امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

مطالب صفحه جوان 1223

کار تشکیلاتی یا لمپنیزم اجتماعی
محمدرضا نصیری
در اوایل انقلاب اسلامی و حتی پیش‌تر از آن، راه اثرگذاری اجتماعی از تشکیلات و کار مستمر اجتماعی - تربیتی می‌گذشت. منتهاالیه راست و منتهاالیه چپ و حتی رادیکال‌هایی مانند سازمان مجاهدین خلق، این را دریافته بودند که برای تاثیر و تاثُر، راهی جز فعال کردن توده مردم از راه نخبگان اثرگذار ندارند.
بعد از انقلاب اسلامی اما احزاب و گروه‌ها و نهادهای مردمی، تمامی وظایفی که اصالتاً برعهده ایشان بود را واحد سیاسی شکل‌نگرفته‌ای واگذار کردند، هنوز گیجِ ماهیت و قانون اساسی‌اش بود و خود در مقام اپوزسیون‌های تک ساحتی راست و چپ نشستند که همیشه منتظر سهم خود بوده‌اند!
حال آنکه بایستی پس از انقلاب با تغییر اهداف و حتی رویکردها و روش‌ها، به جامعه‌سازی مبتنی بر ارزش‌های مشترک روی می‌آوردند تا کماکان اعتقادات و هنجارها، روی مردمی داشته باشد، نه اینکه با تعطیلی و واگذاری آن به حکومت، باعث شدند تا هنجارها روی دولتی - دستوری به خود بگیرد و به راحتی مردم در برابر مردم قرار بگیرند و دوقطبی‌های بی‌اصالت، به راحتی پایه‌های مردم‌سالاری را در جامعه موریانه‌وار بخورد.
وقتی کار اجتماعی نکنید، مهم نیست کدام تفکر و جناح و طیف، از اباحه‌گران لیبرال مسلک گرفته تا به ظاهر حزب‌اللهی‌های تندرو، به لمپنیزم اجتماعی و رفتارهای رادیکال روی می‌آورند و می‌بینیم در مدت زمان کوتاهی، خورده اقلیت‌های دیکتاتورمآب در کشور اعلام موجودیت می‌کنند!
این دست فرمان نشان می‌دهد در سال جدید بهانه‌های زیادی برای این‌گونه کنشگرهای رادیکال بوجود خواهد آمد؛ امروز حجاب و بی‌حجابی، فردا نیز خورده مسائل اقتصادی و حکمرانی. راهکار اما بازگشت به جامعه‌سازی اصولی است. همان اصولی که با آن جنبش‌ها و سازمان‌ها و نهادهای ابتدایی انقلاب شکل گرفتند و با ایجاد مطالبه صحیح اجتماعی به سرانجام رسیدند.
 
