مهندس حیدر جم
در روز ۲۱ بهمنماه ۵۷ وقتی کودتای بختیار از رادیو اعلام شد و فرمان تاریخی حضرت امام (ره) صادر شد «بیرون بریزید؛ نه دولت قانونی است و نه دستورش قابلاجرا» و دیدید که ملت مسلمان ازجانگذشته، بدون هیچگونه هراس از کودتاچیان، در اطاعت از رهبری به صحنه آمدند و طومار رژیم ۲۵۰۰ساله تا دندان مسلح را با دستخالی بر هم پیچیدند.
حالا هم پس ازگذشت سالها، ملت قهرمان ایران با همان صلابت و عظمت در صحنه حضور دارد و با رهبری روحانیت مبارز با شعار توفنده مرگ بر آمریکا، در مبارزه با امپریالیسم همچنان باقدرت پیش میرود.
میگویند سگی وارد خانه شد و دهن در ظرف ماست کرد. صاحبخانه دید با نجس شدن ماست کلی ضرر و زیان میبیند، شروع کرد به دغدغه و تشکیک که آیا این گربه بود، یا سگ، بعد از مدتی گفت: نه این سگ نبود، گربه بود و ماست را بخورد مردم داد!
آقایان وبلاگنویس و هواداران، حالا شما هم پس از اینهمه اقرار و اعتراف و سند و مدرک آنهم از خودتان بر دخالت آمریکا و شوروی و شعلهور کردن آتش جنگ داخلی در جایجای کشور توسط دستهای نامرئی، بگوئید «نوشته جمها، تحریف ها و حقایق مسخ شده، دروغ، ترفند برای سرپوشگذاشتن به سیاستهای ضد ملی، تبلیغ و ترویج اخبار و اطلاعات غیرواقعی و جعل شده و... است»!
دستهاى نامرئى رو شده (جنگ گنبد)
از صفحه ۲۸ تا ۳۶ «وبگاه آتالار» در مورخه ۴ آبان ۱۳۸۴ مصاحبه آقای پرویز قلیچخانی با آقای عباس هاشمی (عضو قدیمی سازمان چریکهای فدایی خلق) و مسئول (جنگ گنبد) در دوره اول، بر روی وبگاه رفته و مطالب جالب و حاوی مسائلی از غائله گنبد و دستهای نامرئی را بر روی پرده کشیده است که قابلتوجه است.
آقای هاشمی در مقابل سؤال قلیچخانی از کتاب «شورشیان آرمانخواه» نوشته آقای مازیار بهروز و این که چند جا در آن کتاب از هاشمی نامبردهشده است، نظر کلی ایشان را در مورد کتاب خواسته است. هاشمی باتوجهبه نقصانهای کتاب، یکی از مهمترین آن را چنین بیان کرده است «متأسفانه تحقیقی و بیطرفانه نیست و حاوی تحلیلهای جانبدارانه» میباشد و منابع کتاب را «ناموثق و نیمهموثق» دانسته است.
و یا میگوید: «آن کسی که همه واقعیت را نمیگوید، میتواند لطمه سنگینتری به حقیقت بزند تا آن کسی که واقعیت را جعل و یا انکار میکند.»
و یا ادامه میدهد
«کار پژوهشگر و کسی که سند تاریخی تنظیم میکند، بیان مشابهتهای عمومی نیست. مهم کشف و توضیح اختلافات و چرائیهاست.»
بدون قضاوت در مورد کتاب، رفیق هاشمی که انتظار داشتهاند، نویسنده کتاب شورشیان آرمانخواه، رعایت بیطرفی نموده و غیرجانبدارانه عمل کند؛ یعنی مدعی و مدعیعلیه، حاکم و محکوم و مالباخته و مالبرده را به یک اندازه پاداش داده و یا تنبیه کند، خود نیز تعمداً، نهتنها دست به چنین کاری زده و جانبدارانه پیش رفته است؛ بلکه علاوه بر نقض حق و حقانیت، با تهمت و افترا و سخره، خواسته است کارهای خود و چریکهای فدایی را در آتشافروزی گنبد، توجیه کند.
