عمار یاسر که بود که رهبر انقلاب فرمودند «أین عمار»؟
چرا امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در آخرین خطبه خویش قبل از شهادتشان فرمودند:
أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟
عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟ و کجایند مثل عمار، مثل ابن تیهان، مثل ذوالشهادتین که در راه حق با هم عهد بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟ (و شهید شدند)
حضرت به اینجا که رسید به صورت خود زد و گریهای طولانی کرد. سپس فرمود: آه از آن بردارانم که قرآن را خواندند و آن را حَکَم قرار دادند. در واجبات اندیشیدند و با معرفت آن را برپا داشتند. سنتها را احیاء کردند و بدعتها را میراندند. به جهاد دعوت شدند و آن را اجابت کردند و به قائد و راهنمای خویش ایمان داشتند و از او تبعیت کردند.
سپس با صدای بلند فرمود: جهاد! جهاد! ای بندگان خدا! که امروز من آماده ام و هر که قصد خروج الی الله دارد با من بیاید...
امروز فراتر از جنگ نظامی، جنگ رسانه است. امروز شاید بتوان گفت جهاد تبیین واجب عینی هر فرد است(در حد توان خود). امروز نائب امام زمانمان منتظر عمارهای زمانهی خود هست تا فریاد حق بزنند و باطل را رسوا کنند... ساکت نباشیم، بصیرتافزایی کنیم، بصیرت خودمان را هم بالا ببریم. نکند روز قیامت ما را در صف کسانی قرار دهند که در زمان جهاد تبیین، پشت به جهاد کرده باشیم...
راستی، یادمان نرود از عواملی که بصیرت انسان را میگیرد، گناه روی گناه است.
خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهر نهاده، و بر چشمشان پردهای [که نور هدایت را نمیبینند] (سوره بقره/7)
اصلاحطلبان حتی از مسعود پزشکیان نیز عبور کردند
به نوشته مشرق نیوز، اصلاحطلبان در عبور از دولت یدطولایی داشته و پروژهای که ازخاتمی و روحانی شروع شده بود؛ اما اکنون به نظر میرسد حتی از مسعود پزشکیان نیز عبور کرده است.
عباس عبدی که خود در شورای راهبری انتخاب پزشکیان بود، در گفتوگویی برای چندمین بار و اینبار جدیتر به رئیسجمهور هشدار داده که فقط چند ماه (تا پایان سال) بیشتر وقت ندارد! عبدی در پاسخ به اینکه «چه پیشنهادی برای سه سال باقیمانده دولت دارید تا ضعفها برطرف شود؟» میگوید: «تا سه سال دیگر؟! تا پایان همین امسال وقت دارند که اصلاحات را انجام دهند. قبلاً در زمان رئیسی دوبار گفته بودم که تا پایان ۱۴۰۳ ولی آمدن آقای پزشکیان فقط توانسته یک سال دیگر به تابآوری سیاستهای رسمی کمک کند.... دور سه سال را خط بکشید یا امسال یا هیچوقت».
البته در سپهر سیاسی ایران این مدل حرفزدن و فعالیت سیاسی دوستداران فراوان دارد. کسانی مثل معاوناول و مشاوران دولت یازدهم و دوازدهم و فراوان نویسندگان وابسته به آن دولت، فرصت کوتاهی به نظام میدادند و رئیسجمهور مطلوب خود را آخرین شانس نظام میدانستند. قبل از آنها همین حالت برای رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم و اطرافیان او بود. دولت اصلاحات نیز خودش را آخرین فرصت نظام میدانست و رئیسجمهور آن دولت هنوز هم در بیانیههای سیاسی خود با «فرصت» جمله میسازد.
آقای قالیباف! در اتاق ریاست مجلس چه خبر است؟!
ثابتی نماینده مجلس نوشت: در یک سالی که از شروع به کار مجلس دوازدهم گذشت، خیلی از مردم پرسیده اند که اولا چرا دستور جلسات مجلس با مشکلات و اولویت های جامعه فاصله دارد و ثانیا چرا مثلا خود بنده طرح خاصی را برای تصویب در صحن، پیشنهاد ندادهام؟
پاسخش در همین سخنانی است که حجه الاسلام رسایی نماینده تهران مطرح کرد. وی با صراحت گفت که معاونت قوانین مجلس در هماهنگی کامل با رییس مجلس اجازه در دستور آمدن بسیاری از طرحهای نمایندگان را نمیدهد و متاسفانه مجلس، یک نفره اداره میشود.
به عنوان مثال خود بنده مرداد سال گذشته یک طرح کارشناسی و به اصطلاح چکش کاری شده درباره "تحریم" که حاصل کار یک اندیشکده معتبر بود را در سامانه مجلس بارگذاری کردم؛ اما بعد از یک سال هنوز خبری از اعلام وصول آن نیست و معلوم هم نیست که تا پایان این دوره، اصلا ارادهای برای در دستور آمدن آن وجود داشته باشد.
اینها بخشی از حقایق پنهان مجلس است که لازم است شما مردم به طور شفاف بدانید تا بهتر متوجه شوید چرا مجلس نه تنها در راس امور نیست؛ بلکه تلاش میشود تا کاملا در حاشیه و انزوا باشد در حالی که من معتقدم اگر حداقل ۱۵۰ نماینده مستقل و جوان در یک دوره مجلس حاضر باشند، موتور مجلس تازه روشن خواهد شد و آن وقت مجلس میتواند پیشران حرکتهای بزرگ در کشور شود.
جسارت باکو به خاک ایران؛ محصول ماهها و سالها مماشات و تعارفات دیپلماتیک!