شایعه و اثرات آن در جامعه انسانی
قسمت دوم و پایانی اسماعیل چراغی
چرا شایعات رواج پیدا می‌کنند؟
هر پدیده اجتماعی برای پیدایی و پایایی خود، نیاز به تحقّق یک دسته شرایط ویژه دارد. شایعه نیز یک پدیده اجتماعی است که برای انتشار و پذیرش، نیازمند تحقّق شرایطی است. حال، سؤال این است که چه شرایط و عناصری لازم است تا شایعه بتواند رواج یابد و (به تعبیر ساده‌تر) به راحتی سفر نماید؟
صاحب‌نظران، دو شرط اساسی را برای رواج شایعه بیان نموده‌اند: نخست آنکه موضوع شایعه باید برای گوینده و شنونده، دارای اهمیّت باشد. اگر موضوعی برای افراد، جالب توجّه و با اهمیّت باشد، به شایعات مربوط به آن موضوع، ممکن است توجّه کنند؛ اما این شرط به تنهایی کافی نیست. شرط دوم، این است که درباره آن موضوع، ابهام وجود داشته باشد. پس علاقه افراد جامعه به موضوع و وجود هاله‌ای از ابهام در موضوع، دو عنصر اساسی در رواج شایعات است.
مثلاً یک فرد ایرانی، شایعاتی را در مورد گاوبازان اسپانیایی رواج نمی‌دهد؛ زیرا این موضوع برای او اهمیتی ندارد، هرچند ممکن است موضوع از ابهام زیادی برخوردار باشد. امّا ابهام به تنهایی، شایعه را پخش یا حفظ نمی‌کند. از سوی دیگر، اهمّیت نیز به تنهایی موجب رواج شایعه نمی‌شود. مثلاً اینکه من در امتحان کنکور موفّق بوده‌ام، برایم بسیار با اهمّیت است؛ اما به شایعات مربوط به این که زیاد درس خوانده‌ام یا کم خوانده‌ام، توجّهی ندارم؛ زیرا خودم واقعیت را می‌دانم، و با وجود علم به واقعیت و نبود ابهام، شایعه، رواج پیدا نمی‌کند.
ذکر این نکته شایان توجّه است که: با توجّه به این دو عنصر اساسی، شرایط، در زمان جنگ برای پخش و نشر شایعه مهیّاتر است؛ زیرا مسائل نظامی از بیشترین اهمیّت برخوردارند، و از طرفی، لزوم حفاظت از اطلاعات نظامی، موجب بروز ابهامات بسیار در این موضوعات می‌شود؛ لذا سرعت نشر و پذیرش شایعه در زمان جنگ، بیش از هر زمان دیگر است، و بدیهی است که در این زمان، قدرت شایعه در اضطراب‌آفرینی نیز بیشتر می‌شود.
انگیزه‌های شایعه‌پراکنی
شایعه‌پراکنی همانند همه کنش‌های اجتماعی، نیازمند به وجود انگیزه‌هایی است که شخص را به انجام دادن آن سوق می‌دهند. اینکه افراد به چه انگیزه‌ای شایعه را می‌سازند و یا آن را می‌پراکنند، از جمله بحث‌هایی است که روان‌شناسان اجتماعی و جامعه‌شناسان به آن پرداخته‌اند. اصولاً شایعه بر اساس سه رشته از احساسات انتشار می‌یابد: ترس، امید و تنفّر. انسان‌ها هنگامی که از پدیده‌ای احساس ترس داشته باشند یا از موضوعی احساس تنفر کنند و یا به چیزی امید بسته باشند، از آمادگی لازم برای ساخت و رواج شایعه درباره آن، برخوردار هستند.
افراد، شایعه را به این دلیل تکرار می‌کنند که بعضی از نیازهای آنان از این طریق، ارضا می‌شود. شایعه‌ای که سوءظن یا تنفّر را به همراه دارد یا شایعه‌ای که ترس یا امیدواری را بیان و اثبات می‌کند، قادر به تکرار شدن است و توسط احساسات و هیجان‌های گوینده، شایعه تقویت می‌شود.
زمانی که افراد زیادی از اقشار جامعه در زندگی فردی و یا حیات جمعی خود، به هر دلیلی از جمله فشارهای روانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... همواره به طور جدّی، نگران و مضطرب باشند، انگیزه ساخت و شیوع شایعه بیشتر می‌شود. در حقیقت، شایعه به گونه‌ای با ناامنی و اضطراب همراه است، که هر قدر عدم امنیّت روانی و اضطراب در میان افراد فزونی یابد، به همان میزان، شایعات هم بیشتر می‌شوند.
بدین ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت که: بین «شایعه» به عنوان پدیده اجتماعی و «اضطراب» به عنوان پدیده‌ای روانی، تعاملی دو سویه وجود دارد؛ بدین معنا که از یک سو، اضطراب از انگیزه‌های ساخت و رواج شایعه است و از سوی دیگر، شایعه نیز در پیدایی اضطراب، مؤثّر است.
راه کارهای مقابله با شایعه و شایعه‌پراکنی
همه می‌دانیم که شایعه، پدیده‌ای است زشت که بر بهداشت روانی جامعه تأثیر منفی دارد. حال، سؤال این است که آیا راهکاری برای مقابله با این پدیده وجود دارد؟ پیش از پاسخ، ذکر این نکته لازم است که تکذیب یک شایعه، در جلوگیری از رواج شایعه، کافی نیست. به هر حال، پذیرش شایعه از طرف جامعه، منطق روشنی ندارد و غالب افراد ناآگاهی که آن را می‌شنوند، ممکن است آن را بپذیرند و در رواج آن نیز سهیم باشند.
بهترین راه مقابله با شایعه، توسعه روابط و فراهم آوردن این امکان است که مردم از مسائل جدّی جاری در جامعه، آگاه باشند. وقتی مردم نسبت به واقعیّت امری اطمینان حاصل نمودند و دریافتند که چیزی از آنها پوشیده نیست، فرایند شایعه‌پراکنی، خود به خود، متوقف می‌شود یا از بُرد یا دامنه آن به حدّ چشمگیری کاسته می‌شود. پاسخگویی دولتمردان به مردم و مَحرم دانستن آن‌ها، بسیار مؤثّرتر از تکذیب یک شایعه پس از انتشار آن است.
شایعه و شایعه‌پراکنی از دیدگاه قرآن
پدیده شایعه‌سازی و شایعه‌پراکنی، گویا سابقه‌ای به درازای تاریخ بشر دارد. ویرژیل، شاعر رومی سده اوّل قبل از میلاد، در مورد شایعه و سرعت انتقال آن می‌گوید: «ای شایعه! هیچ شیطان دیگری از تو سریع‌تر و تندتر نیست. تو با هر حرکتی که به جلو می‌روی، قدرت ویران کننده بیشتری به دست می‌آوری». در تاریخ اسلام نیز این پدیده، مسائل و مشکلات زیادی را برای جامعه نوپای اسلامی پدید آورده بود. در قرآن از شایعه‌پراکنان به «مُرجِفین» تعبیر شده است. «اِرجاف» به معنای شایعه آمده است، و جالبْ اینکه «ارجاف» از ریشه «رجف» یعنی «لرزیدن» است، و عبارت است از دروغ‌پراکنی و انتشار اخبار باطلی که دل‌های مردم را می‌لرزانند و نگرانشان می‌کنند.
در سوره احزاب، خداوند، شایعه‌سازان را با منافقان که در قلب‌هایشان مرض و ناپاکی است، برابر دانسته است. علاّمه طباطبایی در تفسیر «المیزان» می‌فرماید:
کلمه «مُرجِفون» جمع اسم فاعل از ارجاف است و ارجاف به معنای اشاعه باطل و در سایه آن، استفاده‌های نامشروع بودن و یا حداقل، مردم را دچار اضطراب کردن است.
ایشان در ادامه می‌فرماید:
«معنای آیه این است که: سوگند می‌خورم اگر منافقان و بیماردلان، دست از فسادانگیزی برندارند و کسانی که اخبار و شایعات دروغی در بین مردم انتشار می‌دهند تا از آب گل‌آلود، ماهیِ اغراض شیطانی خود را بگیرند و یا حدّاقل در بین مسلمانان، ایجاد دلهره و اضطراب کنند، ما تو را مأمور می‌کنیم تا علیه ایشان قیام کنی و نگذاری در مدینه و در جوارت زندگی کنند».

 

دسته بندی مطالب: