علی اکبر عالمیان
مقدمه
مهندس بازرگان، یک مبارز سیاسی قدیمی و از منتقدین حکومت شاهنشاهی بود که در این راه سالیان متمادی نیز رنج زندان حکومت پهلوی را به جان خریده بود. او از سال 1332 تا پایان عمرش یعنی بیش از چهل سال از عمر خود را در راه مسائل سیاسی گذرانده بود و حتی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این فعالیت او ادامه داشت. او خود یکی از افرادی است که در پیروزی این انقلاب نقش داشته است و اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی نیز به شمار میآید. اما در ادامه حیات سیاسی خود، به یکی از منتقدین جدی انقلاب تبدیل شد و نقدهای فراوانی را در مورد مسائلی نظیرمفهوم انقلاب، ماهیت انقلاب اسلامی، مسئله صدور انقلاب، مبارزات و انقلابیگری بیان کرد. در تحقیق حاضر، به یکی از وجوه انتقادی او به انقلاب؛ یعنی اصل انقلاب و مسئله انقلابیگری پرداخته و به شبهات موجود پیرامون این مسائل و پاسخ به آنها خواهیم پرداخت. به نظر میرسد که نوع نگاه بازرگان به مبارزات، نگاهی تحول جویانه و به اصطلاح انقلابی نبود. او انقلاب اسلامی را نهایتاً یک اصلاح و رفرم میپنداشت که دایره آن تنها شامل ایران است و نه بیشتر. بازرگان در تبیین مفهوم انقلاب اسلامی، دو رویکرد متفاوت را اتخاذ میکند؛ رویکرد ایجابی و رویکرد سلبی. در رویکرد ایجابی که عمدتاً سالهای منتهی به انقلاب و سالهای اولیه انقلاب را در بر میگیرد، به تمجید و تعریف از انقلاب میپردازد.
اما در اتخاذ رویکرد سلبی نسبت به انقلاب که عمدتاً در دوران پس از انقلاب و به ویژه دوران کنار ماندن از عرصه قدرت را شامل میشود، میکوشد معنا و مفهومی متغایر با رویکرد اولیه خود را ارائه دهد. به همین خاطر، ابتدا منکر واژه انقلاب شده و آن را یک واژه وارداتیِ صددرصد غربی میداند که اصلاً در قرآن نیامده است. این پژوهش میکوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که انقلاب و مسئله انقلابیگری در اندیشه و رفتار مهندس مهدی بازرگان چگونه تحلیل شده و چه نقدهای بر آن وارد است.
معرفی اجمالی مهندس مهدی بازرگان
مهندس مهدی بازرگان در سال 1286 ش در تهران متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و برخلاف بسیاری از هم سن وسالان خود، بدون ورود به مکتب خانه، پای در مدارس جدید گذاشت. بازرگان در طول دوران تحصیل، جزو دانش آموزان فعال و درسخوان بود به گونهای که پس از اتمام دوران دبیرستان، به عنوان یکی از مشمولان اعزام به خارج از کشور جهت ادامه تحصیل درآمد. وی پس از بازگشت به ایران و پس از چندی، ریاست هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت و مأموریت خلع ید از شرکت سابق نفت را برعهده گرفت. مهندس بازرگان در روز یکشنبه 15 بهمن سال 1357 طی حکمی از سوی امام خمینی به عنوان نخست وزیر دولت انقلاب تعیین شد. البته عمر دولت وی مستعجل بود و دولت موقت در تاریخ14آبان 1358 استعفاء داد. بازرگان در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در تاریخ 24/12/1358 نیز شرکت کرد و با کسب 67درصد آراء به عنوان منتخب سوم مردم تهران برگزیده شد.
مهندس بازرگان پس از اتمام دوره نمایندگی مجلس، به کارهای شخصی و فرهنگی روی آورد و تا پایان عمرش یعنی تا سال 1373 مسئولیت و یا پستی را بر عهده نداشت و به فعالیت سیاسی و نوشتن مقالهها و ایراد سخنرانی ادامه داد و در این سالها از جمله مخالفان و منتقدان سیاسی به شمار میآمد. وی در بهمن ماه 1373، در هشتاد و شش سالگی، در فرودگاه زوریخ به علت سکته قلبی درگذشت. جسد او را به ایران بازگرداندند و بنا به وصیت خود او در قم به خاک سپردند.