قبل از واردشدن در بحث و رویدادهای گنبدکاووس، اشاره به نکاتی از مصاحبه رفیق هاشمی جهت پیبردن به طرز تفکر و اندیشه این مدعی تحلیلگر سیاسی ضرورت دارد، ایشان میگوید:
الف: «در عصر رایانه و اولترا مدرنیزم، میتوانیم شاهد پیروزی کسانی باشیم که با «طهارت» و «نجاست»، «استخاره» و «اجنه» سروکار دارند و درست به همین خاطر است که نقش اسناد تاریخی در روشنگری چندوچون وقایع و مواضع گروهها، از اهمیت بسیاری برخوردار است.» ...
ب: «بین «استالینیزم» و «اسلام» که ما میشناسیم، وجه اشتراک مهمی وجود دارد و آن ماکیاولیزمی است که ارتکاب هر جنایتی را بهخاطر اهداف (مقدس) مجاز میداند.»
ج: «در اسلام عزیز» اما کشتن (تصفیه هم شکلی از آن است) امری واجب است ...»
د: «بیش از هر چیز در اسلام» و آن هم «نوع شیعه» آن را بشناسیم، این اسلام عزیز، حزباللهی دست استالینیزم و استالین را از پشت بستهاند.
ه_: «فراموش نکنیم که ملاهای حاکم آن زمان که روی کار آمدند، بر سر طهارت و نجاست مجادله میکردند.»
و: «در نزد مارکسیزم، کشتن انسان محکوم است»!
ز: «چه اختلاف و دعوا بین سگ زرد و برادر شغال»
اینهمه از تراوشات ذهنی شخصی است (رفیق عباس هاشمی) که میخواسته پس از تصرف گنبد و الگوسازی برای جامعه، آن را در کشور بسط دهد.
برای دریافت واقعیات و توجه به سخنان ناهنجار مثلاً غیرجانبدارانه! این رفیق تحلیلگر سیاسی، ابتدا نگاهی داشته باشیم به حرکتهای ملت ایران در سیر انقلاب اسلامی و سالهای بعد از آن.
در اولین راهپیمایی روز تاسوعا در سال ۵۷ که با فرمان امام و با هدایت روحانیت مبارز در سطح کشور انجام گرفت، ملت یکپارچه (98%) که هنوز مبارزه با امپریالیسم آمریکا را به طور آشکارا در سرلوحه برنامه خود قرار نداده بود و حرکتها فقط در جهت برچیدن اساس رژیم پهلوی پیش میرفت، در مسیر راهپیمایی هر ۲۰ دقیقه، نیم ساعت بر روی دیوارهای بلوار آزادی تهران، آمار راهپیمایان نقش میبست 5/1ميلیون، ۲، ۵/۲، ۵/۳ میلیون نفر و شعارها هم این بود:
حسین و سربازانش، حافظ عدل و دادند - یزید و مزدورانش آدمکش و جلادند.
اما تعداد (شما) اعم از نیروهای چپ و راست، سلطنتطلب و حتی بیتفاوتها، به کمتر از ۲ درصد میرسید (اگر در راهپیمایی شرکت داشتهاید).
آیا این سیل جمعیت ۵/۳ میلیوننفری در تهران، آنطوری که رفیق هاشمی تصور کردهاند، به دنبال استخاره و طهارت و نجاسات بودهاند؟ و آیا این یک توهین آشکار به ساحت مقدس ملت نیست؟!
در روز ۲۱ بهمنماه ۵۷ وقتی کودتای بختیار از رادیو اعلام شد و فرمان تاریخی حضرت امام (ره) صادر شد «بیرون بریزید؛ نه دولت قانونی است و نه دستورش قابلاجرا» و دیدید که ملت مسلمان ازجانگذشته، بدون هیچگونه هراس از کودتاچیان، در اطاعت از رهبری به صحنه آمدند و طومار رژیم ۲۵۰۰ساله تا دندان مسلح را با دستخالی بر هم پیچیدند، آیا ملت به دنبال استخاره، این حرکت را انجام دادند؟ و در روز ۲۲ بهمنماه که ملت شوروشوق پیروزی انقلاب را داشت، شما مشغول ربودن و خارجکردن اسلحه و مهمات از پادگانها، از دانشکده افسری تا لشکر گارد در سلطنت آباد بودید (خود ناظر آن بودم).
