امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

مطالب صفحه حوزه و دانشگاه 1195

حقیقت علم، توسعه بخشی است نه تنگ نظری

آیت الله العظمی جوادی آملی:
حضرت آیت الله جوادی آملی در پیام تصویری به مناسبت آیین آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه شهرستان آمل، بیان داشتند: از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم هر کس قلمی و قدمی در راه علوم الهی برداشت و امتثال کرد، مورد عنایت ویژه پروردگار باشد و جامعه به وسیله بنان و بیان علما و اندیشوران، بهتر از گذشته راه خود را بیابد و متمدنانه زندگی کند.
ایشان اظهار داشتند: علم یک سلسله تعریفات اساسی و مقومات دارد که از این مقومات و نکات اساسی علم، معنای عالم و سلسله علما از یک سو، مهد علم در حوزه و دانشگاه از سوی دیگر، آداب متعلمان از سوی سوم و بهره‌وران جنبی حوزه و دانشگاه از جهت چهارم و مانند آن روشن خواهد شد.
معظم له سپس به کلامی از امیرالمومنین درباره معنای حقیقت علم، اشاره کرده و اظهار داشتند: امیر بیان و بنان، علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلامه علیه) می‌فرمایند: «کُلُّ وِعَاءٍ یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِه»؛ علم با سایر مظروف‌ها فرق دارد، هر مظروفی وقتی وارد ظرف شد، به اندازه خود آن ظرف را اشغال می‌کند، جای دیگری را تنگ می‌کند. اما علم خصیصه‌ای دارد که وقتی وارد یک دل شد، نه تنها مظروف، مظروفی نیست که از ظرفیت ظرف بکاهد؛ بلکه ظرفیت ظرف را توسعه می‌دهد.
معظم له با بیان اینکه حقیقت علم توسعه بخشی است نه تنگ نظری، اظهار داشتند: همانطور که این معنا در حقیقت علم اخذ شده که علم یک نوری و مظروفی است که شرح صدر را به همراه دارد و نه تنها جا را تنگ نمی‌کند؛ بلکه به دیگران هم جا می‌دهد و صحنه دل را بازتر می‌کند. وقتی کسی عالم به معنای حقیقی شد، عالم نیز هرگز جا را برای دیگران تنگ نمی‌کند؛ بلکه عالم در هر شهر و دیاری که باشد، آن فضا و مکان را، آن زمان و زمین را، آن تاریخ و جغرافیا را، توسعه می‌دهد. حقیقت علم توسعه بخشی است نه تنگ نظری. عالم چون از یک نوری برخوردار شد که خصیصه آن نور، وسعت نگری و بلندنظری و جادادن به دیگران است، خودش هم تنگ نظر نخواهد شد؛ با دیگران می‌سازد و دیگران را می‌پذیرد. این خصیصه علم است.
ایشان بیان داشتند: اگر از علم به این امور یاد شده که علم اگر آمد جا را تنگ نمی‌کند؛ بلکه توسعه می‌دهد یعنی عالم کسی است که اهل وفاق است، اهل توسعه است، اهل هم آوایی است، اهل هماهنگی است، هیچ عالمی جا را برای دیگری تنگ نمی‌کند. هیچ عالمی زمینه اختلاف را فراهم نمی‌کند. هیچ عالمی زمینه انحراف از توحید را دامن نمی‌زند و مانند آن.
معظم له اظهار داشتند: خداوند که علم را آفرید، می‌گوید بهترین علم خداشناسی است، توحید است، معرفت الهی است، علوم ربانی است، اگر کسی معاذالله در حوزه یا دانشگاه یا در فضاهای دیگر علمی نیاموخت که او را به یاد خدا بیندازد و او معاذالله خدا را فراموش کرد، ذات اقدس اله می‌فرماید کیفر تلخش این است که خودش را فراموش می‌کند. اگر کسی خودش را فراموش کرد، هرگز به فکر خودش نیست، آینده نگر نیست، سعادت خود را نمی‌طلبد، نمی‌تواند درست زندگی کند، خیر خود و جامعه را نمی‌داند، صلح و صفای جامعه را نمی‌داند. نتیجه تلخش یا جنگ جهانی اول است یا جنگ جهانی دوم، یا تلخ‌تر از همه این، حوادث تلخ غزه که این صهیونیست تبهکار نه آسمانی را می‌شناسد و نه آسمان آفرین، نه زمینی را می‌شناسد و نه زمین آفرین؛ بلکه فقط خودش را می‌شناسد، در حالی که در حقیقت خودش را گم کرده است.
 
