

انتظار اینکه، ما نظامی داشته باشیم که همه را به جایی برساند که اولیاء کاملین در زندگی به آن رسیدند، توقع بهجایی نیست. یک نظام عینی، باید بهگونهای باشد که متوسط مردم، بتوانند بدان نائل شوند
اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلا خلاصهی یکی دیگر از سخنرانیهای مرحوم علامه مصباح(ره) تقدیم شده است.
گرایشی است که میگوید وقتی از این دنیا رفتید و در عالم دیگری زنده شدید، آنگاه خواهید گفت: «یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی»؛ کاش برای این زندگی، فکری کرده بودم! زندگی در دنیای مادی، مرگ تدریجی بود، اصلاً حیات نبود: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَان»؛ حیات، سرای ابدی است. خداوند جمله را با سه تأکید ـ لام تأکید، ضمیر فصل و خبر محلّی به الف و لام ـ بیان میکند. حیات یعنی حیات ابدی! زندگی دنیا، مرگ طبیعی است و اصلاً نمیشود نام حیات، روی آن گذاشت. در اینصورت، نظام ارزشی از زمین تا آسمان متفاوت خواهد بود. یک رویکرد، دنبال زندگی حیوانی است و نظامی میخواهد که همین مسائل را برای او فراهم کند و کارآمدی آن را هم در این میداند که لذت این دنیا را برای او فراهم کند. نگرش دیگر میگوید: اینها مقدمات است. سفری است که نهایتا حدود صد سال طول میکشد و بعد از آن، به منزل میرسیم و آنجا اقامت میگزینیم. البته انسان باید حرکتی کند و به اسب خود آب و جویی بدهد، توقف و استراحتی داشته باشد تا بتواند راه را ادامه دهد؛ ولی بیش از این، در سفر نیاز ندارد؛ البته یک جایی هم هوای خوبی بود که تنفسی بکند و قدمی بزند تا رفع خستگی شود و بتواند راه را ادامه دهد، مانعی نیست؛ اما برخی میپندارند بعد از این سفر، چیزی نیست! بههرحال، برخی کارآمدی نظام را به این میدانند که زمینة سعادت ابدی را برای آنها فراهم کند؛ البته تا جایی که با این زندگی منافاتی نداشته باشد، راحتیهای این دنیا نیز فراهم میشود؛ زیرا راحتیهای اینجا، کمک میکند تا انسان بتواند مسیر را بهتر طی کند. بتواند در عبادت، تمرکز و حضور قلب بیشتری داشته باشد. وقت او صرف چیزهای بیهوده و درگیریها نشود و زودتر به هدف دست یابد؛ یعنی این امور را نیز میخواهد بهخاطر اینکه مقدمه و ابزار حرکت است.
در توضیح مفاهیم، بیان کردیم که کارآمدی نظام به چه معناست. چهل سال پیش، در این کشور انقلاب کردیم و نظام جمهوری اسلامی در این کشور برقرار شد. آیا این نظام کارآمد بوده است یا خیر؟ ابتدا باید ببینیم هدف ما از تشکیل این نظام، چه بوده است. البته آنچه در جامعه عینیت و واقعیت دارد، این است که نه همه افراد، خواستار لذایذ محض مادی و حیوانی دنیا هستند، و نه همه مانند انبیاء، اولیاء، سلمانها و ابوذرها، خالص هستند. مردم مراتب مختلفی دارند؛ تعلقات به دنیا تفاوت میکند؛ نه لباس، نه پُست، و نه سوابق و محیط زندگی ـ اعم از شهری، استانی، بخشی و روستایی ـ تعیین کننده نیست؛ هیچ کدام از اینها دخالت ندارد. انسانها با هم فرق میکنند و این، به معرفت و ایمان آنها بستگی دارد و اینکه انسان و هستی را چگونه میشناسند، چه هدفی را ارزشمند میدانند و نظام ارزشی آنها چیست؟ بر این اساس با هم تفاوت دارند و همه جور انسانی نیز داریم. برای جامعهی ما که مُرکب از افراد گوناگون با بینشهای مختلف و درجات متفاوت از معرفت و ایمان است، کارآمدی نظام چه معنایی دارد؟ اگر بگوییم کارآمدی نظام، فقط این است که اهداف معنوی و ابدی را تأمین کند ـ ولو لازمة آن این باشد که انسان در صحرای کربلا شهید، بدن او قطعه قطعه و زیر پای اسبها له شودـ چند نفر از اینگونه افراد در جامعه سراغ دارید؟ هدف آنها این بود که دنبال نظامی بگردند که این هدف را تأمین کند؟ از سوی دیگر، افراد کمی هستند که فقط اهداف مادی داشته باشند و به هر قیمتی و با انجام دادن هر جنایتی، بخواهند به اهداف و لذایذ خود برسند. انصاف این است که در جامعهی ما، اینگونه افراد هم خیلی کم هستند؛ ولی در جوامع دیگر، چنین انسانهایی وجود دارند. برای مثال، امروزه برخی شخصیتهای اول جهانی، چه فکرها و رفتارهایی دارند! اگر کسی به ما میگفت اینها چنین آدمهایی هستند، تا این روزگار پیش نیامده بود، نمیتوانستیم باور کنیم! افرادی که از هر درندهای درندهترند! نه یک ذره عاطفه و عقل در وجود آنهاست، و نه از انسانیت بویی بردهاند! فقط فکر شهوت و پول هستند. الحمدلله در کشور ما، این چیزها خیلی کم است؛ بهگونهای که با اندکی مسامحه میتوان گفت: در کشور ما وجود ندارد و اگر هم باشد، بسیار محدود است.
پس خواسته ما، از این نظام چیست؟ کارآمدی را با چه بسنجیم؟ شاید تعریف قابل قبول برای کارآمدی نظام، با توجه به واقعیات جامعه، این باشد: نظامی که اگر درست اجرا شود، اکثریت مردم در حد متوسط، به خواستههای خود برسند؛ البته نه خواستههای مادیِ صرف، و نه نیازهای معنوی محض؛ بلکه مخلوطی از خواستههای مادی و معنوی که بتوانند با آن زندگی کنند. نمیتوان توقع داشت که همه مردم، مثل سلمان باشند.
انتظار اینکه، ما نظامی داشته باشیم که همه را به جایی برساند که اولیاء کاملین در زندگی به آن رسیدند، توقع بهجایی نیست. یک نظام عینی، باید بهگونهای باشد که متوسط مردم، بتوانند بدان نائل شوند. پس معیار چیست؟ با چه شاخصی بسنجیم که آیا این نظام کارآمد است یا خیر؟ حداقل این است که تأثیر برنامههای آن، در سعادت ابدی لحاظ شود. اگر کارها صرفاً بهخاطر آخرت نیست، اما تأثیر آن در آخرت فراموش نشود. گاه میبینیم، برخی بهگونهای عمل می کنند که گویا اصلاً آخرتی نیست! برخی مسئولین هم خودشان را مسئول نمیدانند که برای آخرت مردم کار کنند یا به زور مردم را بهشت ببرند؛ میگویند: اینها با خود مردم است! کار ما این است که زندگی دنیای مردم را مدیریت کنیم؛ یعنی کاری کنیم که فقط کسانی که در جامعه نقش مهمی دارند، سیر شوند، و افرادی را که اعتراض میکنند، آرام کنیم تا اغتشاشی درست نکنند! اما اینکه همه مردم سیر، و حداقل زندگی آنها تأمین شود، کار مشکلی است. اینکه عدالت برقرار و احکام اسلام اجرا شود، مربوط به آخرت است که خود مردم باید این کار را انجام دهند! ما خیلی هنر کنیم همین که زندگی مادی آنها را در همین حد تأمین کنیم که سرجنبانهایی نیایند باعث زحمت شوند و کارها به هم بخورد، کفایت میکند. نظام کارآمد نیز همین است!
چهبسا کسانی این چنین فکر کنند، اما همه ما، اینگونه نیستیم. همه این مردم که 22 بهمن تظاهرات کردند و آنهایی که نهم دی به صحنه آمدند، اینگونه فکر نمیکنند. اگر دل همه را میشکافتید ـ به غیر از برخی استثناهای شاذ ـ قریب به اتفاق میگفتند: ما سختیها را تحمل میکنیم، اما تبعیض نباشد و حق طبیعی که خدا حداقل آن را برای ما منظور کرده، فراموش نشود.