محمدزاده:
اینکه یک شبکه دولتی در باکو، با وقاحت و بیپروایی تمام، نام شهرهای مقدس و هویتی ایران مثل تبریز و اردبیل و زنجان را به زبان میآورد و آنها را بخشی از خاک خود مینامد، نه یک توهم رسانهای است و نه خطای فردی یک گوینده ناشی.
این، محصول ماهها و سالها مماشات، تعارفات دیپلماتیک بیفایده، و اعتماد بیپایه به حسن نیت گرگ در لباس همسایه است.
علیاف پروژهاش را از مدتها پیش شروع کرده!
از جعل کتاب تاریخ گرفته ، از تحقیر سربسته و گاها علنی ایران در رسانهها تا مانور نظامی مشترک با صهیونیستها پشت دروازههای ارس.
و ما چه کردیم؟
هیأت فرستادیم، گفتوگوی فرهنگی برگزار کردیم، تجارت مرزی را توسعه دادیم و در مقابل حملات و تحقیرهای علی اف، فقط لبخند زدیم.
از همه بدتر، رئیسجمهور فعلی، بهجای تبیین قاطع مواضع جمهوری اسلامی در قبال این تجاوزات فرهنگی و امنیتی، در دام سیاست "ما برادریم" افتاد و در سفر به باکو، با زبان عاطفه حرف زد نه سیاست. غافل از اینکه سیاست خارجی، جای محبت یکطرفه نیست، جای اقتدار است.
امروز اگر صدای تجزیهطلبی از باکو بلند شده، تقصیر را نباید صرفاً گردن علیاف انداخت.
تقصیر از ماست که در میدان جنگ روایتها، میدان را به دشمن واگذار کردیم، و در میدان عمل، در مرز، در اقتصاد، در رسانه، سکوت کردیم.
هشدار آخر اینکه اگر همین مسیر ادامه پیدا کند، در ایامی نهچندان دور، تهدیدات لفظی جای خود را به اقدامات میدانی خواهد داد و آنوقت برای محکم ایستادن شاید خیلی دیر شده باشد.
باید از همین حالا با زبان قدرت، چه در رسانه و چه در دیپلماسی، چه در ارتش و چه در سپاه، پاسخ یاوهگوییهای علیاف و مزدوران رسانهایاش را بدهیم.
تبریز، اردبیل، زنجان، نه فقط شهرهای ایران؛ بلکه قلب ایراناند، ناموس هر ایرانی هستند و هر دستی بهسوی آنها دراز شود، باید قبل از رسیدن، قطع شود.
قیّم زدایی از دولت؛ مهمترین اولویت پزشکیان
محمد ایمانی نوشت: رئیس جمهور، طبق قانون اساسی باید «رجل سیاسی، مذهبی مدیر و مدبر» باشد. به عبارت دیگر، او باید دارای قدرت تشخیص عمیق باشد.
این به معنای دانای کل بودن نیست؛ اما باید بتواند مستقل از مشاوران و اطرافیان، مسائل را تسخیص باشد، نه اینکه در مسئولیت های کلانی که مسئولیت شخص اوست، از زیر دستان و اطرافیان تقلید کند. این نقیصه موجب شده که آقای پزشکیان در مسائل مهم سیاست خارجی، به جای مطالبه حقوق مسلم و بعضا نقض شده کشورمان، در موضع انفعال و بدهکاری بیفتد. علت را باید در مشاورانی مثل آقای ظریف جست و جو کرد که بی اعتنا به خسارت های رقم زده در برجام، مذاکره نا متوازن و منفعلانه با آمریکای پایمال کننده توافق را طراحی کردند و نتیجه، وقاحت بیسابقه حریف بود. همین حالا نیز آمریکا و طرف اروپایی با طلبکاری سخن می گویند؛ اما زبان دولت محترم به طلبکاری و مطالبه حقوق کشورمان نمیچرخد. حتی درباره شیطنتهای دولتی مثل جمهوری آذربایجان هم آقای پزشکیان موضع متناسب نمیگیرد. در حوزه داخلی، همچنان که ستاد اقتصادی دولت تقریبا فاقد فرمانده است، در حوزه سیاسی عملا رئیس جمهور به نفر رده چندم دولت تبدیل شده است. یک روز، تقدیم لایحه مقابله با نشر اکاذیب با "دو فوریت" در دولت تصویب میشود و چند روز بعد، در اثر جنجال برخی سیاسیون قیم نمای دولت، استرداد همان لایحه (با وجود تصویب دو فوریت در مجلس) به تصویب میرسد!
یک روز، بیتدبیری در تامین سوحت نیروگاهها و خاموشی را با دروغ "سالم کردن هوا" برای مردم فاکتور میکنند، روز دیگر تعطیلیهای بیضابطه را "تامین نشاط مردم" مردم مینامند!
نه خبری از برنامه اقتصادی مشخص دولت هست و نه از وزیر اقتصادی که ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ (یک ماه و نیم) از مجلس رای اعتماد گرفت.
سکان دولت دست کیست؟ همان جمعِ شامل برخی مجرمان و محکومان امنیتی (شورای راهبری کابینه و معاونت راهبردی) که با محوریت آقای ظریف شکل گرفت؟
کاری واجبتر از نان شب بر عهده آقای پزشکیان است. او اگر میخواهد از بن بست خوساخته خارج شود، باید تجدید نظر اساسی برخی مشاوران و اطرافیان انجام دهد و از زیر باز قیمومت آنها رها شود. این، آغاز گشایش فکری و روحی برای او، موفقیتهای بزرگ برای کشور است.
عکس هفته
سازمان ملل در تصرف تمساحهای گریان