امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

نقدی بر خوانش مهندس بازرگان از انقلاب و انقلابی‌گری (بخش دوم)

 علی اکبر عالمیان

نگاه مهندس بازرگان به انقلاب اسلامی بیشتر نگاهی انتقادی است. گرچه هر چه از عمر انقلاب می‌گذرد، بر میزان انتقادات بازرگان نسبت به این مقوله افزوده می‌شود؛ اما باید در مورد دیدگاه‌های او منصفانه قضاوت کرد.

اگر هم اشاره بازرگان در بیان نقاط ضعف و قوت را به مثابه تناقضات او در مسیر دفاع از انقلاب ندانیم و اگر هم از میزان انتقادات تند و در بسیاری از مواقع غیر قابل پذیرش او از انقلاب اغماض نماییم، با این حال نمی‌توانیم از تناقضات فراوان در نوع نگاه او نسبت به انقلاب چشم بپوشیم. 

2- انقلاب اسلامی از نگاه بازرگان
نگاه مهندس بازرگان به انقلاب اسلامی بیشتر نگاهی انتقادی است. گرچه هر چه از عمر انقلاب می‌گذرد، بر میزان انتقادات بازرگان نسبت به این مقوله افزوده می‌شود؛ اما باید در مورد دیدگاه‌های او منصفانه قضاوت کرد.
بازرگان انقلاب را به معنا و مفهوم انتقام‌جویی دانسته (بازرگان، 1391(الف):191) و از انقلاب اسلامی با عنوان «انقلاب انتقامی» یاد می‌کند. (بازرگان، 1395: 424) او در حالی انقلاب ایران را نوعی عقده گشایی می‌داند که در ابتدای انقلاب و در اولین پیام به ملت ایران بعد از قبول نخست وزیری در تاریخ20/11/1357، انقلاب را نه به آن معنای تنها و انحصاری خشم و غضب و توهین و بر هم زدن؛ بلکه به معنای انقلاب کامل درونی و دگرگونی خواسته‌ها و روحیات و استعدادها معنا می‌کند. (بازرگان، 1391(ب): 107)
او انقلاب پیامبر را به دور از هرگونه کینه‌توزی و انتقام می‌داند و به این ترتیب طعنه‌ای هم به انقلاب اسلامی ایران می‌زند. (بازرگان، 1389: 146)
بازرگان با تمسک به آیات 190 الی 194 سوره بقره این‌گونه نتیجه می‌گیرد که: «پنج بار امر به قتل و اخراج می‌شود؛ ولی 13 بار نهی از تجاوز و تلافی و سفارش محدودیت مشروط به عمل آمده و تأکید مکرر به تقوا می‌گردد و صریحاً گفته می‌شود که اگر دشمن دست از تعرض برداشت و فتنه خاموش شد، خداوند بخشنده و مهربان است و دشمنی جز باآن عده که ستمگری را ادامه می‌دهند، نداشته باشید. یعنی همین که امنیت برقرار و دین خدا حاکم بر محیط شد، جنگ را قطع کنید.» (بازرگان، 1389: 146) او حتی آیه 193 همین سوره یعنی: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِينُ لِلّهِ» را به معنای تحدید و توقف جنگ می‌داند و نه به معناي دستور حمله و اقدام به قتال تا قلع و قمع كفار! (بازرگان، 1389: 146) او همچنین می‌گوید: «همين عمل را رسول اكرم پس از فتح مكه انجام داده كه نه تنها مشركين و قاتلين مسلمان ها را بی‌قيد و شرط آزاد كرد؛ بلكه بسياري را در مقام و منصبشان باقی گذاشت.» (بازرگان، 1389: 147)
 بازرگان گرچه انتقادات بیشتری را متوجه انقلاب اسلامی ایران می‌کند؛ اما در کنار آن، به بیان مزایا و برتری‌های انقلاب نیز می‌پردازد. در یک نگاه کلی می‌توان برتری‌ها و کاستی‌های انقلاب از دیدگاه او را این‌گونه تقسیم‌بندی کرد:
1- برتری‌ها و مزایای انقلاب
او در بیان برتری‌ها و مزایای انقلاب، موارد زیر را به عنوان نقاط قوت انقلاب بیان می‌کند:
1-1- او انقلاب اسلامی ایران را دارای شعاع جهانی و موجب تحولات بشری می‌داند. (بازرگان،1391(الف): 139)
1-2- به باور بازرگان، انقلاب اسلامی ایران یکی از مظلوم‌ترین موجودات روی زمین به شمار می‌آید. (بازرگان، 1389: 64)
1-3- به اعتقاد او، یکی دیگر از مزایا و برتری‌های انقلاب اسلامی، ترویج بیش از پیش اسلام و رونق گرفتن دین در جامعه می‌باشد. (بازرگان،1391(ب): 163)
1-4-  او انقلاب اسلامی را موجب زمینه‌سازی برای قیام جهانی امام زمان دانسته است. (بازرگان، 1389: 316)
1-5- او انقلاب اسلامی ایران را دارای دستاوردهای فراوان می‌داند. (بازرگان،1391(ب): 450-459)
2- کاستی‌های انقلاب
