راهبرد دفاعی و مسئله قفل در خانه
داود مهدوی زادگان
آن کسانی که هر گونه اقدامات پیشگیرانه و پیشدستانه امنیتی دفاعی برای تامین امنیت آب و خاک میهن عزیزمان را بیهوده دانسته و دولتمردان را به سازگاری و سازش فرامیخوانند؛ آیا آنها همین نگاه را در خصوص خانه و کاشانه خود نیز دارند؟ آیا آنان خانهشان را با قفل معمولی حفظ میکنند و از قفلهای پیشرفته ضد سرقت و دوربینهای مداربسته و دیوارهای بلند همراه با شوکرهای برقی و نگهبان شبانهروزی استفاده نمیکنند؟!
توماس هابز (١۵٨٨ - ١۶٧٩ م) کسانی را که در مسئله جنگ و صلح، اینگونه ساده انگارانه میاندیشند، به کم اطلاعی و غوطه ور نشدن در این امور متهم کرده است. او نیز از آنها همین پرسشها را در نسبت با تجربه زندگی شخصی شان طرح کرده است.
هابز میپرسد چگونه این دسته از خوشخیالان به هنگام سفر، خود را مسلح میکنند و با جمعی از همراهان میروند، یا وقتی میخوابند درها را قفل میکنند یا حتی وقتی در خانه هستند، صندوقهایشان را قفل میکنند. تازه آنها این کارها را در وقتی انجام میدهند که قوانین و مقررات عمومی وجود دارد. هابز میپرسد کسی که در زندگی شخصی خود اینگونه عمل میکند، درباره هممیهنها و همشهریان خودش چه فکری میکند و چگونه باید بیندیشد. (هابز توماس، ١٣٨٠، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه: ١۵٨).
بنابراین، آیا بهتر نیست که این دسته از افراد قبل از هر گونه اظهارنظر درباره امنیت ملی و راهبرد حفظ حدود و ثغور مرزها، نخست مسئله قفل در خانهشان را حل کنند. به هر حال، این قاعده در همهجا ساری و جاری است: " آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند". اتفاقاً توماس هابز در فلسفه سیاسی خود، از جمله در همین مسئله، به این قاعده عقلی زیاد ارجاع داده است.
️ایران قدرت نیست، ابرقدرت است!
عبدالرحیم انصاری
این خیلی مهم است که کشوری همچون ایران با وجود موانع و مشکلات بسیار از جمله تحریمها، تهدیدها، دشمنیها و غیره، علیرغم اینکه عدهای ممکن است حتی آن را در سطح یک قدرت منطقهای هم ندانند، به گونهای بازی میکند که انسان وقتی نگاه میکند، میبیند رویکردهایش به یک کشور معمولی شباهت ندارد! در واقع کنشگری سیاسی جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان معمولاً با آمریکا و متحدانش، با چین، و با روسیه متفاوت است.
غربیها و کشورهای خُرده پای نوکر ایالات متحده در گوشهگوشهی دنیا عموماً از الگوی آمریکایی پیروی میکنند، چینیها سبک خودشان را دارند، و روسها نیز به گونه دیگری عمل میکنند؛ تقریباً همه کشورهای دنیا یکی از این چارچوبها را پذیرفته و دنبال میکنند، و یقیناً با توجه به نظم آمریکاییِ دنیا، بیشتر کشورها نیز در زمین آمریکا قدم میزنند.
جمهوری اسلامی حتی اگر یک قدرت تلقی شود، قاعدتاً باید در سیاستورزی منطقهای و جهانیاش، پیرو یکی از این قالبها باشد؛ کما اینکه برخی اروپاییها علیرغم اینکه خود را ابرقدرت میدانند؛ اما در نهایت تابع آمریکا هستند. ایران اما سیاستهایش مستقل است. نه تابع آمریکا و غرب است، نه به سیاست شرقیها، جز آنجا که منافعش تامین میشود توجه خاصی دارد.
این استقلال ایران در تصمیمگیری، خود الگوی جدیدی را معرفی کرده که کشورمان را نسبت به سایر کشورهای غیر ابرقدرت، متمایز ساخته است. فیالواقع جمهوری اسلامی تنها کشور دنیا است که علیرغم همه فشارها ۴۵ سال است زیر حرف زور هیچکدام از ابرقدرتها نرفته و مستقل تصمیم میگیرد؛ خصوصاً در غرب آسیا که تقریباً هیچ پروژهای جز با رضایت ایران به سرانجام نمیرسد.
جمهوری اسلامی، یا سیاستهای آنها [خصوصاً آمریکا و غرب] را به شکست میکشاند، یا خیلی زیرکانه آنها را به سمتی میبرد که در نهایت نفعش به ایران میرسد!
این یعنی، چه بعضیها بخواهند چه نخواهند، ایران در تراز ابرقدرتها عمل میکند و مهمتر از آن نشان داده که قدرت حفظ این استقلال را هم دارد.
ایران حتی یک قدرت معمولیِ منطقهای مانند ترکیه یا مصر هم نیست؛ ایران ابرقدرت نوظهوری است که کشوری مثل روسیه در جاهایی به آن تکیه میکند، و آمریکایی که دیگران را با تهدید و تطمیع سر جایشان مینشاند، در مواجهه با ایران مجبور میشود یک سری ملاحظات را رعایت کرده و گاهی پشت پرده، خواهش و تمنا هم داشته باشد!
قطع لینه و حشر یهود
کلمه «حشر» که نام یکی از سورههای مبارکه قرآن کریم است، به معنی بیرون کردن یک جمعیت از یک مکان به صورت دستهجمعی و اجباری است. «لینه» نیز به معنی درخت خرمای خرم و پربار است.
این سوره، روایت ماجرای یهودیان بنیالنضیر است که پس از عهدشکنیشان، رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور دادند که یا از سرزمین ما بیرون شوید، یا آماده جنگ باشید. یهودیان ابتدا پذیرفته بودند که از سرزمین مسلمانان خارج شوند؛ اما منافقین به سران یهود پیام دادند که «مبادا از این سرزمین بیرون بروید! بمانید و با محمد جنگ کنید، ما هم پایکار شما هستیم»: الم تـرالی الذیـن نـافـقـوا یـقـولون لاخـوانـهـم الذیـن کـفـروا مـن اهـل الکتاب لئن اخرجتم لنخرجن معکم و لا نطیع فیکم احدا ابداً و ان قوتلتم لننصرنکم و اللّه یشهد انهم لکاذبون.
این وعده منافقین، یهودیان را دلگرم کرد و تصمیم گرفتند با سپاه اسلام وارد جنگ شوند. قاصدی نزد رسول خدا (صلی لله علیه وآله وسلم) فرستادند و پیغام دادند که «ما از این سرزمین بیرون نمیرویم، هر کاری میخواهی بکن!» پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به سپاه اسلام دستور عزیمت به سمت قلعههای بنیالنضیر را دادند. امیرالمومنین (علیه السلام) بیرق جنگ را برداشته و به راه افتادند. سپاه اسلام، قلعه یهودیان را محاصره کرد. منافقین نیز طبق پیشبینی قرآن، به وعده خود عمل نکردند و به کمک یهودیان نیامدند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور دادند که رزمندگان اسلام به هر خانهای میرسند، تخریبش کنند. همچنین دستور دادند که نخلهای نخلستان بنیالنضیر را قطع کنند. وقتی قطع نخلستان آغاز شد، یهودیان به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اعتراض کردند که «ای محمد! تو همواره مردم را از فساد نهی میکردی، این درختان خرما چه گناهی دارند که قطع میشوند؟» اینجا بود که آیه شریفه «ما قطعتم من لینه او ترکتموها قائمه علی اصولها فباذن الله و لیخزی الفاسقین» نازل شد و روشن ساخت که قطع این درختان، دستور خدای متعال است و هدف از این دستور نیز، خوار ساختن فاسقان است. با اجرای سیاست قطع نخلستان، یهودیان پیام دادند که حاضریم از سرزمین تو بیرون شویم... (المیزان، سوره حشر)
شاید این پرسش در برخی اذهان مطرح شود که مگر خرما و نخلستان چه اهمیتی داشت که دستور قطع نخلها، چنین نتیجه داد؟ باید توجه کرد که در آن عصر، خرما ارزش و اهمیت زیادی در اقتصاد مدینه داشت؛ به نحوی که جای پول را در معاملات میگرفت. بیشتر غذای مردم خرما بود. روی آن معامله میکردند، دستمزدها را با خرما پرداخت میکردند، قرضهایشان را با آن ادا میکردند (محرمی، 1377).
امروز به نظر میرسد سپاه اسلام در مواجهه با صهیونیستهای اشغالگر قدس، در موقعیت مشابهی قرار دارد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی که بیانات و دستورات ایشان را باید ترجمه روز قرآن حکیم و سنت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دانست، فرمودهاند که کشورهای اسلامی باید «شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی» را قطع کنند. اما پرسش اینجاست که این «شریان حیاتی» که مصداق «نخلستان بنی النضیر» در عصر امروز است، دقیقاً چیست؟ با نگاهی دقیق به موقعیت رژیم صهیونیستی میتوان دریافت که این رژیم از لحاظ منابع طبیعی «فقیر» محسوب میشود. این رژیم 92 درصد نفت مصرفی خود را وارد میکند (روزانه 220 هزار بشکه) که از مسیر دریای مدیترانه است، 90 درصد غذایش وارداتی است که آن هم از مسیر دریای مدیترانه است. 80 درصد آب شرب اسرائیل نیز از طریق شیرینسازی آب مدیترانه تامین میشود. به طور خلاصه، صهیونیستها 99 درصد اقلام مورد نیاز خود را از طریق مدیترانه وارد میکنند. بله! مدیترانه. اتفاقاً چند سال پیش، روزنامه تایمز آو اسرائیل دقیقاً همین عبارت «شریان حیانی» (Lifeline) را برای «مدیترانه» به کار برده بود. امت اسلام امروز تقریباً در همان موقعیتی قرار دارد که خدای متعال در ماجرای بنی النضیر فرموده بود: «ما ظننتم ان یخرجوا»: خیال نمیکردید که خارج شوند. اما عمل به دستور ولایت، بلاتردید همان نتیجهای را خواهد داشت که پیرو عمل سپاه اسلام به دستور پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در ماجرای بنیالنضیر پیش آمد. نائب حضرت ولی عصر (عج) فرمودهاند «شریانهای حیاتی رژیم را قطع کنید» و مصداق این شریان حیاتی نیز روشن است: «دریای مدیترانه».
لذا به نظر میرسد طبق سنت الهی، اگر سپاه اسلام، راهبرد «قطع لینه» که همان «مسدودسازی مدیترانه» به روی رژیم صهیونیستی است، اجرا کند، ماجرای حشر، یعنی خروج دستهجمعی یهودیان اشغالگر قدس از سرزمین مسلمانان، اتفاق خواهد افتاد. تجارب گذشته جبهه مقاومت نشان میدهد که توان عملیات روی مدیترانه را دارد: چه روی تجهیزاتی نظیر آبشیرینکنها، و چه کشتیهایی که حامل آذوقه و انرژی به رژیم هستند.
عکس هفته
خروجی مثلث امارات و مصر و رژیم صهیونیستی