منظور از «مدل لیبی» در مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا چیست؟
شاید ناظران بینالمللی و برخی نیروهای داخلی لیبی تصور میکردند که قرار است پس از قذافی، همانگونه که نیروهای ناتو وعده داده بودند، حکومتی دموکراتیک بر سر کار بیاید که ضمن تعامل سازنده با کشورهای غربی، توسعه لیبی را رقم بزند. اما پس از سرنگونی قذافی، لیبی به محل انواع جنگهای داخلی، جولان تروریستها و اقدامات تجزیهطلبانه تبدیل شد.
پس از مذاکره و توافق لیبی با آمریکا، عملیات طلوع ادیسه طراحی شد. سرهنگ کریستوفر مککانل، فرمانده اسکادران 27 ایالات متحده درباره این عملیات میگوید: «اولین باری بود که 24 سلاح را در یکزمان و در یک بمباران پرتاب میکردم.»
به گزارش فارس؛ ترامپ در دیدار با نخستوزیر رژیم صهیونیستی خبر مذاکره مستقیم با ایران را اعلام کرد. نتانیاهو نیز گفت که مذاکره مطلوب او، «مدل لیبی» است. در خصوص مذاکره مستقیم باید گفت مسئولین ارشد ایران، این موضوع را رد کردهاند. عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان تاکید کرد که مذاکرات در عمان و غیرمستقیم است. به نظر میرسد طرح ادعای مذاکره مستقیم، باهدف افزایش فشار روانی اجتماعی و بینالمللی برای رسیدن به این موضوع و امتیازگیری بیشتر است. اما موضوع مهم این است که مدل مذاکراتی مطلوب آمریکا و اسرائیل، مدل لیبی است.
قدم اول برای لیبیسازی ایران چیست؟
ترامپ در روزهای آغازین ریاست جمهوری خود، سند فشار حداکثری علیه ایران را صادر کرد. در متن این سند آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناخته میشود. برنامه هستهای ایران، ازجمله قابلیتهای غنیسازی، بازفرآوری و موشکها با قابلیت حمل کلاهک هستهای، خطری جدی برای آمریکا به شمار میرود. ایران مانع دسترسی آژانس به سایتهای نظامی شده است؛ بنابراین، اعمال فشار حداکثری برای پایان دادن به تهدید هستهای، محدود کردن برنامه موشکهای بالستیک و توقف حمایت از گروههای تروریستی، در راستای منافع ملی ماست».
بر اساس این سند، خواسته ترامپ به اطمینان از عدم دستیابی به سلاح هستهای محدود نمیشود؛ بلکه غنیسازی سلاح آمیز، موشکهای بالستیک و نیروهای سپاه پاسداران، جزو اهداف اوست. رسیدن به این خواسته، قدم اول لیبی سازی ایران است.
شروع داستان لیبی از قدرت گرفتن
در دهه 1980 میلادی، کشور لیبی به رهبری معمر قذافی، به سمت توسعه تسلیحات موشکی و هستهای حرکت کرد. مانند همیشه، افزایش قدرت داخلی و نظامی یک کشور غیر غربی، نگرانیهای آمریکا را برانگیخت و درنتیجه از ابتداییترین ابزار خود یعنی تحریم اقتصادی استفاده کرد. درنتیجه فشارهای فزاینده و ایجاد اجماع جهانی علیه لیبی، قذافی حاضر به مذاکره با آمریکا شد.
مذاکره و توافق لیبی با آمریکا
درنهایت لیبی و آمریکا در سال 2003 به توافق رسیدند. طبق این توافق، لیبی برنامه هستهای خود را کنار گذاشت و موشکهای خود را محدود کرد. همچنین به نیروهای خارجی اجازه بازرسی از سایتهای مهم خود را داد. در مقابل آمریکا وعده داده بود که تحریمهای اقتصادی را لغو خواهد کرد. لیبی امیدوار به توسعه اقتصادی و تعامل با دنیای پس از انزوا بود. انگلستان نیز به لیبی وعده داده بود که از این کشور در مقابل تهدیدات حمایت خواهد کرد. اما آمریکا به وعدههای خود مبنی بر لغو تحریم و عادیسازی روابط با لیبی عمل نکرد.
