پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله):  دنیا به پایان می رسد تا مردی از فرزندان حسین ـ علیه السّلام ـ عهده دار مسائل و مصالح امتم گردد او زمین را آنچنان که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل می کند. بحارالانوار، ج 51، ص 66

گفته‌ها و نکته‌ها 1244

مغالطه‌ای برای توجیه عشق یکطرفه به غرب! 
روزنامه سازندگی ادعا کرد، شعار «نه شرقی نه غربی» رنگ باخته است. یاسر هاشمی، در ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران نوشت: «برنامه سالگرد پیروزی مردم چین در جنگ جهانی دوم با رونمایی از دستاوردهای نظامی در حضور سران ۲۶ کشور جهان، تصویری از شکل‌گیری دوباره یک بلوک قدرت جدید در جهان را به نمایش گذاشت. حضور ایران، آن هم در غیاب کشورهای عربی منطقه و ترکیه، دیکته نانوشته سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در نگاه جهانیان قرار داد، رویدادی که یادآور یکی از بنیادی‌ترین شعارهای انقلاب ۱۳۵۷ است: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». شعاری که قرار بود، استقلال ایران را از هر دو بلوک شرق و غرب تضمین کند؛ اما اکنون پس از ۴۷ سال، پرسشی جدی را پیش روی ما می‌گذارد؛ آیا ایران واقعاً راهی مستقل پیموده است؟
اکنون در دهه ۲۰۲۰ جهان بار دیگر نشانه‌های بازگشت به نوعی نظم دوقطبی یا چندقطبی را نشان می‌دهد. در این شرایط ایران عملاً جایگاه خود را در بلوک شرق جدید تعریف کرده است: عضویت در سازمان همکاری شانگهای، قرارداد ۲۵ ساله همکاری با چین و شراکت راهبُردی با روسیه در مسائل منطقه‌ای و نظامی. این نشانه‌ها حکایت از آن دارد که ایران پس از ۴۷ سال عملاً به یک اردوگاه جدید پیوسته است؛ اردوگاهی که در تناقض آشکار با شعار «نه شرقی، نه غربی» قرار دارد.»
درباره این نوشته غیر کارشناسی عضو حزب کارگزاران، گفتنی است که شعار نه شرقی به معنای عدم وابستگی سیاسی و ایدئولوژیک به یکی از دو ابرقدرت (آمریکا و شوروی) بود و نه به معنای عدم تعامل با کشورهای غربی و شرقی. به همین علت هم به جز آمریکا که اقدام به توطئه‌گری و براندازی (و سپس قطع روابط سیاسی) کرد، روابط کشورمان با همه کشورها برقرار بوده است. 
منطق شرعی و عقلانی جمهوری اسلامی ایران، نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است و هر کشوری که این اصل را محترم بشمارد، می‌تواند طرف تعامل قرار بگیرد. در مقابل، آمریکا و غرب به ویژه پس از فروپاشی شوروی، ادعای کدخدایی جهان را مطرح کردند و بر شدت یاغی‌گری‌ها در قالب جنگ‌افروزی و اشغالگری و تحریم‌های گسترده و ترور و خرابکاری و حمایت از براندازی افزودند و طبیعی بود که مورد انزجار ملت و نظام اسلامی قرار بگیرند.
ضمن اینکه منافع مشترک با کشورهایی مانند چین و روسیه قابل تعریف است و هر قدر هم جلوتر آمده‌ایم، یاغی‌گری آمریکا و امکان تعاملات سودمند با چین و روسیه بیشتر شده است. از روابط اقتصادی ضد تحریمی تا استفاده از ظرفیت آن‌ها برای مقابله با فشارهای سیاسی غرب در مجامع جهانی و شورای امنیت. اکنون در حالی که آمریکا در کنار رژیم صهیونیستی، در طرف اقدام نظامی علیه ایران قرار گرفته و میز مذاکره را هم بمباران کرده، چین و روسیه این اقدام نظامی را محکوم کرده و با توسل اروپا به مکانیسم ماشه مخالفت کرده‌اند. آیا فهم این تفاوت بزرگ برای حزب کارگزاران این‌قدر دشوار است، یا اینکه بنا دارند شکست عشقی و عاطفی در دل‌سپردگی یکطرفه به غرب را وارونه روایت و فرافکنی کنند؟!
 
