حجت الاسلام علیرضا مکتبدار
انتشار تصاویری از این دست، تنها انتشار یک عکس ساده نیست؛ بلکه نمایانگر نزاعی عمیق میان دو مرجعیت است: مرجعیت دینی و شریعت در برابر مرجعیت افکار عمومی و ذائقه فردی.
روحانیون باید پیام دین را از قالب خطابههای طولانی به روایتهای کوتاه، تصویری و متناسب با فضای مجازی منتقل کنند. همچنین میبایست بیان احکام و ارزشها از سطح «نهی و الزام» فراتر رفته و به «اقناع و الهامبخشی» نزدیک شود.
انتشار برخی تصاویر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که در آن دو سبک زندگی متضاد - یکی پایبند به پوشش مذهبی و دیگری متمایل به آزادی ظاهری - در کنار هم قرار گرفتهاند، بار دیگر بحثی جدی در حوزه فرهنگی و اجتماعی ایران را برانگیخته است. این تصاویر، فراتر از یک قاب ساده، حامل پیامهایی است که میتواند بهعنوان ابزار بازنمایی و القای تغییرات ارزشی در جامعه تفسیر شود.
دو قرائت متضاد از یک تصویر
1. مدارا و همزیستی: بخشی از جامعه، این تصویر را نشانهای از مدارا و زیست مسالمتآمیز میدانند. آنان معتقدند جامعه در حال عبور از نزاعهای فرسایشی و پذیرش تنوع سبکهای زندگی است.
2. پروژه عادیسازی اباحهگری: در مقابل، گروهی دیگر این پدیده را بخشی از یک مهندسی رسانهای میدانند. به باور آنان، هدف این است که تضاد میان «التزام دینی» و «ولنگاری فرهنگی» بیمسئله و طبیعی جلوه داده شود. در این مسیر، مرجعیت دین در تعیین حدود و ثغور حلال و حرام تضعیف شده و جای آن را افکار عمومی و ذائقه اجتماعی میگیرد.
نشانههای فعالیت جریانهای خاص
- انتخاب نمادهای بصری هدفمند برای القای طبیعی بودن تغییرات فرهنگی.
- شبکهسازی رسانهای و وایرال شدن سازمانیافته محتوا.
- تغییر زبان عمومی؛ جایگزینی «انتخاب شخصی» و «حق آزادی» به جای «حلال و حرام».
- مرکززدایی از دین و تقلیل آن به یک گزینه فردی در سبک زندگی.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
- دو قطبی سازی جامعه و شکاف میان مدافعان ارزشهای دینی و حامیان آزادی فردی.
- تضعیف مرجعیت دینی و سپردن داوری نهایی به افکار عمومی.
- رسوب سکولاریسم اجتماعی حتی بدون تغییر رسمی قوانین.
- فرسایش هویت دینی نسل جوان در مواجهه مداوم با چنین تصاویر و گفتمانهایی.
نقش روحانیت و حوزههای علمیه
در این میدان پیچیده، روحانیت و حوزههای علمیه بیش از هر نهاد دیگری مسئولیت دارند. اگر حوزهها صرفاً به واکنشهای سنتی و خطابههای کلاسیک بسنده کنند، میدان روایت به طور کامل به جریانهای سکولار واگذار خواهد شد. اما اگر با درک تحولات رسانهای و اجتماعی، بازآفرینی گفتمان دینی را در دستور کار قرار دهند، میتوانند همچنان مرجعیت فرهنگی جامعه را حفظ کنند.
۱. بازتعریف گفتمان دینی با زبان روز: روحانیون باید پیام دین را از قالب خطابههای طولانی به روایتهای کوتاه، تصویری و متناسب با فضای مجازی منتقل کنند. همچنین میبایست بیان احکام و ارزشها از سطح «نهی و الزام» فراتر رفته و به «اقناع و الهامبخشی» نزدیک شود.
۲. توانمندسازی رسانهای طلاب و روحانیون: حوزهها باید آموزشهای رسانهای، تولید محتوا و روایتسازی دیجیتال را در برنامههای آموزشی خود جای دهند. علاوه بر این، حضور فعال و مؤثر روحانیت در شبکههای اجتماعی، از انحصار روایت توسط جریانهای سکولار جلوگیری میکند.
۳. روایتسازی جایگزین و الگوپردازی: به جای نقد صرف، باید زیباییها و دستاوردهای سبک زندگی اسلامی با زبان هنر، سینما، موسیقی حلال، و فعالیت اجتماعی به نمایش گذاشته شود. همچنین معرفی الگوهای موفق از زنان و مردان متدین در عرصههای علم، ورزش، مدیریت و فرهنگ، جوانان را به سمت هویت دینی جذب میکند.
۴. تقویت سواد رسانهای دینی: حوزهها باید با همکاری نهادهای آموزشی، سواد رسانهای جامعه را ارتقا دهند تا مردم بتوانند پروژههای عادیسازی را تشخیص دهند. این آموزش باید از مدارس تا دانشگاه و حتی در خانوادهها گسترش یابد.
۵. ایجاد شبکههای رسانهای بومی با پشتوانه فکری حوزه: اگرچه محدودسازی پلتفرمهای خارجی کافی نیست؛ اما تولید پلتفرمهای بومی با محتوای غنی دینی و جذاب، میتواند تعادل را به نفع گفتمان اسلامی تغییر دهد.
در پایان، یادآور میشود:
انتشار تصاویری از این دست، تنها انتشار یک عکس ساده نیست؛ بلکه نمایانگر نزاعی عمیق میان دو مرجعیت است: مرجعیت دینی و شریعت در برابر مرجعیت افکار عمومی و ذائقه فردی. در چنین شرایطی، حوزههای علمیه و روحانیت باید پیشگام بازتعریف گفتمان دینی و ورود فعال به عرصه رسانهای باشند.
اگر روحانیت بهموقع و هوشمندانه عمل کند، میتواند نهتنها مرجعیت فرهنگی دین را حفظ کند؛ بلکه آن را در نسل جدید بازتولید و نهادینه سازد. اما اگر این فرصت از دست برود، پروژه عادیسازی اباحهگری، بیمانع پیش خواهد رفت و شکافهای اجتماعی و هویتی عمیقتر خواهد شد.