حمایت از معترضان، بهانه عملیات «طلوع ادیسه»
در ماجرای موج تظاهرات داخلی لیبی، اوضاع این کشور در سال 2011 بحرانی شد. آمریکا و ناتو به بهانه نجات غیرنظامیان لیبی از دست حکومت قذافی، عملیات «طلوع ادیسه» (Operation Odyssey Dawn) را طراحی کردند. این طرح با ائتلاف نیروهای آمریکا، انگلستان و فرانسه اجرا شد. طی این عملیات، بمبارانهای هوایی شدید صورت گرفت. لیبی که پیش از این در مذاکره با آمریکا خود را خلع سلاح کرده بود، نتوانست در برابر تجاوز نیروهای خارجی ایستادگی کند. به گزارش نیروی هوایی آمریکا، در مارس 2011، اسکادران بمبافکن 34 آمریکا، مأموریت گرفت تا همزمان با سایر نیروهای ناتو، به لیبی حمله کند. توماس براک، مدیر وقت این اسکادران میگوید: «در کمتر از 42 ساعت از زمان اطلاعرسانی، مهمات جمعآوری شد و همه هواپیماها بارگیری شدند و جتها در حالت پرتاب بودند. در این عملیات از بمبهای 2 هزار پوندی استفاده شد.» سرهنگ کریستوفر مککانل، فرمانده اسکادران 27 میگوید: «این اولین باری بود که 24 نوع سلاح را در یکزمان و در یک بمب پرتاب میکردم.» درنهایت با کشته شدن قذافی، حکومت لیبی سرنگون گردید.
سرنوشت لیبی پس از سقوط قذافی
شاید ناظران بینالمللی و برخی نیروهای داخلی لیبی تصور میکردند که قرار است پس از قذافی، همانگونه که نیروهای ناتو وعده داده بودند، حکومتی دموکراتیک بر سر کار بیاید که ضمن تعامل سازنده با کشورهای غربی، توسعه لیبی را رقم بزند. اما پس از سرنگونی قذافی، لیبی به محل انواع جنگهای داخلی، جولان تروریستها و اقدامات تجزیهطلبانه تبدیل شد. طبق گزارشهای سازمان ملل، از سال 2011 تا 2022 بیش از 20 هزار نفر در جنگ داخلی کشته و بیش از یکمیلیون نفر آواره شدند. در این روزها پس از گذشت 14 سال، هنوز اوضاع لیبی با ثبات نگشته و یک دولت ملی فراگیر تشکیل نشده است. از سال 2011 به بعد، تنها در طی 5 سال، 9 نخستوزیر روی کار آمد. از زمان انتخابات پارلمانی سال 2014، لیبی شاهد حکمرانی همزمان دو دولت است. یک دولت در غرب به پایتختی طرابلس است که این دولت مورد حمایت محور ترکیه - قطر قرار دارد و نیروهای ترکیهای برای حفظ آن تلاش میکردند. دولت شرق نیز به پایتختی طبرق شکل گرفت که سعودیها و امارات حامی آن هستند. بیثباتی درنتیجه کشمکشهای نیروهای خارجی در لیبی، صرفاً به تشکیل دو دولت محدود نشد؛ بلکه شاهد ادامه جنگهای داخلی نیز هستیم. بهعنوان مثال، دولت طبرق در سال 2019 به دولت طرابلس حمله کرد و تلفات انسانی زیادی بر جای گذاشت.
