اوایل انقلاب، به نظرم سال 59 بود، امام (رضوان الله علیه) دستور فرمودند حوزه در بازسازی دانشگاهها همکاری کند تا دروس و مسائل ضد اسلام، از دانشگاهها حذف و دانشگاه بعد از انقلاب دانشگاه اسلامی شود. به دنبال این دستور، دفتری به نام دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تشکیل شد که الآن هم هنوز باقی است و فعالیتهایی دارد. آن زمان بنده از طرف جامعه محترم مدرسین، مسئول راهاندازی این دفتر بودم تا تعدادی از استادان حوزه و دانشگاه بنشینند و بر سر مسائل علوم انسانی که کم یا بیش در کتابهای دانشگاهی مطرح است، با هم بحث و تحقیق کنند و به یک چیزهای شستهرفتهای برسند که مبنای کتابهای درسی دانشگاهی قرار بگیرد.
چند گروه تشکیل شد که یکی از آنها گروه حقوق بود. قرار شد خدمت چند نفر از استادان دانشگاه در رشته حقوق برویم و از آنها دعوت کنیم که با چند نفر از فضلای حوزه علمیه قم نشستهایی داشته باشند و بحث کنند تا مسائلی که جای ابهام دارد، حل شود. چند نفر از دوستان ما که از اساتید شما هستند، گروه حقوقِ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را تشکیل دادند و قرار شد چند نفر از استادان دانشگاه را هم دعوت کنیم تا با هم جلسات مشترک داشته باشند.
شاهد بحث اینجاست. در بین استادان دانشگاهی که آن روز در رشته حقوق تدریس میکردند، ما یک نفر را انتخاب کردیم که سالها در حوزه علمیه قم درس خوانده بود، آن زمان - زمان شاه - هم هنوز معمم بود و به بیت یکی از مراجع وقت هم انتساب داشت؛ در واقع داماد ایشان بود. خدمت ایشان رفتیم و عرض کردیم که قرار است یک چنین کار مشترکی بین حوزه و دانشگاه انجام بگیرد، شما که هم حوزوی هستید و هم دانشگاهی در این زمینه همکاری داشته باشید. ما چند نفر حوزوی خدمت شما میآییم، شما هم با چند نفر از استادان دانشگاه همکاری کنید تا همکاری حوزه و دانشگاه در این سطح تحقق پیدا کند.
گروههای دیگری نظیر روانشناسی، علوم تربیتی، فلسفه، اقتصاد و... تشکیل شده بود. یکی از این گروهها هم حقوق بود. در فرمایشی که این آقا آن روز به بنده فرمودند، دقت بفرمایید. این جلسه وقتی دانشگاهها تعطیل بود، در دانشگاه شهید بهشتی و در حضور یک جمع برگزار شد. اگر شما به آنچه من میگویم شک دارید، به افراد حاضر در آن جلسه بگویم بیایند جداجدا برای شما شهادت بدهند.
ایشان شروع به صحبت کردند و چون من خیلی مؤدبانه صحبت کردم و متواضعانه از ایشان برای همکاری دعوت کردم، ابتدا تشکر کردند. ایشان فرمودند: من از حسن نظر شما و از اینکه حوزه هم به فکر دانشگاه افتاده و میخواهد همکاری داشته باشد و... تشکر میکنم. از این تعارفات رسمی. بعد فرمودند: ولی شنیدهام که هنوز در حوزه بعضی آخوندها هستند که فکر میکنند در این زمان هم میشود آدمیزاد را مثل الاغ کتک زد! اشاره ایشان به اجرای حدود و تازیانه زدن بود. من شنیدهام هنوز هم در قم کسانی هستند که فکر میکنند این زمان هم باید آدمیزاد را تازیانه زد، نمیدانند زمان عوض شده و دیگر این خشونتها باید کنار گذاشت.
