فرق میان دو جریان انقلابی و روشنفکری در تبیین دارایی شان

داود مهدوی زادگان

بزرگترین فرق میان دو جریان انقلابی و روشنفکری در تبیین دارایی‌شان این است که اولی گوهرش را در کاغذ کاهیِ مچاله شده بر مردم عرضه می‌کند؛ ولی دومی متاع ناچیز و بلکه نداشته‌اش را در زر ورق می‌پیچد و بر مردم عرضه می‌کند. طبیعی است که مردم به متاع دومی رو بیاورند و رغبت بیشتری پیدا کنند. 

بهترین صورت دموکراسی و مردم سالاری را در جمهوری اسلامی تجربه کرده‌ایم؛ ولی سواد تبیین و تبلیغ آن را نداریم. اما بنگرید به جریان روشنفکری که در ذات خود با مردم مشکل دارد و حضور مردم در صحنه را جنبش توده‌وار می‌خواند؛ ولی خود را دموکراتیک‌ترین جریان فکری جلوه می‌دهد!

ما اگر زرگر و گوهرشناس باشیم، زر و گوهر انقلاب اسلامی را خوب به مردم می‌شناساندیم و نمی‌گذاشتیم روشنفکرانی که تاریخ حیات سیاسی‌اش عاری از مردم سالاری است، این‌گونه متاع میان تهی‌اش را توأم با تفاخر و تکبر، گران به مردم بفروشند. 

       قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری...

 

آقای پزشکیان! ریاست‌جمهوری را به ظریف اجاره داده‌اید؟!  

شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان: آقای ظریف که در اقدامی غیرمتعارف به صداوسیما دعوت شده بود تا از جایگاه حزبی (و نه رسمی) رئیس شورای راهبری دولت چهاردهم درباره فرآیند انتخاب وزرا سخن بگوید به نکاتی اشاره کردند که اولاً از سوی کسی که سال‌های متمادی در مسئولیت‌های بلندپایه نظام اسلامی بوده، تعجب‌آور و تأسف‌آور بود و تأسف‌آورتر آنکه ایشان در حالی به نمایندگی از آقای پزشکیان سخن می‌گفت که اظهاراتش نه فقط با قانون اساسی و مبانی صریح اسلامی در تناقض بود؛ بلکه با آنچه از رئیس‌جمهور منتخب به‌وضوح دیده و شنیده شده نیز ۱۸۰ درجه تفاوت داشت!

آقای ظریف درباره معیارها و ملاک‌های موردنظر برای گزینش اعضای کابینه می‌گوید: «از مذاهب و ادیان رسمی باشید امتیاز می‌گیرید، شیعه باشید امتیاز نمی‌گیرید» از کی تابه‌حال «شیعه بودن» در جمهوری اسلامی خصوصیت و به اصطلاح، امتیاز منفی تلقی می‌شود؟!

اصلی‌ترین پرسش از رئیس‌جمهور محترم منتخب این است: آقای پزشکیان! آیا ریاست‌جمهوری را به آقای ظریف اجاره داده‌اید؟! پاسخ به یقین منفی است؛ ولی اگر خدای‌نخواسته مثبت باشد! باید خاضعانه به جناب پزشکیان گفت: آقای ظریف مستأجر خوبی نیست؛ ریاست‌جمهوری را از ایشان پس بگیرید!

 

گورباچف ایرانی وجود نخواهد داشت

امام خامنه‌ای یک سال پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات و زمزمه‌هایی مبنی بر گورباچف خواندن "سید محمد خاتمی"، در سخنرانی ۱۹/۰۴/۱۳۷۹ فرمودند:  بنده به ‌عنوان کسی که از اوّلِ این انقلاب تا امروز، در مسائل گوناگون و در عرصه‌های مختلفِ این نظام، با جوانب و جریان‌های گوناگون مواجه بوده‌ام؛ هم آدم‌ها را می‌شناسم، هم حرف‌ها را می‌شناسم و هم با تبلیغات رسانه‌ای دنیا آشنا هستم؛ به یک جمع‌بندی رسیده‌ام که به طور خلاصه این است:

 یک طرح همه جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد. این طرح، طرح بازسازی شده‌ای است از آنچه که در فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند...

 دشمن در چند مورد اشتباه کرد:

اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست.

اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست.

اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست.

اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شوروی متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق شده نیست.

اشتباه پنجمشان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.

 

جوانانی که منتظر ما هستند

زهرا نجاتی

گفت: «جوان نسل زد را باید دریابیم». 

ولی نگفت خب چرا از زد شدن، جلوگیری نکنیم؟!

نه که بودنشان جرم باشد؛ اما باید اندیشید کجای کارمان لنگیده که به این نقطه رسیده‌ایم؟ 

 نه فضای مجازی را دریافته‌ایم، نه به دادغول شهوتی رسیده‌ایم که نعره‌زنان جولان می‌دهد، نه سر و تهی برای قوانین اجتماعی‌مان گذاشته‌ایم. فرهنگ اسلامی را تبدیل کردیم به قرآن سر سفره عقد و سبک زندگی‌مان را از ماهواره و غرب گرفتیم و جوانی که زیر بار شبهه کمر خم کرده را بی‌استاد در قتلگاه مجازی بی‌در و پیکر رها کردیم و تنها برای خوشامدش، برای فیلترینگ یقه چاک کردیم. 

البته باید دستخوش گفت به جوانی که در این جولانگاه‌ها، دستش را گره کرده به دست جوان ابی‌عبدلله. همان جوان که در تفکر و بینش و رفتار و گفتار شبیه‌ترین مردم بود به اعقل الناس، اکمل الناس. همان که با تقوایش با «ممذوج فی ذات الله» بودنش، از امام زمانش دلبری کرده بود. همان که امام زمانش بالای جسدش، «بکاء عالیا» سر داده. 

راستی کاش همین دو خط را برای جوانانمان، درست تفسیر کرده بودیم.

 

طرح هفته

رسول خدا(ص) فرمودند: مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می‌یابد، و هر کس سوار نشود و از آن دوری و تخلف ورزد غرق و نابود می‌گردد.