الإمام المهدی علیه‌السلام: ما بر تمامی احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست.      (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۵)  

هر آموزشی، پرورش می‌خواهد

در قرآن کریم و به‌طور خاص در روایات، آن‌قدر درباره علم سخن گفته شده است که انسان تعجب می‌کند. برای مثال، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به ابوذر فرمودند: «یا اباذر؛ الجلوس ساعه عند مذاکره العلم أحب إلی الله من قرائه القرآن کلّه إثنی عشر ألف مره»؛ اگر ساعتی در جایی که مذاکره علم می‌شود بنشینی و گوش بدهی، ثواب آن از قرائت دوازده هزار ختم قرآن بیشتر است.

 الحمدلله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، واقعاً تحولی در همه ابعاد جامعه ما پیش آمده است که توان شکر یکی از آن‌ها را هم نداریم. آن‌قدر نعمت‌های خدا بعد از انقلاب در جامعه فراوان شده است که اگر بخواهیم درباره یکی از آن‌ها هم فکر کنیم که چقدر ارزش دارد، و خداوند چه نعمتی به ما داده است، توان شکر یکی از آن‌ها را هم نداریم. بهتر است اعتراف کنیم از عهده شکر برنمی‌آییم.

اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانی‌های علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
--------------------------------
اراده الهی بر این است که در این عالم، پدیده‌ها را بر اساس وسایط و اسباب ایجاد، و آن‌ها را تدبیر کند. بر اساس آنچه در روایات نقل شده است، خداوند حتی برای آفریدن حضرت آدم، به جبرئیل امر کرد خاکی را از جاهای مختلف فراهم آورد؛ یعنی این‌گونه نبود که خدا اراده کند تا خاک‌ها جمع شوند و آدم به‌وجود آید؛ بلکه برای این کار وسایطی قرار داد. این از تدبیرهای حکیمانه الهی است که هم در عالم تکوین، کارها را بر اساس اسباب و وسایل تنظیم می‌کند و هم در عالم تشریع، برای هدایت همه انسان‌ها به آن‌ها عقل داده است؛ اما برای اینکه این عقل آگاه باشد و آنچه را باید درک کند، به فعلیت برسد و آنچه را توان درک آن را ندارد به او افاضه شود، انبیا را مبعوث کرد. حتی وقتی پیغمبر را نیز مبعوث می‌کند، به‌واسطه جبرئیل، وحی را به او می‌رساند. خداوند در اینجا نیز نظام اسباب را بر هم نمی‌زند. این سنت الهی هم در عالم تکوین و ایجاد اشیاء و هم در عالم تشریع و هدایت مخلوقات وجود دارد.
علم خاص انسان
خداوند در میان همه مخلوقات، برای انسان ویژگی خاصی قائل شده است: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَه إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَه»؛ انسان را به‌عنوان خلیفه الهی خلق کرد؛ یعنی همه انسان‌ها استعداد خلافت را دارند؛ ولی فعلیت آن منوط به شرایطی است. اولین ویژگی که خدای متعال به این موجود داد و او را لایق خلافت کرد، «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا» بود؛ زیرا طبق بیانات قرآنی و روایات، در دل ملائکه این بود که آن‌ها برای اینکه خلیفه خداوند شوند، اولی هستند؛ چگونه موجودی که احیاناً عصیان و افساد می‌کند، می‌تواند خلیفه‌الله شود: «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاء»؛ «قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ». بعد خداوند خواست جوابی عملی به آن‌ها بدهد تا دریابند که او چیزی دارد که شما ندارید؛ آن جواب عملی این بود: «و علم آدم الاسماء کل‌ها»؛ اولین ویژگی این بود که علم خاصی به انسان داد؛ آن‌ها هم هر کدام در حد مسئولیت خودشان علم داشتند؛ اما یک علم فراگیر نصیب انسان شد: «عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا»؛ یعنی انسان ظرفیت علم پیدا کردن به همه چیز را دارد. 
علم، عقل، وحی و ارسال انبیا برای کمال انسان
