رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

هنر اسلامی از منظر اندیشمندان مسلمان (بخش اول)

 هنر اسلامی به معنی اخصّ کلمه با وحی و کتابت قرآن کریم آغاز گردید. امر قدسی و مقدس، قلب و مرکز هنر اسلامی است و به عبارتی، امر قدسی که زیبایی حقیقی در معناست، در صورت هنر اسلامی که تجلی‌گاه حقیقت زیبایی است، عیان شد. هنر اسلامی تجسم باطن و حقیقتی است که بر وحی و متابعت و تسلیم در برابر امر الهی استوار می‌باشد. حقیقت اسلام، باطن همه ادیان الهی و توحیدی است.

نویسندگان: ابوالفضل صادق‌پور فیروزآباد و مریم خلیل‌زاده مقدم

هنر اسلامی علی‌رغم گذشت زمان و در طی گذر تاریخی، دارای هویتی یکسان بوده که همانا توجه به ذات اقدس باری تعالی است. هنرمند مسلمان با این هدف و با توجه قلبی و خلوص نیت، همیشه و در هر کجا که توانسته با خلق آثار ماندگار هنری، در تمامی رشته‌های مربوط به هنر اسلامی، متذکر خداوند منّان گردیده و در آفرینش آثار هنری به این هدف متعالی دست یافته است. این اعتقاد به وحدانیّت خداوند در تمامی گستره و عرصه هنر اسلامی به وقوع پیوسته، به طوری که تمامی آثار هنری فوق دارای یک وجه مشترک و هویت مخصوص به خود بوده که در ادیان دیگر این وجه مشترک دیده نمی‌شود. 
از طرفی، اعتقاد به دین باوری اسلامی در اوایل شکل‌گیری اسلام، و بیان حرفی نو از دینی نوظهور، نیازمند ابزارهای مختلفی برای این انتقال بود. هنر و آن هم در یک چارچوب دینی و با اعتقادات اسلامی که به طور اخص هنر اسلامی نامیده می‌شد، باعث گردید تا هنر اسلامی به تدریج و با تأثیر از فرهنگ‌های پیشین در ابتدای امر ظهور و به مرور با جذب و گزینش این هنرها به یک زبان و بیان مخصوص به خود دست یافته و برای خویش هویت پیدا کند. هنر اسلامی ضمن حفظ هویت خویش، تحولات به وجود آمده در آن را در جهت تکامل و رشد خود که همانا «به سوی خداست» است، هدایت نموده است .
این مقاله سعی بر آن دارد تا با تبیین ویژگی‌های خاص هنر اسلامی از منظر هنرمندان و نظریه‌پردازان هنر اسلامی، به بررسی مفهوم هویت از طریق هنر اسلامی بپردازد. روش پژوهش در این مقاله به صورت توصیفی - تحلیلی می‌باشد.
مقدمه: هنر اسلامی به معنی اخصّ کلمه با وحی و کتابت قرآن کریم آغاز گردید. امر قدسی و مقدس، قلب و مرکز هنر اسلامی است و به عبارتی، امر قدسی که زیبایی حقیقی در معناست، در صورت هنر اسلامی که تجلی‌گاه حقیقت زیبایی است، عیان شد. هنر اسلامی تجسم باطن و حقیقتی است که بر وحی و متابعت و تسلیم در برابر امر الهی استوار می‌باشد. حقیقت اسلام، باطن همه ادیان الهی و توحیدی است.
شناخت هویت از طریق هنر، نیازمند ضروریاتی است که بی‌توجه به آن، نمی‌توان به یافته‌ها مطمئن بود. هویت همان هویتی است که سنت‌ها آن را شکل داده است، یعنی نوع نگاه به جامعه، زندگی و ابعاد مختلف آن و ...، و نسبتی که هویت با هنر دارد، نسبتی شفاف و روشن در جهان سنت محور. هنر معمولاً و اصالتاً، بازتاب هویت‌ها و نوع جهان‌بینی یک تمدن است. یعنی با بررسی آثار و مکاتب هنری یک تمدن در تمامی ابعاد آن می‌توان به بازخوانی باطن و هویت آن تمدن پرداخت.
