اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
مقدمه
خداوند متعال را شکر میکنم که ادامه حیاتی لطف فرمود، تا امروز بتوانم در حضور شما عزیزان که امیدهای آینده کشور و انقلاب هستید و مقام معظم رهبری عنایت خاصی به شما و امثال شما در فرآیند انقلاب دارند، شرفیاب شوم و از افکار، نظرات، رفتار و منش شما استفاده کنم. إنشاءالله خداوند متعال روزبهروز بر توفیقات همه شما بیفزاید و سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدارد که همواره ما را مورد هدایتها و ارشادها قرار دهند و در هر زمانی هر مسئلهای ضرورت بیشتری دارد و توجه ما باید به آن معطوف شود، یادآوری بفرمایند و به ما هم توفیق عمل کردن و شکرگزاری این نعمت را بیشازپیش عنایت بفرماید.
همه ما کمابیش با اختلاف درجاتی، با جامعه و شرایطی که در آن زندگی میکنیم آشنا هستیم و میدانیم نقصهایی در جامعه وجود دارد. گاهی در اصناف خاصی، گاهی در خواص و نخبگان جامعه، گاهی در مسئولان رسمی و گاهی هم در عموم مردم، نقایصی مشاهده میشود. توجه به این نقایص، باعث میشود که انگیزه بهتری برای فعالیت ما و جهت دادن به فعالیتهای ما پیدا شود. ما وقتی بفهمیم در جایی نیاز بیشتری وجود دارد یا خطر بیشتری در آنجا ما را تهدید میکند، حواسمان را بیشتر جمع و نیروهای خود را در آن قسمت متمرکز میکنیم و برای آن کار، اولویت قائل میشویم.
ارتباط مستقیم توانایی، بهره و مسئولیت
آفتهایی عمومی برای همه ما وجود دارد که گاهی ناخودآگاه در رفتار ما اثر میگذارد، ازجمله اینکه غالباً نوجوانها بهخصوص در این زمان که رسانههای مجازی گسترش پیدا کرده و نوجوانهای ما در معرض آن هستند، توقعاتی از جامعه دارند و مطالبه آنها را حق خودشان میدانند. اگر ضعفی در کسانی ببینند، آنها را محکوم میکنند و غیرمستقیم خودشان را تبرئه میکنند و میگویند ما که تازه وارد جامعه شدهایم و این جامعه است که باید وسایل تحصیل ما را فراهم کند و در مرحله بعد، وسایل کار برای ما فراهم شود و در مرحله بعد، بودجههای دولتی باید برای ابزارهای مورد نیاز ما تخصیص یابد و... هرجا کمبودی مشاهده کنند تقصیر را به گردن مسئولان میاندازند، گویا خودشان تبرئه شده، همه تقصیرها به گردن مسئولان کشور و پدر و مادرها میافتد. در سطح وسیع این قضاوت، امری طبیعی است. در این سنین وقتی کسی از محیط خانواده و از آغوش پدر و مادر وارد جامعه میشود، انتظار دارد در جامعه هم همه از او استقبال کرده و وسایل راحتی او را فراهم کنند و هنگامیکه میبیند چنین آرزویی تحقق نمییابد، نگران میشود. نوجوانان معمولاً قدری تلاش میکنند و اگر هدفشان محقق نشود، کمکم امید خود را از دست میدهند.
همه ما میدانیم که این طرز فکر، صحیح نیست. اینگونه نیست که خداوند یک دسته انسانها را برای خدمت کردن و دستهای دیگر را برای بهرهکشی و بهرهوری آفریده باشد. همه انسانها ابتدا پیش از تولد در رحم مادر رشد کردهاند و بعد در شرایطی خاص متولد شدهاند. در اوایل زندگی، خودشان هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند و مادر باید به آنها شیر دهد. کمکم توانی پیدا میکنند و برخی کارها را خودشان انجام میدهند. سرانجام به دوران نوجوانی میرسند. انسانها در دوره نوجوانی، هم درکشان، هم توقعاتشان و هم ظرفیت کار کردنشان بیشتر شده است. اگر بنا باشد که آن روحیه آغوش مادری – اگر تشبیه به آغوش مادر کنیم – تا آخر ادامه پیدا کند، این واقعبینانه نیست! خدا انسان را اینگونه نیافریده که گروهی مادر باشند و فقط کارشان نوازش و شیر دادن باشد و گروهی هم اطفالی باشند که باید در آغوش مادر زندگی کنند و هیچ مسئولیتی نداشته باشند؛ بلکه فرهنگ عمومی ما - بحث عقلانی آن را نمیخواهم مطرح کنم – میگوید: کُلُّكُم راعٍ و کُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه؛ { بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸} هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش میدهند، بازخواست خواهید شد.