ابطال محاسبات غلط دشمن
مرضیه عاصی

آخرین شب جمعه ماه مبارک رمضان همهی تمرکزم بر این بود که با سه هدف اساسی به راهپیمایی روز قدس بروم، هرچند اهداف دیگری هم داشتم و این سه هدف اساسی عبارت بودند از:
۱- لبیک به دعوت رهبرم به شرکت در راهپیمایی روز قدس ۲- همگامی با محور مقاومت و اعلان انزجار از رژیم کودککش صهیونیستی ۳- پیداکردن یک سوژه برای یادداشتنویسی.
ساعتشماری میکردم تا به ساعت شروع راهپیمایی نزدیک شدم. خانوادگی به سمت مکان اعلامشده حرکت کردیم تا به آنجا رسیدیم. میخواستم دِینم را ادا کنم؛ چون رهبر انقلاب، پنجشنبهشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیماییِ امسالِ روز جهانی قدس را بیشتر از سالهای قبل ارزیابی و تأکید کردند و فرمودند: "إنشاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوهترین و باعزتترین راهپیماییهای روز قدس خواهد بود." (۷ فروردین۱۴۰۴)، حتماً دعوت مستقیم رهبر انقلاب جهت شرکت در راهپیمایی روز قدسِ امسال، پیامهای زیادی خواهد داشت.
از طرفی سید حسن نصرالله فرمودهاند: "روز قیامت از تمام مردان و زنان، سوال میپرسند در مورد فلسطین، درباره جبهههای منطقه، درباره شرایط نبرد، از مواضعشان، از عملشان، از رفتارشان چه گفتند؟ چه کردند؟ چه عملکردی داشتند؟"، سید حسن نصرالله، پاسخ این سوالات را با "شهادتش" داد، منِ جامانده و عاصی چه پاسخی خواهم داشت؟ بنابراین تصمیم گرفتم با نیت شرکت در ثواب شهدای محور مقاومت و اعلام انزجار از سلطهجویان عالم در این راهپیمایی کنم و سپس سوژهام را پیدا کنم. طولی نکشید که مرد ویلچر به دستی را دیدم، همسرش هم کنار او بود، یک پیرزن خیلی مسنّ در ویلچر نشسته بود، او را شناختم، مادر دو شهید بود که دو فرزندش در بمباران شیمیایی شلمچه به شهادت رسیده بودند و قاب عکس یکی از آنها در دستش بود، از مردی که ویلچر را جلو میبرد، سوال کردم اجازه میدهی که از شما و مادر شهید عکسی بگیرم؟ جواب داد: "با کمال میل" پس عکسم را گرفتم و در طول راهپیمایی به این فکر میکردم که مادران شهدا چقدر برای انقلاب از خودشان مایه گذاشتهاند و هنوز هم میگذارند، با کهولت سنّ و زبان روزه با تصویر جگرگوشهی شهیدش، در آفتاب سوزان وظیفه خودش دانسته که فرمان رهبرش را لبیک بگوید و در این راهپیمایی شرکت کند.
آمریکا و صهیونیست عمل این مادر شهید را چگونه تحلیل میکنند؟ طبق محاسبات غلطشان، احتمالاً میگویند، یک کار بیهودهایست؛ اما برای آزادگان عالم، درس عملی بزرگیست که میتوان گفت ایشان سرمایهی عظیمی را نزد خدا به امانت گذاشته و الآن برای اینکه شهیدش از ثواب راهپیمایی محروم نشود، عکس او را با خودش آورده است. وجود چنین زنانی در راهپیمایی روز قدس، همه ترفندها و سخنان دشمنان را باطل و نقش بر آب میکند، چنانکه رهبر انقلاب فرمودند: "ملتهای دنیا طرفدار ملت ایراناند؛ لکن برخی از سیاستها و دولتها که مخالفند علیه ملّت ایران، تبلیغات میکنند، وانمود میکنند وجود اختلاف را، وانمود میکنند وجود ضعف را، راهپیمایی شما در روز قدس همه این ترفندها و سخنان باطل را ابطال خواهد کرد". (پیام تلویزیونی رهبر انقلاب در ۷ فروردین۱۴۰۴)