هنر اسلامی، صورت‌های نمادین و مثالی امر متعالی‌اند که کمال مطلوب و نامتناهی را مجسم می‌کند. نگاه متعالی و منطقی دین مبین اسلام به هنر و ارزش‌های آن را تنها نمی‌توان در نمود عینی آن، یعنی «هنر اسلامی» تجلی یافته دانست؛ بلکه این نگاه متعالی، مُشعِر به هنرمند بودن صاحب اصلی این دین است که خود خالق و صانع هستی بوده و به این هنرمندی و زیبایی، جهان خلقت را به تصویر کشیده است.
در بررسی هویت هنر اسلامی، اشتراکات در عین تفاوت و علی‌رغم تنوع در مکان‌های بروز هنر اسلامی، با توجه به تنوع قومی و اقلیمی، «روح کلی و اجماع» در هنر اسلامی موجد یگانگی است و خود مایه پایداری این هنر می‌باشد. 
هنر اسلامی به طور کلی می‌کوشد تا محیطی به وجود آورد که در آن انسان بتواند وزن و وقار فطری اولیه خود را بازیابد. هیچ مانعی نمی‌بایستی به عنوان حجاب بین انسان و حضور نامرئی خداوند قرار گیرد. هنر اسلامی، ایجاد یک نوع خلأ می‌کند و همه پریشانی‌ها و تمایلات دنیوی را از میان برمی‎دارد و نظامی را جایگزین آن می‌سازد که مبیّن تعادل و آرامش و صلح است و از این امر می‌توان به اهمیت اساسی و مرکزی مفاهیم و مضامین و پیام‌ها در هنر اسلامی پی برد. در حقیقت از طریق همین پیام‌های پرمعنا و عمیق هنر اسلامی است که هویت هنر اسلامی معنا پیدا می‌کند و وارد جریان زندگی و اعتقادات هنرمند می‌شود.
به طور کلی این مقاله درصدد پاسخ به سؤالات زیر است.
1. مفهوم هویت در هنر اسلامی به چه معنا می‌باشد؟
 .2ویژگی‌های هویتی در هنر اسلامی کدامند؟
مفهوم هنر اسلامی
هنر از دیدگاه اسلامی عبارت است از ساخت و پرداخت اشیا بر وفق طبیعتشان که خود حاوی زیبایی بالقوه است. بر این اساس وظیفه هنرمند مسلمان فقط این است که زیبایی را که جوهر هنر است، بر آفتاب اندازد و شرافت ماده را که از ذات حق بهره می‌گیرد، عیان سازد. (بورکهارت، 1365: 134(
ویژگی هنر اسلامی این است که پیوسته با روح اسلام سازگاری داشته باشد و این سازگاری دست‌کم در مظاهر اصلی آن مانند معماری مکان‌های مقدس نمودار است. هنر اسلامی به زیبایی اهتمام دارد؛ زیرا از میان همه صفات الهی که در این جهان متجلی شده، بیش از همه یادآور هستی مطلق است. بورکهارت در جایی دیگر می‌گوید: "هنر اسلامی خود همان مفهومی است که از نامش برمی‌آید، بی‌هیچ ابهامی" (همان، 16)
در آغاز کار هنر اسلامی، وحدت فلسفی نسبی این هنر، وحدت فلسفی هنرهای قبلی را استمرار بخشیده است. با این همه، آنچه بیش از هر امر دیگر در میان بخش‌های مختلف هنر اسلامی حافظ وحدت آثاری است که مهر و نشان اسلامی دارند، خود اسلام است و عامل مذهبی، بیش از هر عامل دیگر مؤثر و دائمی بوده است. (مارسه، 1373، 173)
هنر اسلامی یعنی هنری که در تمام مظاهر زندگی انسان ظاهر شده به طوری که شمول هنر از فلسفه و عرفان نیز در زندگی یک مسلمان بیشتر است (اعوانی، 1375،342)
هنر اسلامی برای اهل تفکر، پشتوانه فوق‌العاده ارزشمند حیات معنوی و فرصتی گرانبها برای یادآوری حقایق الهی است. (نصر، 1375، 190)
هنر اسلامی نتیجه تجلی وحدت در ساحت کثرت بوده و توازن و هماهنگی ناشی از آن، جلوه‌ای رهایی‌بخش دارد که انسان را از بند کثرت رها ساخته و به او امکان می‌دهد تا وجد و نشاط بی‌حد و حصر تقرب به خدای یگانه را تجربه نماید. (همان، 194)
هنر اسلامی نه منبعث از شریعت اسلام و نه ناشی از طریقت اسلامی است؛ بلکه منشأ هنر اسلامی را می‌باید در حقایق درونی دین اسلام که به نّص در کتاب مقدس قرآن آمده، جستجو کرد. قرآن، تفکر محوری دین اسلام، یعنی تفکر توحیدی را بیان می‌کند و نبی اکرم نیز تجلی این وحدت در کثرت است، و تفکر توحیدی نه تنها مبنای نظری هنر اسلامی را تبیین می‌کند؛ بلکه در مصادیق این هنر نیز بروز می‌نماید.
