«تعیین الگوهای صحیح و تأکید بر پیروی از ایشان» و نیز «رسواکردن الگوهای ناصحیح و درهمکوبیدن بتهای فکری و فرهنگی»، از مهمترین روشهای تربیتی قرآن کریم است.
اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلا خلاصهای از یکی دیگر از سخنرانیهای مرحوم علامه مصباح(ره) تقدیم شده است.
یادداشتی از علامه مصباح یزدی با موضوع اسوهپذیری از سیره فاطمی (علیهاالسلام):
احساس الگوخواهی فطری و درونی از یک سو و مشاهده سیر تکاملی به کمال رسیدگان از دیگر سوی، انسان را وا میدارد تا برای رسیدن سریعتر به کمال مطلوب، روش و سیره آن تکاملیافتگان را، الگوی خویش سازد و تلاشی آگاهانه و هدفدار برای ایجاد هماهنگی و انسجام رفتاری با الگوهای خویش در پیش گیرد.
اسوهپذیری از چشمانداز قرآنی
پروردگار جهانیان و نازل فرمای قرآن جاویدان، در آخرین نامه انسانسازی خود برای بشر، شیوههای مختلفی برای تربیت و تزکیت انسان ارائه میفرماید. روشهایی که هرکدام تأثیری خاص بر روح و روان و منش رفتاری انسان میگذارد. روشهایی چون بشارت به نعمتهای جاویدان، بیمدهی از عذاب همیشگی، بیان سرگذشت گذشتگان، داستان پیامبران، استفاده از تمثیل، بهرهگیری از قَسَم و سوگند و ... .
یکی از مؤثرترین و کارآمدترین شیوههای تربیتی که در قرآن به کرّات موردتوجه قرار گرفته است، ارائه الگوهای شایسته، به طور مستقیم یا غیرمستقیم میباشد.
باری، «تعیین الگوهای صحیح و تأکید بر پیروی از ایشان» و نیز «رسواکردن الگوهای ناصحیح و درهمکوبیدن بتهای فکری و فرهنگی»، از مهمترین روشهای تربیتی قرآن کریم است.
برای نمونه، خداوند متعال در آیاتی، آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران را مثال میزند و ایشان را اسوه و الگوی تمام مؤمنان جهان، اعم از زن و مرد، معرفی میفرماید: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِلَّذِينَ امَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَونَ اِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَكَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِى مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِى مِنَ الْقَومِ الظَّلِمِينَ وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَنَ الَّتِى أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا ...؛ (۱) و باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مَثل آورد هنگامی که (از شوهر کافرش بیزاری جست و) عرض کرد: بار الها! (من از قصر فرعونی و عزّت دنیوی او گذشتم) تو خانهای در بهشت برای من بنا کن و مرا از شرّ فرعون کافر و کردارش و از قوم ستمکار نجاتبخش و نیز مریم دختر عمران را که عفاف و پاکدامنی ورزید ... .
در این دو آیه، خداوند متعال با استفاده از شیوه تمثیل به معرفی دو الگوی شایسته میپردازد: «آسیه و مریم». گویا خداوند متعال، خطاب به همه ایمانآورندگان میفرماید: اگر میخواهید به الگویی تأسّی و اقتدا نمایید، به سیره رفتاری این دو زن بنگرید: از وسعت نظر و بلندهمتی همسر فرعون سرمشق بگیرید که با وجود فراهم بودن همه امکانات مادی و دنیوی در قصر فرعون، به این دنیای زودگذر فانی و لذتهای آنی، به دیده تحقیر نگریست و از خداوند، مُلک متعالی و قصرهای باقی و نجات از شرّ ستمکاران یاغی را طلبید. همت را بنگرید که تا چه حد والاست. میگوید: میخواهم از این کاخ، نجات پیدا کنم؛ ولی به چیزی فروتر از مقام قرب و رضوان تو هم رضایت نمیدهم. پس مرا از شرّ فرعون و رفتار ناشایست او و قوم ستمکارش، نجات بخش و مرا به خانهای نزد خودت در بهشت جاویدان منتقل فرما و نیز از مریم سرمشق بگیرید؛ از پاکی و عفاف او، ایمان صادقانه و از بندگی خالصانه او.