و حالا هم پس ازگذشت سالها، ملت قهرمان ایران با همان صلابت و عظمت در صحنه حضور دارد و با رهبری روحانیت مبارز با شعار توفنده مرگ بر آمریکا، در مبارزه با امپریالیسم همچنان باقدرت پیش میرود. آیا اینها نتیجه مجادله بر سر طهارت و نجاست (آنطوری که شما فکر میکنید) حاصل شده است؟!
آیا این اسناد تاریخی، میتواند در روشنگری و چندوچون وقایع و مواضع گروهها را در عصر رایانه و اولترامدرنیزم که شما در پی آن هستید، به تاریخ عرضه بدارد؟
آیا این حماسههای به ظهور پیوسته از طرف رزمندگان قهرمان اسلام در رزم بیامانشان در مدت ۸ سال دفاع مقدس با تانکهای تی ۷۲، میگ و موشک شوروی، میراژ و توپهای دوربرد فرانسه، سلاح لیزری آمریکا سلاحهای کشتارجمعی آلمان و انگلیس، آواکس اهدائی عربستان به صدام و نیروهای نظامی مصر و سودان و... با اجنه از خاک کشور بیرون ریخته شدند؟! نه! رفیق جان! مردان دلیر رزمنده، آنها را با نثار خون شکستند. رفیق عزیز! شما خود را گول میزنید. فرزندان رشید اسلام تحت رهبری روحانیت مبارز باایمان و اخلاص و حب وطن، دشمن را بیرون ریختند؛ نه با اجنه!
آقای هاشمی: به نظر میرسد که شما هنوز به دنبال تخیلات واهی خود، بر این باور هستید که آن فتح و پیروزی در جبهههای جنگ با دشمنی که روی کلاههای کاسک سربازانش نوشته شده بود " مرحبا بکم فی تهران " (به تهران خوش آمدید) و برگرداندن مهاجمان از اهواز و خرمشهر و آبادان از قصرشیرین تا شلمچه و ریختن ذلتبار آنها به داخل عراق با وجود پشتیبانی تمام استکبار جهانی با " اجنه" صورتگرفته است؟! نه جانم! خود را از خوابزدگی به در بیاورید، این موفقیتها باتدبیر و جانفشانی حاصل شده است و نه با اجنه تخیلی شما!
بگذارید برای شما نمونهای ارائه دهم: در گذر از مریوان، و شیلر به سمت خرمال و حلبچه، از یک گردنه صعبالعبور و باریکه راه نظامی به داخل عراق با صحنههای غرورانگیز و در عین حال رقت باری مواجه شدیم. عبور رزمندگان پرتوان از این باریکه راه و پیشروی تا " در بند خان " در داخل عراق و تلاش رزمندگان برای تصرف این پهن دشت و شکستن صدای متجاوزان عربدهکش و حامیان آنها از سرمایه و دلار اعراب تا صنایع عظیم نظامی استکبار جهانی و همچنین وجود خودفروختگان داخلی و کارشکنی آنها، هر انسان ظلمستیز را به وجد و سرور واداشته و به تحسین و قدردانی برمیانگیخت. از طرف دیگر، ریزش اجساد مردمی از کودک و زن و مرد، پیر و جوان عراقی در خرمال و حلبچه که ناشی از ددمنشی صدام و بمباران شیمیایی در کوچه و خیابان ریخته شده بودند، نهایت رقت و تاثر را ایجاد میکرد.
در چنین شرایطی، گفته شد که رزمندگان اسلام در سید صادق در جنگ تنبهتن برای فتح آن، در نبرد هستند و اگر آنجا را فتح کنند، میتوانند نقاط بیشتری در داخل عراق را به تصرف خود در آورند. بمباران شیمیایی در مناطق تصرف شده ادامه داشت، هم چنین گفته شد که دولت فرانسه برای جلوگیری از شکست قطعی عراق، توپهای دوربرد به آن کشور ارسال کرده است.
ادامه دارد ...