در تبیین هویت هنر اسلامی، نمونه‌هایی از تأثیرات بارز تفکر توحیدی در شکل‌گیری هنر اسلامی عبارتند از:
1. هنر اسلامی نتیجه تجلی وحدت در ساحت کثرت و دستیابی به تفکر توحیدی است. (بورکهارت، 1365،42)
2. کعبه به عنوان اولین نمود عینی کثرت و رجوع به تفکر توحیدی است.
3. یکپارچگی در اجزای هنر اسلامی، در عین بی‌انتهایی بودن. به عبارتی یعنی حذف تعلقات و اضافات.
4. ظهور فضای خالی در هنر اسلامی که بر «غیریّت» حقیقت مطلق تأکید می‌کند. یعنی بر این حقیقت که آفریدگار کاملاً ورای تمام آن چیزهایی قرار دارد که با عبارت «لا اله الا الله» متناظر است. (مددپور، 1371، 194)
 .5یکی از عمده‌ترین تأثیرات تفکر توحیدی بر هنر اسلامی، همسانی و مداومت این هنر است.
مضمون اساسی اسلام، همانا وحدتی است که همواره در همه سطوح آن وجود داشته و کار هنرمند، تنها شناختن و نمایان ساختن آن است. در هنر اسلامی، وحدت هرگز پیامد پیوستگی عوام تشکیل دهنده نیست؛ بلکه ذاتی است و همه اشکال فردی از آن حاصل می‌شود. (بورکهارت، 1365، 86 و 87)
برای هنرمند مسلمان، نحوه ظهور وحدت در کثرت و رجوع کثرت به وحدت به معنای توحید، مهم‌ترین رمز و راز است. (اعوانی، 1375،340)
اما سرچشمه وحدت‌بخش هنر اسلامی در هر مکان و زمان، و با وجود همه تفاوت‌هایی که در آنها به چشم می‌خورد، همان تبیین حقایق درونی قرآن است که حقایق اصلی هستی هستند. (نصر، 1375،12)
هنر اسلامی از زیبایی‌شناسی اسلامی حیات می‌گیرد که خود مبحثِ اصلیِ عرفان است و هنر مسلمان دانسته یا ندانسته از چنین منظری و با چنین دیدگاهی به آفرینش می‌پردازد. (خزائی، 1382،27)
هنر اسلامی تبلور احساس و بصیرتِ هنرمند مسلمان است. هنرمند مسلمانی که هنر را عبادت و وسیله‌ای برای تقرّب به حق تلقی می‌کند. هنر اسلامی منبعث از آموزه‌های سازنده اسلامی بوده و گرچه همه آثار هنر اسلامی ارزشی یکسان ندارند؛ اما معمولی‌ترین این آثار را نیز نمی‌توان از معنویت اسلامی جدا فرض کرد. (نجفی برزگر، 1374، 33-54 )
هنر اسلامی به ماده، شرافتی روحانی می‌بخشد و هدف آن عیان نمودن جوهر هنر، یعنی زیبایی است و همواره با روح اسلام که همانا توحید است سازگاری دارد. هنر اسلامی پشتیبان وحی و قرآن است و سرچشمه آن همانا قرآن و سنت محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) است و از روحانیت و خلوت درون سنت اسلامی مایه می‌گیرد. (نصر، 1380،439)