انسان از آن وقتی که شخصیت قابلتوجهی پیدا کند و به تعبیر فرهنگ عمومی ما، بالغ شود، مسئولیت او نیز آغاز میشود. زمان رسیدن به حد بلوغ و زمان مسئول شدن، با هم شروع میشود. هر اندازه توان او بیشتر باشد، مسئولیت او بیشتر است. در کنار بهرههایی که از ظرفیتهای طبیعی، اجتماعی، عقلانی و سیاسی جامعه میبرد، مسئولیتهایی دارد و باید آنها را انجام دهد. آن جامعهای جامعه بالغ و مطلوب است که هر فردی در جامعه به اندازه بهرهمندیاش از جامعه، به جامعه بهره برساند؛ یعنی باید بین استفاده و افاده، تعادل برقرار باشد. باید هر فرد محاسبه کند که استفاده او از جامعه چقدر است و در آن حدود به جامعه فایده برساند. اگر تنها توقع داشته باشیم که همه افراد برای ما کار کنند، این توقع بیجایی است. انسان اینگونه خلق نشده است.
فایدهرسانی به میزان بهرهمندی
اولین نکتهای که از شما به عنوان جوانان برومندی که بحمدالله در سایه دوران انقلاب به رشد فوق انتظاری رسیدهاید بهگونهای که مایه امید مقام معظم رهبری هستید انتظار میرود، این است که به همین میزان هم برای جامعه فایده داشته باشید. کمتر سخنرانیای از مقام معظم رهبری میشنویم که ایشان بر جوانان تأکید نداشته باشند. این امر، نشانه این است که این ظرفیت، بسیار بالا رفته است. سابقاً اینگونه نبود. نباید چنین روحیهای در این جوانان پیدا شود که گمان کنند دیگران باید کار کنند و ما بهره ببریم و مرتب از نقصها بنالند که چرا وسایل تحصیل ما ضعیف است؟ چقدر ابزار تحقیق ما کم است؟ چرا فلان گروه، کمکاری میکند؟ چرا دولت کم بودجه میگذارد و... اگر چنین توقعاتی را مطرح کنند، باید به آنها گفت: پس شما چه کاره هستید؟ آیا شما خلق شدهاید که تنها از دیگران بهره بگیرید؟ این روحیه برای انسانی که برومند شده و میتواند جامعه خود را بسازد و مسئولیت خود را در مقابل اقشار جامعه و در مقابل خدای خود ایفا کند، مناسب نیست. با رشد انسان، باید احساس مسئولیت در او تقویت شود. این انتظاری است که اسلام با تعیین سن بلوغ از انسان دارد. وقتی در شرع گفته شده انسان از سیزده، چهاردهسالگی مکلف است؛ یعنی باید مثل یک فرد بالغ به جامعه خدمت کند. اگر ما ضعفی در خود یا در دوستان خود احساس میکنیم، اولین کاری که میکنیم باید این ضعف را جبران کنیم، وگرنه موجودی عاطل و سربار دیگران میشویم و فقط توقع داریم دیگران کار کنند و ما استفاده کنیم. مسلماً چنین جامعهای هیچگاه به سعادت نخواهد رسید. اولین کاری که شما جوانان باید انجام دهید این است که این روحیه را در خودتان تقویت کنید و به دیگران هم منتقل کنید که وظیفه ما در برابر بهرههایی که از دیگران میبریم، دستکم خدمت به دیگران به همان میزان است. البته اگر کسی فضیلت بیشتری پیدا کرد و فداکاری کرد و منافع شخصی خود را فدا کرد، آن دیگر نورٌ علی نور است وگرنه دستکم در حدی که ما از جامعه بهره میبریم، باید به جامعه بهره برسانیم.
بلوغ، آغاز مسئولیت جوان
انسان از چه زمانی چنین مسئولیتی دارد؟ از هنگامیکه به بلوغ میرسد و مکلف میشود؛ کُلُّكُم راعٍ و کُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه؛ { بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸} هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش میدهند، بازخواست خواهید شد. این ضعف است که نسل آیندهی ما را تهدید میکند و رسانههای مجازی و تبلیغات مختلف دشمنان سعی میکنند این روحیه را تقویت کنند تا نسل آینده ما، اهل کار و تلاش نباشد و فقط توقع داشته باشد دیگران کار کنند و او بهره ببرد. چنین روحیهای غلط است و آغاز شکلگیری چنین روحیهای، آغاز سقوط جامعه ما خواهد بود.
ادامه دارد...
(سخنرانی مرحوم آیتالله مصباح یزدی پیرامون تبیینِ بیانیه گام دوم انقلاب در جمع دانشجویان طرح ولایت تاریخ: پنجشنبه، 28 آذر، 1398)