مغالطه «علم» و «شبه علم»
بخش دوم و پایانی
6. علم به معنای ترکیب توصیف و تجویز 
 گفته می شود کار علم اصالتاً توصیف و تبیین واقعیت و کشف و بیان روابط علّی و معلولی بین پدیده ها است؛ یعنی انتظار اولی و اصلی از علم آن است که آن چه را «هست» توضیح داده و تبیین نماید. از این رو اصطلاحاتی که تا کنون برشمردیم، نوعاً علومی را شامل می شوند که اصطلاحاً به علوم «توصیفی» یا دانش های «نظری» معروف اند. از این رو علوم تجویزی (دستوری/ توصیه ای/ هنجاری) و دانش هایی که اصطلاحاً دانش های «عملی» نامیده می شوند از دامنه و شمول این تعاریف بیرون اند. اما اجمالاً روشن است که علم و عالم کارش همیشه توصیف نیست، بلکه علاوه بر آن، توصیه و تجویز هم دارد. از عالم اخلاق گرفته تا پزشک و روان شناس و اقتصاددان و عالِم مدیریت، همگی برای به سامان رسیدن امور، توصیه ها و دستورالعمل هایی نیز دارند. البته طبعاً این توصیه ها و دستورالعمل ها مبتنی بر بخش نظری و توصیفی آن علوم ارائه می گردد. در هر صورت، با توجه به این امر،  طبق اصطلاحی دیگر، علم علاوه بر توصیف، تمام دستورات و توصیه هایی را هم که برخاسته از زمينه‌هاي علمي است شامل می شود. بر این اساس، علم دو بخش (یا دو قسم) خواهد بود: علم دستوري (تجویزی) و علم توصيفي. طبق اين اصطلاح عام، علم به معناي «کشف پديده‌ها، و دستور و توصيه خاص براي تغيير آنها» است. برای مثال، در علم پزشکی یا اقتصاد، ما کاملاً شاهد چنین تفکیکی هستیم. یک اقتصاددان گاهی فقط مسائل اقتصادی از قبیل تولید، توزیع، و مصرف را تحلیل و در سطح جامعه، علل و عوامل آنها را بر اساس روابط ریاضی و تحلیل های آماری بیان می کند. تا این جا با علم اقتصاد توصیفی سروکار داریم. اما هنگامی که آن اقتصاددان، در مقام قضاوت برمی آید و یک پدیده اقتصادی را به عنوان یک معضل و بیماری در اقتصاد یک جامعه خاص معرفی می کند و برای درمان آن، راه حل و فرمول و دستورالعملی خاص صادر می نماید، با اقتصاد دستوری مواجهیم. 
     نکته مهمی که درمورد علوم دستوری باید به آن توجه کرد تأثیر مبانی و مسائل ارزشی در آن است. هنگامی که در علم از مقام کشف روابط علّی و معلولی و تبیین صِرف (علوم توصیفی) فاصله می گیریم و وارد فضای توصیه و تجویز (علوم دستوری و توصیه ای) می شویم، ملاحظات ارزشی نقشی برجسته دارند و تأثیر آنها باعث می گردد که هر فرد، مکتب، جامعه و گروهی توصیه ها و دستورالعمل ها و تجویزهایی خاص خود داشته باشد. هر مکتب فکری- ارزشی، بنا به تناسب مبانی خود طبیعتاً ممکن است دستورالعمل هایی غیر از مکاتب دیگر توصیه و تجویز کند. از این رو عالِم نیز وقتی وارد فضای توصیه و تجویز می شود، بسته به مبانی فکری- ارزشی مورد قبول خود، ممکن است دستورالعمل و تجویزی غیر از آن چه عالم و دانشمند دیگر می گوید، ارائه کند. این که گاه از علوم تجویزی (توصیه ای/ دستوری) به علوم هنجاری نیز تعبیر می کنند به همین دلیل است که دستورالعمل ها و تجویزهای صادره در این علوم، تابع اهداف، غایات و هنجارهای خاص هستند. هم چنان که در ادامۀ مباحث همین فصل اشاره خواهیم کرد، از نظر آیت الله مصباح تبیین معنا و مفهوم صحیح مدیریت اسلامی، تا حد زیادی در گرو توجه به همین نکته (تأثیر هنجارها و مبانی ارزشی در علوم دستوری و توصیه ای) است؛ و از این رو توجه به این نکته بسیار مهم و حیاتی است.  
  7. علم به معنای شناخت پدیده های مادی با هر روش 
 در اصطلاح پنجم ملاحظه کردیم که بر «روشِ» به دست آوردن شناخت تأکید شد و علم فقط به چیزی اختصاص یافت که از راه «تجربۀ حسی» حاصل شده باشد. در مقابل این اصطلاح می توان اصطلاحی دیگر از علم را در نظر گرفت که بر اساس آن، در شناخت پدیده های مادی روش اهمیتی نداشته باشد، بلکه این شناخت چه از راه تجربه و چه از راه های غیر تجربی به دست آمده باشد علم نامیده شود. بر این اساس اگر فرضاً پیامبری قبل از کشف تجربی و دانشمندان علم نجوم، از وجود سیاره ای یا تعداد ستاره-های یک کهکشان خبر داده باشد، قابل قبول است و علم به حساب می آید.