حذف آیتالله ربانی املشی، هزینهای که مهدی هاشمی به انقلاب تحمیل کرد
ازدواج احمد منتظری با زهرا ربانی املشی در سال ۱۳۵۶ موجب خویشاوندی آیت الله ربانی املشی با آقای منتظری و صمیمیت و ارتباط بیش از پیش آن دو گردید.
همین مسئله باعث شد تا آیت الله ربانی، فعالیت های مثبتی را در دفتر و بیت منتظری آغاز کند. سید مهدی هاشمی که از این اقدامات، سخت به وحشت افتاده بود، درصدد برآمد با روش های مخصوص خودش، جلوی فعالیت های آیت الله ربانی را بگیرد و او را به وسیله سم، مبتلا به سرطان کرده و در روز ۱۷ تیر۱۳۶۴ به شهادت رساند.
" سید مهدی هاشمی در آخرین اعترافات خود در مورد شهادت_آیت_الله_ربانی_املشی چنین اقرار می کند:
در رابطه با قتل مرحوم ربانی، قضیه بدین ترتیب بود که بعد از قضيه مجلس خبرگان و آمدن آقای ربانی املشی، خدمت آیت الله منتظری در رابطه با جریانات آینده رهبری،چند ماه بعد از خبرگان - که دقیقا یادم نیست چه زمانی بود - روزی با آقای...(در کتاب خاطره ها حذف شده است) در تهران در منزل قبلی ایشان که گویا اختیاریه بود، صحبت کردیم که چگونه یک ضربه به ایشان بزنیم.
گفت: ما وسایل و امکانات سنتی و داروهای مسموم کننده و سرطان زا در اختیار داریم که می توان به صورت نامرئی فرد را مسموم نمود که در اثر این مسمومیت به سرطان کشنده مبتلا خواهد شد. پس از بحث و بررسی، این شیوه به نظرمان مطلوب افتاد.
برای اجرای قضیه، او گفت: یکی از افراد ما که شک دارم منظورش فلانی یا فلانی بود، به تازگی با آقای... ارتباط یافته بودند، البته رفاقت قبلی داشتند. وی از نظر کار با نهضت ها به تازگی در اختیار آقای... قرار گرفته بودند.
می گفت: می توانند با آقای ربانی در تماس و ارتباط قرار گیرند. من دقيقا سؤال نکردم شیوه ارتباطی آنان چگونه است، ولی آقای... باضرس قاطع مدعی بود که رابطه گرفتن برای او آسان است.
در مورد شیوه عمل، مدعی بود پس از ۱۵ یا ۲۰ روز پس از استعمال و استشمام مواد مزبور، طرف تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. مدتی بعد که به قم آمده بود، گفت:عمل انجام گرفته است.»( خاطره ها، ج۴، ص۴۲۷)
همچنین حجت الاسلام احمد سالک، در این باره می گوید:
تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبرو... از این کارهاهم می کردند. سم می ریزند در استکان افراد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!
یک هفته بعد، بحث قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شد و رحلت آیت الله ربانی املشی از هزینه هایی بود که دفتر آقای منتظری به انقلاب تحمیل کردند. (روزگار قائم مقامی، ص۸۹ - ۸۸)
گذری بر روزگار قائممقامی منتظری
امین عظیمی

در فصل اول این کتاب، فراز و فرودهای جایگاه حوزوی و سیاسی منتظری، مورد کاوش تاریخی قرار گرفته است. در این فصل، به ریشههای تاریخی مطرح شدن منتظری از قبل انقلاب اشاره و فرآیند انتخاب وی به قائم مقامی رهبری در خبرگان رهبری با وجود مخالفت امام خمینی(ره) منعکس شده است. در ادامه فصل مذکور، عوامل و وقایع مختلف تاریخی که به جدایی هر چه بیشتر منتظری از راه امام خمینی منجر شد، همچون سادهلوحی منتظری، نفوذ و اعدام سیدمهدی هاشمی، تقابل منتظری با امام، ماجرای مک فارلین بررسی شده و در این میان، مدارک جدیدی از مسئله رونمایی میشود.