ایشان استاد دانشگاه، معمم و داماد یکی از مراجع هستند. سایر نسبتهایی که با دیگران دارند را نمیگویم. به نظرم هنوز هم در قید حیات هستند، البته بازنشسته شدهاند.
ما به همدیگر نگاه کردیم که با چه کسی و درباره چه چیزی صحبت میکنیم! دفتر همکاری حوزه و دانشگاه برای حذف مطالب غیراسلامی و ضدّاسلامی از برنامه دانشگاه تأسیس شده است و ما میخواهیم از این آقا برای این کار کمک بگیریم... !
هُمْ لِلْكُفْرِ یوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ. پس اسلام یعنی چه؟! مسلمان بودن یعنی چه؟! میگویند بله، ما قبول داریم که خدا هست، پیغمبر هست، قرآن را هم خدا بر پیغمبر نازل کرد و آن روزی هم که نازل کرد این احکام، احکام خوبی بود و باید به آنها عمل میشد؛ اما دیگر به درد این زمان نمیخورد.
حالا سؤال؛ آیا حضرت موسی، پیغمبر بود یا نبود؟ بله، پیغمبر بود. آیا تورات از طرف خدا بر آن حضرت نازل شد؟ بله. آن احکامی که خدا بر حضرت موسی نازل کرد درست بود و آن وقت باید اجرا میشد یا نه؟ بله، کسی انکار نمیکند که آن زمان باید اجرا میشد. اکنون چطور؟ نه، امروز نباید اجرا شود. پس فرق اسلام با دین یهود چیست؟! توراتی نازل شد که احکامی دارد و یک زمانی باید اجرا میشد، قرآنی هم نازل شد که احکامی دارد و یک زمانی باید اجرا میشد، هم زمان آن گذشته و هم زمان این، پس ما چه میگوییم که اسلام دین همیشگی است و احکام آن باید اجرا شود؟! اینکه ما انقلاب کردیم تا احکام اسلام اجرا شود؛ یعنی چه؟! البته ایشان به انقلاب میخندید؛ ولی حرفش این بود که تاریخ مصرف احکام اسلام گذشته است!
برای من توضیح بدهید که این اسلام با یهودیت چه فرقی دارد؟ !
هُمْ لِلْكُفْرِ یوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ؛ این خطر پیش پای من و شما هم هست، به هوش باشید! روزی نیاید که من هم اگر به زبان نمیآورم، در دلم بگویم این حکم اسلام دیگر به درد امروز نمیخورد! این همان مرز کفر و ایمان است...
همه این انحرافات از آن وقتی شروع شد که مردم از اهلبیت (صلواتاللهعلیهماجمعین) جدا شدند. امروز هم هر کسی را که میبینید نسبت به اهلبیت یک مقدار کوتاه میآید، بدانید در معرض همین خطر است. همین افرادی که من اشاره کردم و خود شما هم میدانید که بعد از انقلاب بعضی دچار انحراف شدند، انحرافشان از همینجا شروع شد که درباره امام حسین، حضرت زهرا و... حرفهایی زدند. اهلبیت هم یک پَسکلهای به آنها زدند و گفتند بروید گم شوید!
سعی کنید همین توسلات عوامانه را هم حفظ کنید. اینها خیلی نورانی هستند. 1385/06/25
چند پرسش یک حقوقدان از آقای محقق داماد به مناسبت نامه اخیرشان به مراجع تقلید
۱ - از نظر جنابعالی، اگر قانون حجاب اینقدر "موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان" است، آیا رواج و گسترش روزافزون بیعفتی و بیحجابی در اماکن عمومی و رسانهها، پیامدهای امنیتی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی برای ایران و ایرانی مسلمان الگوی تمدن اسلامی ندارد؟! اگر دارد، چند بار نسبت به این وضعیت، نهیب زده یا نامه نوشتهاید؟!
۲- جنابعالی به عنوان یک مجتهد حقوقدان، چه راهحل قابل اجرایی برای پیشگیری از بیحجابی ارائه کردهاند؟!