بررسی اندیشه و عمل بازرگان
مسئله انقلابیگری در مکتب بازرگان یکی از دیدگاههای چالشی او به شمار میآید. اینکه آیا بازرگان به انقلابیگری و انقلابی عمل کردن اعتقاد داشت یا خیر را باید در دو مقوله جداگانه بررسی کرده و هر یک را در ظرف خودش مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. یک مسئله، مبارزات انقلابی بازرگان است و مسئله دوم نیز نوع نگاه او به مقوله انقلاب و چگونگی انقلابی عمل کردن.
1- مبارزات بازرگان
در این نکته که بازرگان یک فرد مبارز بوده و در راه پیروزی انقلاب نقش فراوانی را ایفاء کرده است، نباید شکی داشت. او بر اصل مبارزه تاکید فراوانی داشت و حتی در کتاب «اسلام مکتب مبارز و مولّد» خود بر این اصل پای میفشارد که اسلام دین مبارزه است و به تبع آن مسلمین نیز باید مبارز باشند. او موضوع مشترک روز را «مبارزه» میدانست که اکثریت ایرانیان و مسلمین در آن اشتراک دارند. به اعتقاد بازرگان، ملت نامبارز، ملتی تکرو، کجرو یا مقلد میباشد. او اسلام را دین مبارزه و جهاد میداند که از ابتدای نشو و نما، سروکارش با جنگ و جدال بوده است. بازرگان لازمه وقوع هر انقلابی را وجود جنگ و خونریزی میداند
او زندانی شدن در رژیم شاه را یک سعادت برای خود میداند و هدف از این مبارزات را رحمانی و دفاع از ملت ایران میداند و نه تلاش برای تحصیل قدرت و مکنت. با این همه؛ اما نوع مبارزات او سیاسی و آرام بود. برخی ادعا کردهاند که بازرگان معتقد بود در نهایت به سمت مبارزه مسلحانه روی خواهد آورد. به عنوان نمونه، حجت الاسلام حجتی کرمانی که در زندان شاه، همبند مهندس بازرگان بود، به گفته خود از شیوه آرام و دموکرات منشی بازرگان و نهضت آزادی در مبارزه با شاه انتقاد کرد، بازرگان در پاسخ به این انتقاد او گفته بود که: «بالاخره ما مجبور به رودررویی مسلحانه با نظام خواهیم شد، چون این نظام یک نظام فاشیستی متکی به خارجی است. اما الان این کار صلاح نیست و باید مقدمهای برای این کار فراهم باشد وگرنه در نهایت رؤیایی مسلحانه بر ما تحمیل خواهد شد.» محمد بسته نگار، از نزدیکان مهندس بازرگان نیز میگوید: «زمانی که با مهندس بازرگان در زندان بودم، ایشان در بحثی گفت مبارزات دیگر به شکل قانونی جوابگو نخواهد بود و ما باید مبارزه مسلحانه داشته باشیم.»
اما به نظر میرسد که با توجه به روحیات بازرگان، این ادعا چندان به واقعیت نزدیک نبود. مهندس سحابی معتقد است که بازرگان به این نتیجه رسیده بود که مبارزه با رژیم قهراً به اعمال مسلحانه خواهد کشید. وقتی که به آن مرحله برسد، دیگر او و نهضت آزادی نمیتوانند رهبر آن باشند. بازرگان معتقد بود که: «ما در مرحله سیاسی رهبر این مبارزه هستیم؛ ولی باید فرزندی متولد شود که آن مرحله را رهبری کند. وظیفه ما آن است که آن فرزند را به دنیا بیاوریم. برای این کار من خانهام را میفروشم و میدهم.» خود بازرگان نیز خود را یک انقلابی آرام میداند؛ یک انقلابی به تعبیر خودش مانند «ماشین نازک نارنجی که باید روی جادههای آسفالت و راه هموار حرکت کند و نه بولدوزروار بر روی صخرهها!» به تعبیر او: «من و دولت موقت در حکم «فورس ماژور» ی هستیم، ماشینی هستیم که روی زمینهای ناهموار و سنگلاخ نمیتواند حرکت کند. ما باید در زمینهای هموار و مساعد حرکت کنیم، و کار انقلابی شدید و انقلابی تند و امثال این چیزها از من بر نمیآید.»
جان فوران نیز، بازرگان را از جانبداران مبارزه دموکراتیک مردمی علیه حکومت همراه با آگاهی و انگیزههای اسلامی میداند.
ادامه دارد...
منبع: نشریه علمی تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی، شماره7، بهار و تابستان 1401