بازی در پازل دشمن! 
اخیراً روزنامه هم‌میهن، دو سرمقاله با عنوان «پرهیز از سیاست پرهزینه» و «مذاکره، بلی یا خیر؟»، منتشر کرد.
در این دو مقاله ادعا شده: 
«- هنگامی که تصمیم لازم و درست را در زمان مناسب نگیریم، ممکن است با گذشت زمان، اعتبار و کارایی آن ضعیف شود. ما استاد از دست دادن فرصت و زمان هستیم.
- اولین مسئولیت سیاستمداران، پرهیز از سیاست پرخطر (ریسکی) برای کشور است. مسیر منتهی به اسنپ‌بک، یک مسیر کم‌خطر نیست. اسنپ‌بک موجب بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت می‌شود.
- باید ایده‌های روشنی را در برابر اروپا قرار داد تا اگر هم شد بتوان به توافقاتی گام‌به‌گام نیز رسید و یا حداقل زمان برای رسیدن به توافقات اساسی‌تر فراهم شود.
- ایران باید در مسیری گام بردارد که در اولین فرصت به‌سوی توافقی جامع درباره مجموعه مسائل خود دست یابد.
- بپذیریم که برای موفقیت گفت‌وگو (مذاکره با آمریکا) هیچ‌گونه ضمانتی وجود ندارد. پذیرش گفت‌وگو، مانع هیچ اقدام دیگری نیست. قرار نیست حواس ما را از مسائل دیگر پرت کند.
- پیمان صلح حدیبیه میان پیامبر و قریش منعقد شد که با هم جنگ داشتند... پیامبر مذاکره با دشمن را هیچ‌گاه رد نکردند.»
درباره معیوب و سست بودن این تحلیل هم‌میهن، نکاتی را باید متذکر شد: رویکرد مدعیان اصلاحات و اعتدال، در گره زدن همه چیز کشور به مذاکره با شیطانی به نام ترامپ، در مسیر دور کردن کشور از خطر بود یا افزایش ریسک؟
وقتی اقتصاد و امنیت و آب خوردن و آلودگی هوا و تدبیر و امید را یک‌جا به مذاکره با کدخدا پیوند زدید، این رفتار، چه دریافتی در دشمن مستکبر و متخاصم ایجاد می‌کند؟ او را از تهدید و تخاصم باز می‌دارد یا به زدن ضربات اقتصادی و نظامی تشجیع می‌کند؟ وقتی در گفتار و رفتار، این پیام نادرست را فرستادید که کار و تدبیری جز مذاکره به هر قیمت و در هر شرایط بلد نیستید، مجالی هم برای مذاکره و تهدیدزدایی و امتیازگیری باقی می‌ماند؟ یا فقط باید دیکته بنویسید؟
به خاطر همین رویکرد معیوب بود که به توافقی عبرت‌آموز مانند برجام تن دادید: امتیازات نقد و اغلب برگشت‌ناپذیر دادید و وعده‌های نسیه و بدون ضمانت خریدید. همه تعهدات غرب، زیر پا گذاشته شد؛ اما امتیاز اسنپ‌بک آن، که مایه سرشکستگی روحانی و ظریف است، باقی ماند!
مگر آقای ظریف نگفت که اروپا در ماجرای برجام، شرافتش را فروخت؟ و مگر نه اینکه اذعان کردید هیچ کاری از اروپا بر نمی‌آید؟ پس معنای مذاکره و توافق با اروپا دقیقاً چیست؟!
 
عکس هفته
واکنش کمال شرف به بیانیه سازمان ملل در محکومیت رژیم‌صهیونیستی و حمله به قطر!