خداوند سپس این علم را با قوه عقلی که به انسان داد، آماده باروری کرد. ولی عقل هم نمی‌توانست نسبت به همه چیز احاطه پیدا کند. خدا انبیاء را هم به آن‌ها ضمیمه کرد؛ اول علم فطری، بعد عقل و سپس هدایت وحی، همه این‌ها برای این بود که جنبه دانستنی‌های انسان به کمال برسد؛ هم علم فطری و هم علم عقلی که خدا به انسان داد و بعد هم  انبیاء را فرستاد: «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِكْمَه»، همه برای کمال انسان بود. همان‌طور که اشاره شد، این مسئله در اینجا تمام نمی‌شود و عالم اسباب همچنان ادامه دارد. تعداد انبیاء معین بود؛ در هر زمانی هرکدام در یک جای محدودی بودند؛ به‌ویژه در آن زمان که وسایل انتقال علم تنها با مشافهه حضوری صورت می‌پذیرفت؛ حتی در زمان بعضی از انبیاء، هنوز خط هم اختراع نشده بود؛ ولی این راه باید گسترش پیدا کند و این نعمت باید فراگیر شود؛ هرجا هر انسانی لیاقت درکی داشته باشد، باید از این علم خدادادی بهره‌مند شود؛ از این‌ رو، خداوند اسبابی قرار داد؛ ابتدا انبیاء، سپس ائمه معصومین علیهم‌السلام و بعد از ایشان، شاگردان برجسته آنها؛ «رحم الله خلفائی». پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند خدا خلفای مرا رحمت کند؛ پرسیدند خلفای شما چه کسانی هستند؟ عالمانی در آخرالزمان می‌آیند که وسیله بعد از انبیاء و ائمه هستند. ایشان باید آموزه‌های الهی را فرا بگیرند و به دیگران منتقل کنند تا هدف الهی از آفرینش انسان و کثرت افراد انسان تا روز قیامت تحقق پیدا کند.
علم، شرط لازم برای ترقی انسان
بر همین اساس، در قرآن کریم و به‌طور خاص در روایات، آن‌قدر درباره علم سخن گفته شده است که انسان تعجب می‌کند. برای مثال، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به ابوذر فرمودند: «یا اباذر؛ الجلوس ساعه عند مذاکره العلم أحب إلی الله من قرائه القرآن کلّه إثنی عشر ألف مره»؛ اگر ساعتی در جایی که مذاکره علم می‌شود بنشینی و گوش بدهی، ثواب آن از قرائت دوازده هزار ختم قرآن بیشتر است؛ حضرت نفرمودند درس خواندن یا درس دادن، فرمودند نشستن در مکانی که افرادی درباره علم صحبت می‌کنند و گوش دادن به سخنان آن‌ها چنین ثوابی دارد. این اهتمام و توجهی است که پیغمبر اکرم و دین مقدس اسلام و مکتب تشیع به علم دارد؛ بنابراین، اگر جایی اسلام حاکم شود، در درجه اول باید به علم اهمیت داد؛ همان چیزی که خداوند بدان اهمیت داده است.
البته همه چیز تنها با علم اصلاح نمی‌شود. بسیاری از افراد مطالب زیادی می‌دانند، درس آن را هم خوانده‌اند و مدرک دکترای آن را هم دارند؛ اما عمل نمی‌کنند. برای نمونه، دکتر متخصص ریه سیگار می‌کشد! توصیه می‌کند سیگار نکشید، چون برای ریه و قلب ضرر دارد؛ اما وقتی خسته می‌شود، سیگار می‌کشد؛ این‌گونه نیست که اگر فقط علم بود، دیگر همه چیز تمام است؛ بعد از آن، اراده انسان است که باید انتخاب کند و عمل کند تا نتیجه بگیرد؛ اما این بی‌علم امکان ندارد. اراده شرط لازم است؛ ولی شرط کافی نیست. شرط لازم دیگر برای ترقی انسان، علم است؛ اما اگر شرط کافی بخواهد، باید چیزهای دیگر هم به آن ضمیمه شود: «یعلمهم و یزکیهم»؛ یعنی کار با «یعلمهم» تمام نمی‌شود؛ بلکه «یزکیهم» هم نیاز دارد؛ یعنی آموزش، پرورش هم می‌خواهد.
 الحمدلله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، واقعاً تحولی در همه ابعاد جامعه ما پیش آمده است که توان شکر یکی از آن‌ها را هم نداریم. آن‌قدر نعمت‌های خدا بعد از انقلاب در جامعه فراوان شده است که اگر بخواهیم درباره یکی از آن‌ها هم فکر کنیم که چقدر ارزش دارد، و خداوند چه نعمتی به ما داده است، توان شکر یکی از آن‌ها را هم نداریم. بهتر است اعتراف کنیم از عهده شکر برنمی‌آییم. البته در این عالم شرایط به‌گونه‌ای است که هر جا نعمتی هست، در کنار آن زمینه بلایی هم هست. خوردنی‌ها نعمت خوبی است؛ اما پرخوری انسان را مریض می‌کند. همین نعمت است؛ اما باید حد و مرز و نوع آن را رعایت کرد، وگرنه همان نعمت، بلا می‌شود. چیزهای دیگر نیز همین‌طور است؛ بنابراین، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی که خدا به عموم جامعه ما داده، تحولی است که در آموزش و پرورش رخ داد. یکی از قدیمی‌ترین ارگان‌هایی که در جمهوری اسلامی شکل گرفت، انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان و بعد هم اتحادیه انجمن‌های اسلامی بود و همین‌طور هم باید باشد.
(سخنرانی در دیدار با جمعی از مسئولان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان قم، 7 مهر 1397)