در فصل دوم با عنوان «از مرجع مبارزین تا ملجا منافقین» نفوذ منافقین در بیت منتظری و تاثیر آنها در اظهارات و تصمیمگیریهای وی، مورد بررسی واقع شده است. در این فصل، در ابتدا تبیینی از سیر تاریخی پیدایش سازمان مجاهدین تا تقابل با انقلاب اسلامی ارائه میشود. در این میان، کتاب، با توصیف چگونگی وارد شدن منافقین به فاز مسلحانه، بعد از شکست در مبارزه سیاسی، فضای سیاسی آن دوران را در مقابل چشم مخاطب میگذارد تا خواننده با درک شرایط و اتفاقات جاری آن دوران، به اهمیت نزدیکی بیت منتظری به منافقین پی ببرد.
کتاب، با آوردن گفتههای شخصیتهای سیاسی مختلف، به اقدامات منافقین در زندانها میپردازد و از چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن منتظری از گزارشهای جهت دار منافقین، پرده برمیدارد و روشن میکند که با وجود همراهیهای امام خمینی(ره) و توضحیات مسئولان مطلع از جریانات داخل زندان، منتظری، دل در گرو بعضی از اعضای بیت خود دارد و با اصراری سادهلوحانه به جنجالسازی در فضای سیاسی کشور میپردازد و منجر به آزادی بسیاری از اعضای خطرناک منافقین میشود که بعد از آزادی در عملیات مرصاد شرکت داشتهاند!
کتاب، در نهایت، فرجام این کشاکش سیاسی را به تصویر میکشد و به دستور تاریخی امام برای مجازات منافقینی که بر سر موضع سیاسی خود بودند، میپردازد و بررسی انتقادی ادعاهای منتظری در این رابطه را در پیش میگیرد. همچنین در این فصل، به توصیف جنجال آفرینی بیت منتظری در سال 96 با انتشار فایل صوتی محرمانه از ملاقات منتظری با مسئولان قضایی و اتفاقات پیرامونی آن میپردازد و پاسخهای مختلفی به تحلیلهای سست و جهت دار رسانههای وابسته داخلی و شبکههای ضد انقلاب خارجی ارائه میدهد.
در فصل سوم، ضلع دیگری از عوامل سقوط منتظری، مورد بررسی واقع میشود. کتاب "روزگار قائممقامی" بهغیر از سیدمهدی هاشمی و منافقین، لیبرالها را از مهمترین جریانات تاثیر گذار در اقدامات منتظری معرفی میکند و پیشینه نفوذ لیبرالها و تأثیرگذاری آنها در تفکرات منتظری را، میشکافد.
کتاب مذکور، با کاوشی پژوهش محور در اسناد و گفتههای معتبر تاریخی، سرنخهای این جریان را به مخاطب نشان میدهد و اثبات میکند رابطه منتظری با نهضت آزادی، از اوایل انقلاب شکل گرفته و تا دههها بعد، ادامه داشته است و این ارتباطات، منجر به اشتراک در نظر وحدت در راهبرد میان لیبرالها و منتظری پیرامون مسائل مختلفی، همچون سازمان مجاهدین خلق شده است. در نهایت کتاب، به ذوب شدن منتظری در لیبرالها در مسئله جنگ میپردازد و پیام منشور روحانیت امام خمینی(ره) را بهعنوان تقابل قاطعانه امام با آنها بررسی میکند.
کتاب، در پایان، اسناد و نامههای معتبر و مهم را ضمیمه میکند و خواننده را بی واسطه در جریان درگیریها و اتفاقات مهم، پیرامون موضوع کتاب قرار میدهد. متن رنجنامه مرحوم سیداحمد خمینی، نامههای شخصیتهای سیاسی به منتظری، نامههای سیدمهدی هاشمی به منتظری و سیدهادی هاشمی، مقاله نقد فقهی اظهارت منتظری درباره اعدامهای سال67 از جمله این ضمیمههاست.»