یکی از مرسومترین قالبهای شعری پس از انقلاب است و تقریباً همه کسانی که در شعر انقلاب از معروفیتی برخوردارند، رویکردی به این قالب نشان دادهاند و چند غزل در کارنامه خویش دارند.
عدهای کوشیدهاند با تقسیمبندیهای خاص، دورههای تحول غزل را در شعر پس از انقلاب بررسی کنند و معتقدند که غزل در شعر این دو دهه به سه جریان: غزل نو، غزل نوین مبتنی بر ترکیبسازی و غزل حماسی منحصر شده است. اما حقیقت آن است که گستردگی و تنوع مضامین در قالب غزل در سالهای اخیر به گونهای است که در حصار تنگ و محدود چنین تقسیمبندیهایی نمیگنجد.
مجتبی جوادینیا
7 - استفاده گسترده از آیات، احادیث و تلمیحات مذهبی و سرودن سوگنامه برای ائمه و اولیاء دین: از آنجا که انقلاب اسلامی ایران صبغهای دینی دارد و بر اساس مبانی دین مبین اسلام شکل گرفته است، در شعر انقلاب اسلامی استفاده از منابع مذهبی امری کاملاً رایج است: آیات، احادیث، ماجراهای تاریخ اسلام همچون واقعه کربلا و... دستمایهی مناسبی برای شاعران متعهد و مسئول بوده است. اینک نمونههایی چند از این ویژگی:
بار امانتی که فلک بر نتافتش بر دوش جان نهاده در این راه بردهاند
که اشارتی دارد به آیه 72 سوره احزاب: إِنَّا عَرَضْنَا اْلأَمانَةَ عَلَی السّمواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ الجِبال فَأَبَیْنَ عنْ یَحْمِلنَها...؛ مضمون این آیه تحمل بار امانت الهی از سوی انسان است.
روزیخوران سفره عشقند تا ابد ای زندگان خاک مگویید مردهاند
که آیه 169 سوره آل عمران را به خاطر میآورد: وَ لا تَحْسَبَنَّ الذینَ قُتِلُوا فی سبیلِ الله أَمْواتًا...
...شمشیرها را گو ببارند از سر بغض از عشق ما جز این تمنایی نداریم
...بزن زخم کاین مرهم عاشق است که بیزخم مردن غم عاشق است
که تفسیری از این کلام نورانی حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) میباشند: «ان کانَ دینُ محمد لَمْ یَسْتَقِمْ الاّ بقتلی فیاسُیوف خُذینی»
تفسیر حدیث قدسی «کلمة لا الا اله الله حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ أَمِنَ مِنْ عذابی» در این بیت از غزلی خطاب به حضرت امام رضا (علیه السلام) که تحقق مفاد این حدیث را مشروط بر اعتقاد به امامت خودشان دانسته بودند:
بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را میشناسد
تلمیح به حضور امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) با زره بیپشت در میدانهای جهاد:
... هنوز جوشن بی پشت مرتضی با ماست
ببین به مشت یلان ذوالفقار مولا را
تلمیح به پنج نوبت نماز در شبانهروز:
پنج نوبت صبح و ظهر و شام، دیدهبان بام چارم باش
ساقی آتشفشان در جام، خضر راه ساغر و خم باش
سرودن سوگنامه برای اولیاء دین هم در این عصر رواج کامل دارد. نمونههایی از این سوگنامهها را در مجموعههای «کفشهای مکاشفه» (احمد عزیزی، 1368)؛ «چمن لاله» و «خط خون» (سید علی موسوی گرمارودی، 1362)
«ماه و کتان» (یوسفعلی میر شکاک، 1368)؛ «تولد در میدان» (حسین اسرافیلی، 1364) و دهها مجموعه شعر دیگر و نیز در صفحات ادبی مطبوعات عصر انقلاب میتوان سراغ گرفت. حسن ختام این بخش را به غزل زیبایی از «محمد رضا محمدی نیکو» در رثای سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) اختصاص میدهیم:
ای که پیچد شبی در دل این کوچه صدایت
یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رهایت
تا قیامت همهجا محشر کبرای تو برپاست
ای شب تار عدم، شام غریبان غرابت
عطش و آتش و تنهایی و شمشیر و شهادت
خبری مختصر از خاطره کرب و بلایت
همرهانت صفی از آینه بودند و خوش آن روز
که درخشید خدا در همه آینههایت
کاش بودیم و سر و سینه و دستی چو ابا الفضل
مینشاندیم سبکتر ز کفی آب به پایت
از فرا سوی ازل تا ابد ای حلق بریده
میرود دایره در دایره پژواک صدایت
ج) قالبهای رایج در شعر عصر انقلاب و شاعران نامآور هر قالب
1 - غزل: یکی از مرسومترین قالبهای شعری پس از انقلاب است و تقریباً همه کسانی که در شعر انقلاب از معروفیتی برخوردارند، رویکردی به این قالب نشان دادهاند و چند غزل در کارنامه خویش دارند.
غزل عصر انقلاب که مبدأ اصلی آغاز آن بهمن ماه 1357 (زمان پیروزی انقلاب اسلامی) است، تاکنون دورههایی را پشت سر نگذاشته است و شاعران غزلسرا در این دو دهه با وجود نو رسیدگی، به تجربههای ارزندهای در زمینه اندیشه، موسیقی شعر، زبان شعر، تخیل و... دست یافتهاند.