«فاطمه» الگویی دُردانه
معرفی مریم (علیهاالسلام) در مقام الگوی شایسته همه مؤمنان، در حالی است که بهترین تفسیرکننده آیات قرآن، مریم را سرور بانوان زمانه خویش معرفی میکند و فاطمه را سید، سرور و سرآمد جمله زنان در طول تاریخ.
پیامبر خدا (صل الله علیه واله وسلم) می فرمایند:
«مریم» سرور زنان زمانه خویش بود؛ اما دخترم فاطمه، سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است. او قسمتی از وجود من، نور چشم من، میوه قلب من و روح میان دو پهلوی من است!
فرشتهای بر من نازل شد و به من بشارت داد که فاطمه، سرور همه زنان اهل بهشت و نیز سرآمد همه بانوان امّتم است.
صدّیقةٌ لامِثْلَها صدیقة/ تَفْرَغُ بالصّدقِ عَنِ الحقیقة
بَدا بذالک الوجودُ الظَّاهر/ سرُّ ظهور الحقِّ فی المظاهر
هِیَ البتولُ الطُهْرُ و العذراء/ کَمَريَمَ الطُّهْرِ و لا سواء
فاِنّها سيدة النّساءِ / وَ مَریمُ الکبْرى بِلا خفاء.
بدین ترتیب فضیلت و سروری فاطمه (علیهاالسلام) بر آسیه و مریم ثابت میشود. آری، مقام و منزلت زهرای مرضیه، نهتنها بسی والاتر از مقام آسیه و مریم صدیقه است؛ بلکه اوج فضیلت آسیه و مریم بدان است که توفیق خدمتگزاری آستان حضرت خدیجه کبری را به هنگامه وضع حمل فاطمه زهرا یافتهاند:
مریم به ابریق بهشتی شوید او را / عیسی فراز آسمانها جوید او را اگر خدا میخواست درباره حضرت زهرا (علیهاالسلام) مثل بزند، میفرمود: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِلَّذيِنَ أَمنُوا فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّد. او الگوی همه زنان و مردان باایمان است. او سرور بانوان هر دو جهان است. افتخار آسیه و مریم، آن است که از خدمتگزاران درگاه فاطمه (علیهاالسلام) میباشند.
فاطمه، استمرارِ اسوه حسنه
پدر فاطمه به فرموده صریح قرآنِ جاودان، اسوه شایسته همه خداباوران است: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَنْ کَانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْاخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثیرً؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا، سرمشق نیکویی میباشد، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند و این در حالی است که رسولالله (صل الله علیه وآله وسلم)، این شایستهترین اسوه حسنه مؤمنان، به کرّات، یگانه دخترش فاطمه را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش میخواند و با تعابیری گوناگون، رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خویش اعلام میدارد.
چنین تأکیدات متواتری از جانب رسولالله (صل الله علیه وآله وسلم)، با چه هدفی صادر گردیده است؟! چرا پیامبر رحمت، اسوه حسنه مؤمنان، بر این حقیقت، فراوان تأکید میورزد که فاطمه، پارهای از وجود من است؟! آیا اینهمه تأکید، جز برای آن است که توجه همه مؤمنان طول تاریخ را به اسوهپذیری از ابعاد زندگانی فاطمه، در مقام استمراربخش سیره رسولالله، جلب کند؟!
چرا چنین نباشد، درحالیکه وجود فاطمه، از وجود رسول خدا جدا نیست. وجود فاطمه، قسمتی از وجود رسول خداست و سیره او، جلوه دیگری از سیره رسول خدا. وجود فاطمه، مکمل وجود رسول خداست و اسوه گری فاطمه، تکمیلکننده اسوه گری شایستهترین اسوه حسنه. تکمیلکننده اسوه حسنه در عرصههایی چون: دفاع جانانه از ارزشهای اسلام، جانبازی برای استمرار رسالت، عشقبازی در راه بقا و دوام ولایت، جهاد بیامان فرهنگی، تقوا و عبادت، مهرورزی و محبت، عفاف و حجاب، تربیت فرزند، تدبیر منزل، تجهیز روحی و روانی مرد برای جهاد و... میباشد.