جالب است که او در حالی از مزایا و دستاوردهای انقلاب سخن به میان آورده است که در جاهایی دیگر، بسیاری از این مزایا را انکار می‌کند و یا اینکه برخی از آنان را به مثابه ضعف انقلاب می‌شمرد که همین نشانه تناقضات فراوان در دیدگاه‌های بازرگان به شمار آمده و نقدی جدی در مواضع او به حساب می‌آید. کاستی‌ها و انتقادات وارده بر انقلاب در نگاه او را می‌توان این‌گونه برشمرد:
2-1- بازرگان ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران را دارای انحراف‌های گوناگونی می‌داند. (بازرگان،1391(ب): 319-328)
2-2- یکی از اتهاماتی که بازرگان متوجه انقلاب اسلامی و انقلابیون می‌کند، پیوند بین انقلاب و مارکسیسم است. او این مدعا را در جاهای گوناگون بیان کرده است. (بازرگان، 1389: 294 و 296. بازرگان، 1395: 424)
2-3- او انقلاب را متهم به اتخاذ برنامه‌های بلندپروازانه و غیر قابل دستیابی می‌کند. (بازرگان، 1389: 163-164)
2-4- تغییر اجباری به جای تغییر درونی و خودجوشی را از دیگر کاستی‌های انقلاب بر می‌شمارد. (بازرگان،1391(ب): 207)
2-5-  بازرگان همچنین، انقلاب را دارای دستاوردهای منفی می‌داند. (بازرگان،1391(ب): 164)
تناقضات بازرگان در دفاع از انقلاب
اگر هم اشاره بازرگان در بیان نقاط ضعف و قوت را به مثابه تناقضات او در مسیر دفاع از انقلاب ندانیم و اگر هم از میزان انتقادات تند و در بسیاری از مواقع غیر قابل پذیرش او از انقلاب اغماض نماییم، با این حال نمی‌توانیم از تناقضات فراوان در نوع نگاه او نسبت به انقلاب چشم بپوشیم. به عنوان نمونه بازرگان در پاسخ به پرسشی پیرامون این انتقاد که: «چرا انقلاب به ثمر نرسیده و مملکت روی غلتک نیفتاده است؟» پاسخ می‌دهد که:
«مگر شما انتظار هلو - گلو را داشته‌اید، با انقلابی به این عظمت که ابعاد آن از - انقلاب‌های دنیا و انبیاء وسیع‌تر است، نابرده رنج گنج میسّر نمی‌شود. ما طرفدار عمل تدریجی و تأمل و مخالف دستپاچگی و تسریع و تحریک بودیم؛ مع‌ذلک نباید ناراضی و ناامید باشیم. دلائل و موفّقيّت‌هاي زیاد وجود دارد که انقلاب ما، حتّی بعد از پیروزی، محکم‌تر و مستقرتر و امیدوارکننده‌تر از انقلاب‌های سایر جاها نشان می‌دهد:
1 . ما در مدّت کمتر از یک سال، با حداقل درگیری و خونریزی، کلّیه مراحل - انتقال از حالت انقلاب به استقرار قانونی را طی کردیم (رفراندم تغییر نظام، قانون اساسی و تصویب آن، انتخاب رئیس جمهوری، انتخابات و تشکیل مجلس، تعیین دولت قانونی.)
2. پایه گرفتن نظام جمهوری و جدّی شناخته شدن آن از ناحیه‌ی دولت‌های دیگر.
3. مهم‌تر از همه، عوض شدن واقعی و عمیق ملّت که نمونه‌های بارز و بی‌شائبه آن، آمادگی و استقبال از شهادت و محرومیت و سخاوت است.
4 . مقاومت و شجاعتی که ارتش و سپاهیان و نیروهای تدافعی در جنگ غیرمتعادل نشان داده، در زیر ضربات و صدمات جان فرسا، خودسازی به عمل آمد و مصداق «تخْرِجُ الْحَیَ مِنَ الْمَيِتِ» را دیدیم.
5 . دست و پائی که می‌زنیم و تلاشی که خودمان (خوب یا بد)، بدون آقابالاسر و حاکم و بیگانه، برای حل مصائب و مشکلاتمان می نمائیم.»  (بازرگان،1391(الف): 208-209)
جالب است که بازرگان در حالی این سخن را می‌گوید که پیش‌تر از ثمرات نامطلوب انقلاب سخن گفته بود. وی این سخنان را در تاریخ هفتم اسفند 1359 و پس از انتخاب به عنوان نماینده مجلس ایراد کرده است. جالب‌تر اینکه در پاسخ به این پرسش که چرا از نمایندگی مجلس استعفا نمی‌دهید، این‌گونه توجیه می‌کند که: «ما وظیفه‌ی شرعی و ملّی خود می‌دانیم که علی رغم تلخی‌ها و سختی‌ها و ناروائی‌هایی که در حقمان شده و می‌شود، در صحنه حضور داشته باشیم و تا آن جایی که می‌توانیم، به اعتراض و اصلاح، اقدام نمائیم. ما قبول داریم که در هر انقلاب، از این قبیل تلاطم و تخریب و تخاصم‌ها هست و استعفا دادن ناشی از یأس، و یک نوع انتحار است. ما معتقد و متوکّل به خدا و امیدوار به آینده می‌باشیم.» (بازرگان،1391(الف): 209)
ادامه دارد