تأثیر مسائل مربوط به دوره دفاع مقدس و پیامدهای آن در شکلگیری غزل این عصر انکارناپذیر است و شاعران فراوانی کوشیدهاند با الهام از حماسهآفرینیهای دلیرانه رزمندگان و شهیدان، عرصههای تازهای را در غزل کشف کنند. علاوه بر این، در میان خیل عظیم غزل سرایان، بودهاند کسانی که با تأثیرپذیری از شعر نیمایی و نیم نگاهی به غزل فارسی دهههای گذشته و نیز با تکیه بر ابتکارات شخصی، خالق غزلهایی، ماندنی و زیبا شدهاند. مثلاً در این بیت که از غزلی سروده «محمدعلی بهمنی» نقل شده، مفهوم بکر و تازهای مشاهده میشود:
نشستهاند ملخهای شک به برگ یقینم ببین چه زرد مرا میجوند - سبزترینم!
عدهای کوشیدهاند با تقسیمبندیهای خاص، دورههای تحول غزل را در شعر پس از انقلاب بررسی کنند و معتقدند که غزل در شعر این دو دهه به سه جریان: غزل نو، غزل نوین مبتنی بر ترکیبسازی و غزل حماسی منحصر شده است. اما حقیقت آن است که گستردگی و تنوع مضامین در قالب غزل در سالهای اخیر به گونهای است که در حصار تنگ و محدود چنین تقسیمبندیهایی نمیگنجد. گرچه این تقسیمبندیها به نوبه خود برای مطالعه و بررسی آگاهانه شعر انقلاب ضروری و مفید مینمایند.
و اما اگر اساس داوری خود را درباره غزل پس از انقلاب، زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران قرار دهیم، میتوانیم غزل «شب انقلاب» از «بهمن صالحی» را از جمله نخستین غزلهای این عصر به شمار آوریم. این غزل که در 24 بهمن 1357 سروده شده، با حال و هوای عصر پیروزی کاملاً متناسب و سازگار است. وزن مناسب و واژگان و ترکیبهای خوش آهنگ، در ترسیم فضای حماسی مورد نظر شاعر مؤثر بوده است. بیتی چند از این غزل را زمزمه میکنیم:
ستارهها حیران، پرندهها بیدار ترانهها خونین، جوانهها بیمار
شب غریبی بود پر از سموم سرب فضای شهر من، ز موج خون سرشار
... شب عروج عشق، شب افول درد شب ظهور گل، شب سقوط خار
شبی که پایانش طلوع دیگر داشت تفنگها در دست، جنازهها بردار
از دیگر کسانی که در محدوده زمانی پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز حماسه دفاع مقدس، غزلپردازی را پیشه کرده بودند، میتوان به «نصرالله مردانی» (ناصر) اشاره کرد. او با غزل «سیاووش نسیم» استعداد زبانی والای خود را نشان داد. مطلع این غزل چنین است:
رقص گل دوش چنان برد ز سر هوش نسیم
که دریده است در این معرکه تن پوش نسیم!
«هوشنگ ابتهاج» «ه. ا. سایه» که از جمله شاعران نسل پیشین است، در همنوایی و همگامی با حرکت سرنوشتساز امت اسلامی ایران غزلی سروده است با مطلع:
زمانه قرعه نو میزند به نام شما خوشا شما که جهان میرود به کام شما
این غزل که سراپا شور و احساس است و خواننده را به وجد میآورد، در سال 1358 خطاب به مردم مبارز ایران سروده شده است.
در دوره دوم رواج غزل یعنی از آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس تا پذیرش قطعنامه، غزلپردازان دیگری به میدان گام مینهند که از آن جمله میتوان به سید حسن حسینی، ثابت محمودی (سهیل)، حسین اسرافیلی، قیصر امینپور، ساعد باقری، سلمان هراتی، علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، پرویز بیگی حبیب آبادی و دهها نام دیگر اشاره کرد. برای پرهیز از اطاله کلام، به اشاراتی مختصر به آثار برجسته تنی چند از این خیل بیشمار بسنده میکنیم: «سید حسن حسین» در پارهای از غزلهای خویش با صمیمیت و صداقت خاصی رزمندگان اسلام و امت مسلمان را به استقامت در مقابل خصم کافر کیش دعوت میکند:
ای زده شعله به شب بارقه باورتان پیش تا صبح ظفر دست خدا یاورتان
سینه سرخان مهاجر به شما شک برند که شفق وام گرفته است زبان و پرتان
بانگ تکبیر شما مژده فتحی است قریب تا دژ «نصر من الله» بود سنگرتان
غزل «وداع» از دیگر سرودههای حسینی است که صحنه خداحافظی رزمندهای را با مادرش ترسیم میکند و چه شکوهمند و غمانگیز است این وداع آخر:
میروم مادر که اینک کربلا میخواندم از دیار دور یار آشنا میخواندم
ذوالجناح رزم را گاه سحر زین میکنم میروم آنجا که نای نینوا میخواندم
لحن صمیمی و بیپیرایه شاعر در این دو نمونه، نشانگر ضعفهای تکنیکی خاصی است که گریبانگیر بیشتر شعرهای آن دوره بوده و در سالهای بعد، این نقیصه تا حدود زیادی بر طرف شده است. چنانکه از همین شاعر غزلهای زیباتری را در «همصدا با حلق اسماعیل» و در میان آثار بعدی او مشاهده میکنیم؛ مثل غزل «کرامات نورانی» - تقدیم به حضرت امام (ره) با این مطلع چشمگیر و زیبا:
هلا روز و شب فانی چشم تو دلم شد چراغانی چشم تو ...