امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

واکاوی ریشه‌های سقوط سوریه (بخش اول)

رسول رضایی

 

اهمیت آنالیز و کالبدشکافی وقایع

این روزها بازار نقد و بررسی پیرامون یافتن دلیل سقوط سوریه بسیار داغ است و اخبار سقوط سوریه در صدر تحلیل‌ها قرار گرفته است. اینکه در عرض یک هفته و بدون جنگی خاص حکومت سوریه تصمیم به تحویل کشور به یک گروهک تکفیری_تروریستی گرفت، همه تحلیلگران را در شوک و حیرت فرو برده است. در این اوضاع آشفته، آنالیز و تحلیل علل سقوط سوریه بسیار پراهمیت است. چراکه سطحی‌اندیشی، نگاه فانتزی داشتن به اتفاقات پیش‌آمده، خوش‌خیالی و نفهمیدن علل سقوط سوریه سبب می‌شود که نتوانیم از این دست حوادث توشه‌گیری کرده، عبرت‌آموزی صحیح نموده و نتوانیم آینده‌نگری دقیقی نسبت به حوادث آینده برای اتخاذ تصمیمات درست داشته باشیم.
از طرف دیگر فشار روحی روانی سنگینی که این ایام و ساعات به خانواده‌های شهدای مدافع حرم و به همه دوستداران جبهه مقاومت وارد آمده، سبب می‌شود که اهتمام مضاعفی برای آنالیز و تحلیل علل این شکست سنگین داشته باشیم، تا ان‌شاءالله بتوانیم نقاط ضعف خود را شناسایی و برطرف کنیم.
سقوط سوریه، پدیده‌ای چندجانبه و ذوالابعاد
نکته مهمی که باید به آن توجه نمود آن است که بدون تردید پدیده‌های این‌چنینی تک‌عاملی نیستند؛ بلکه مجموعه‌ای از عوامل ریز و درشت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، روانی، نظامی و... دست به دست هم داده و زمینه‌ساز بروز چنین اتفاقات بزرگ تاریخی می‌گردند؛ بنابراین باید از تحلیل‌های آبکی، سطحی و تک‌بعدی به شدت احتراز جست و نگاهی ژرف به تحولات تاریخی داشت.
مرحوم استاد شهید مطهری (رحمةالله‌علیه) در کتاب "آینده انقلاب اسلامی" مبحث بسیار زیبا و دقیقی مطرح می‌کنند تحت عنوان "اهداف روحانیت در مبارزات" و در آنجا به این مسئله می‌پردازند که نباید همچون مارکسیست‌ها در تحلیل نهضت‌ها و وقایع اجتماعی دچار خطای محاسباتی گشته و خیال کنیم که همه نهضت‌ها تک‌بُعدی و یک‌ماهیتی بوده و جز "عوامل مادی و شکم‌پرستانه"، ریشه دیگری ندارند. شهید مطهری ضمن توبیخ تحلیل‌های تک‌بُعدی و ساده‌انگارانه، به ماهیت چند وجهی انقلاب اسلامی اشاره می‌کنند و می‌فرمایند نباید در تحلیل ریشه‌های انقلاب ایران به یک عامل چسبید و از سایر عوامل غفلت ورزید.
ایشان برای جا انداختن مسئله، این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط به دست محرومان و گرسنگان و پابرهنگان انجام گرفت؟! آیا انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ ایران یک ماهیت صرفاً اقتصادی، فقرستیزانه و معیشت‌طلبانه داشت؟! آیا هدف از انقلاب ۵۷ فقط کمک به کوخ‌نشینان، فراخ نمودن سفره معیشت نیازمندان، مقابله با ثروتمندان بی‌درد و مبارزه با مرفهین زالوصفت انجام گرفته است؟!. پاسخ ایشان این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که: بله؛ یکی از ریشه‌های انقلاب ایران حتماً همین مورد بوده است؛ اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این عامل نبوده است.
شهید مطهری (رحمه‌الله‌علیه) در ادامه چند سوال دیگر مطرح می‌کنند و می‌پرسند آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت استبدادستیزانه و ضد دیکتاتوری داشت؟!. پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که یکی از ریشه‌های انقلاب ایران حتماً همین مورد بوده است؛ اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این عامل نبود.
سپس می‌پرسند: آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت عدالت‌طلبانه و ضد تبعیض داشت؟!. پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که یکی از ریشه‌های انقلاب ایران مسلماً همین مورد بوده است؛ اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این علت نبود.
آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت آزادی‌خواهانه و مبارزه با خفقان داشت؟!. پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که یکی از ریشه‌های انقلاب ایران همین مورد بود. اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این سبب نبود.
آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت مقدس‌مآبانه و به‌منظور احیای احکام معطل شده اسلامی و نه گفتن به مظاهر فسق، فجور، شرابخواری، کاباره و... انجام گرفته است؟!. پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که بدون تردید یکی از ریشه‌های انقلاب ایران همین مورد بوده است؛ اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این عامل نبود.
آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت ضد استعماری، بیگانه‌زدایی و استقلال‌طلبانه داشت؟! پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که یکی از ریشه‌های انقلاب ایران همین مورد بود. اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این عامل نبود.
آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت حقوق بشری، انسان‌دوستانه و دموکراسی‌خواهانه داشته است؟! پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که یکی از ریشه‌های انقلاب ایران همین مورد بود. اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این عامل نبود.
آیا انقلاب اسلامی ایران فقط و فقط یک ماهیت عزت‌طلبانه و با هدف احیای هویت ایرانی، مبارزه با خودتحقیری و نفی غرب‌زدگی انجام شده است؟! پاسخ این است که: «آری و خیر»!. "آری"؛ از این جهت که یکی از ریشه‌های انقلاب ایران حتماً همین مورد بوده است؛ اما "نه"؛ از این حیث که منحصر و محدود به این عامل نبود.
ثمره‌ای که از مطالب بالا گرفته می‌شود آن است که همان‌طور که وقوع انقلاب اسلامی ریشه های متعدد و عمیقی داشت و یک پدیده ساده و تک علتی نبود، سقوط بشار اسد را هم نمی‌توان پدیده‌ای تک علتی و ساده دانسته، تنها به یک ریشه منسوب ساخته و از سایر علل چشم‌پوشی کرد. قراین فراوان حاکی از این است که مجموعه‌ای از کاستی‌ها، کم‌کاری‌ها، انفعال‌ها و اشتباهات در ساحت‌های گوناگون تصمیم‌سازی اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی، روانی، معنوی و... در کار بوده‌اند که منجر به سقوط سریع سوریه و تصرف حاکمیت توسط تکفیری‌ها گشته است. به فضل و مدد الهی در ادامه به برخی از مهم‌ترین این عوامل اشاره می‌گردد.
۱_ نئولیبرالیسم اقتصادی و نارضایتی مردمی
در ساحت اقتصادی، عده‌ای از تحلیلگران معتقدند که تبعیت کورکورانه دولت بشار اسد نسبت به تجویزهای معیشت‌سوز، نابرابری‌ساز، نئولیبرالی و استعمارگرانه صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، تدریجاً بسترساز تشدید خشم و نارضایتی عمومی گشت و بدین ترتیب محبوبیت مردمی و پایگاه اجتماعی بشار اسد در معرض خدشه قرار گرفت.
به عنوان مثال سایت "السفیر العربی" حدود یک سال پیش (مورخ ۱۹شهریور ۱۴۰۲) تحلیلی منتشر نمود مبنی بر اینکه چگونه سیاست‌های نئولیبرال در سوریه منجر به افزایش فقر و تبعیض شده و به پیدایش مخالفین سرسختی همچون داعش و تکفیری‌ها انجامید. یادداشتنویس "السفیر العربی" معتقد است که بشار اسد در سال‌های ابتدایی حضورش در کاخ ریاست جمهوری، با عمل به توصیه غربی‌ها، دولت رفاه پدرش را که در آن هزینه‌های آموزش و سلامت رایگان بود، به نام اصلاحات اقتصادی نئولیبرال (حذف یارانه‌ها، گران‌سازی‌ها، آزادسازی‌ها، خصوصی‌سازیها و...) نابود کرد. پیامد این سیاست‌های ویرانگر و آقایی بخشیدن به دلار و کاهش شدید ارزش پول ملی این شد که دولت بشار اسد مشمول مذمت مردم کشورش قرار گرفت و همین امر یک چراغ‌سبز برای حضور تکفیری‌ها و مداخله غربی‌ها در سوریه شد.
خلاصه آنکه: تجربه تلخ شیلی در زمان ژنرال پینوشه و سایر کشورهای قربانی نئولیبرالیسم (همچون آرژانتین، ونزوئلا، آفریقای جنوبی، اکوادور، مالزی، ترکیه و...) ثابت می‌کند عاقبت حتمی هر دولتی است که حکمرانی را به دست «بچه‌های شیکاگو» و «اقتصادخوان‌های نئولیبرال» بدهد همین خواهد شد.
۲_ "انفعال و وادادگی" اسد در برابر اسرائیل 
در ساحت روحی روانی برخی معتقدند "ترس، بزدلی، انفعال و وادادگی" بشار اسد و مشاورین ایشان، نقش بسزایی در سقوط سوریه داشت. این گروه از کارشناسان معتقدند یکی از اشتباهات فاحش بشار اسد این بود که پاسخ حملات اسرائیل را نمی‌داد و همتی برای تحرکات انتقام‌جویانه و مقابله‌به‌مثل از خود نشان نداد. 
نشان به آن نشان که صهیونیست‌ها در چند سال اخیر شاید چند صدبار عملیات هوایی و تهاجم موشکی در سوریه انجام دادند؛ ولی بشار اسد با این توجیه مسخره که "اگر پاسخ دهم جنگ می‌شود!" حتی یک‌بار هم پاسخ حملات اسرائیل را نداد و بدین ترتیب به طور مداوم، سیگنال ضعف و عقب‌نشینی به صهیونیست‌ها مخابره کرد. رژیم صهیونیستی نیز وقتی ترس و انفعال حریفش را مشاهده کرد، تشجیع شده، جسارت و جرئت بیشتری پیدا کرده، بمباران و ضربات کاری خود را مضاعف ساخته،  قدم به قدم جلو آمده و نقاط حیاتی و راهبردی سوریه را با خیال راحت مورد اصابت بمب‌ها و موشک‌های خود قرار داد.
از سوی دیگر کشتار شدید مردم مظلوم غزه توأم با ترور شخصیت‌های متعدد نظامی و رهبران مقاومت همچون سیدحسن‌ نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی ‌سنوار و... توسط ارتش بی‌رحم اسرائیل موجبات انفعال، ترس و وحشت فراوان بشار اسد را فراهم آورد. این سستی به‌تدریج از اسد به ارتش هم سرایت نمود و در ادامه به رخوت فرماندهان نظامی و ازهم‌پاشیدگی ارتش سوریه انجامید. در روزهای اخیر نیز بنیامین نتانیاهو به صراحت اعلام کرد: سقوط رژیم بشار اسد نتیجه مستقیم حملات ما علیه ایران و حزب‌الله بوده است.
ادامه دارد...