۳- جنابعالی که قانون اخیر را اینقدر مضر توصیف کردهاید، بفرمایید پیش از تصویب آن چه پاسخ حلی و ایجابی برای رفع ایرادهای قانون عفاف و حجاب ارائه کردهاید؟!
۴- مشخصا کدام ماده قانون اخیر در صدد بهبود حجاب با چوب و فلک و کیفر سخت است؛ مگر نه این است که این قانون با جرمزدایی از بیحجابی، آن را به سطح یک تخلف معمولی شهروندی تقلیل داده است؟!
۵ - از جنابعالی بسیار بعید است که قانون را خوانده باشید و بیش از سه چهارم مواد این قانون را ندیده باشید که صرفاً متمرکز در اقدامات نرم و ایجابی و فرهنگی است؛ آیا واقعاً قانون را خواندهاید؟!
۶ - مراجع عظام تقلید چه اختیار حکومتی دارند که با بیاعتنایی به اصل ۱۱۰ قانون اساسی، برای حل "معضل" مدنظرتان به جای رجوع به ولیفقیه، به مراجع نامه نوشتهاید؟!
۷- جنابعالی که قانون جدید را دارای نتیجه عکس و موجب تنفر نسل جوان قلمداد کردهاید بفرمایید:
اولاً آیا میدانید جامعه هدف بخش جریمههای قانون، صرفاً زنان بیعفت و فاقد هرگونه پوشش سر هستند؟
ثانیاً آیا میدانید آمار این افراد، کمتر از ۱۵ درصد مترددین در اماکن عمومی است؟
ثالثاً آیا از نتایج اجرای طرح ناظر در خصوص کشف حجاب خودرویی اطلاع دارید و میدانید چقدر در کاهش این وضعیت، تاثیر شگرف داشته است؟!
۸- آیا از آمار موارد امر به معروف و نهی از منکر در خصوص حجاب و تعداد ضرب و جرح و توهینها نسبت به عاملان این دو فریضه، چیزی به عرضتان رساندهاند؟! اگر خیر، میتوانید از ق.ق در این خصوص استعلام و مظلومیت عاملان دو واجب غریب تمدنساز را کمی درک کنید!
۹ - جنابعالی به عنوان یک روحانی منسوب به خاندان سیادت، نسبت به تئوریزهکنندگان و مروجان بیحجابی و بیحیایی یا «الذین یحبون ان تشیع الفاحشه» و «المرجفین فی المدینه» همانهایی که هشتگهای بیناموسی و بیغیرتی را ترند میکردند و میکنند تا سیمای دینی جامعه اسلامی را با برکندن پرچم حجاب تغییر دهند تا زمینه بهتری برای همه انواع فسادها فراهم کنند، چه موضعی داشته و دارید؟!
- 10با توجه به اینکه اغلب جرایم متأثر از عامل «فرهنگی» هستند، آیا افزون بر حجاب، درباره همه جرایمی که عامل فرهنگی در آنها موثر است، نظر بر مواجهه صرف اخلاقی و ایجابی و فرهنگی دارید؟! اگر خیر، مقوله بیحجابی چه ویژگی دیگری جز میل و طمع شیاطین عالم و تبلیغات شبانهروزی آنها برای گسترش این رفتار دارد، که شما درباره آن به گونهای دیگری میاندیشید که اتفاقاً با نظر شیاطین منطبقتر است؟ !
استاد گرامی!
اگر برای این پرسشها پاسخ مناسبی ندارید، جسارتاً نامه اخیرتان نمیتواند در خوشبینانهترین حالت، معنایی جز آلت دست قرار گرفتنتان برای بدخواهان اسلام ناب محمدی داشته باشد؛ زیاده عرضی نیست!
جعفر صادق منش؛ مدرس دانشگاه، وکیل دادگستری و عضو شورای علمی اندیشکده حقوق بشر و شهروندی