان اگر می‌خواهد به چاه و چاله نیفتد، حتماً باید از مسیر به بن‌بست خورده آقای روحانی پرهیز کند.
 
عکس هفته
رها کردن مقابله با تهاجم فرهنگی = جولانِ سبک زندگی غربی