نگاهی به نسخه «زن، زندگی، آزادی» از منظر نتانیاهو
رژیم صهیونیستی و نخست وزیر جنایتکارش، با نگاه سخیف به زنان و کودکان و با این کارنامه در پاشیدن گرد مرگ به روی زندگی و با این سوابق در حبس، شکنجه و رفتارهای ضدانسانی، چگونه میتواند ادعای دوستی و خیرخواهی بخصوص برای مردم ایران داشته باشد؟!
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای سومین بار برای مردم ایران پیام فرستاد و مدعی شد که او به دنبال «صلح در خاورمیانه» است. اما آنچه گسیختگی از واقعیت در ذهن نتانیاهو را بیش از هر چیز نمایان میکند، بخشی از پیام او است که میگوید اسرائیل به دنبال «دفاع از تمدن در برابر بربریت» است و میخواهد برای مردم ایران آیندهای از «زن، زندگی و آزادی» به ارمغان بیاورد!
«زن» در سرزمینهای تحت اشغال نتانیاهو چقدر در امان است؟
نتانیاهو در حالی تلاش کرده خود را منادی زندگی برای زنان جا بزند که در حال اجرای سیاست پاکسازی نژادی در نوار غزه است و تا به حال بنا به گزارشها، بیش از45 هزار نفر را به شهادت رسانده که اکثریت آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
مطابق گزارش سازمان «کمیته نجات بینالمللی» در غزه زنان باردار و مادران در غزه با وضعیت دشواری برای محافظت از خودشان و کودکانشان مواجه هستند. گزارشها همچنین حاکی است صدها تن از زنان باردار در نوار غزه نوزادان یا جنینهای خود را در نتیجه بمباران و تجاوزات وحشیانه صهیونیستها از دست دادهاند.
«ریم سالم» گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور خشونت علیه زنان چندی پیش گفت :وضعیت زنان فلسطینی، آزمونی است که جامعه جهانی در آن شکست خورده و زنان در نوار غزه در سایه کمبود شدید همه امکانات، در شرایطی کاملاً غیرانسانی زندگی میکنند». زنان فلسطینی در نوار غزه از ابتداییترین امکانات و لوازم بهداشتی محروم هستند و این فاجعهبار است. تجاوز به کرامت و حقوق زنان فلسطینی توسط اسرائیل از 7 اکتبر تاکنون، ابعاد وحشتناکی به خود گرفته است.
نتانیاهو و معنای توهین به مفهوم «زندگی»
احتمالاً نیازی به یادآوری نیست که نام نتانیاهو و رژیم صهیونیستی، بزرگترین توهین به مفهوم «زندگی» است. مشخص است رژیمی که در طول 16 ماه گذشته، کارخانه نسلکشی راه انداخته، 85 هزار تن بمب بر سر مردم عادی غزه فرو میریزد و شهرهای آنها را چنان ویران میکند که به گفته مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا فراتر از ویرانیهای آلمان در جریان جنگ جهانی دوم است، بیمارستانها را بر سر مجروحان و بیماران آوار و بنا به اعلام دادگاه بینالمللی لاهه از گرسنگی به عنوان سلاح استفاده و از ورود دارو و غذا جلوگیری میکند، روشن است که چه معنایی از «زندگی» در قاموس فکریاش دارد.
سازمان پزشکان بدون مرز، گزارش داده رژیم اسرائیل بیش از 66 درصد از کل ساختمانها را در غزه نابود کرده است. این سازمان در گزارشی نوشته است: «برخی از همکاران ما در غزه میگویند که تهاجم اسرائیل چطور تار و پود جامعه را نابود کرده، امیدهای مردم به آینده را بر باد داده و خاطراتشان از گذشته را زدوده است».
طنز «آزادی» در کلام نتانیاهو
به همین قیاس، دم زدن رژیم صهیونیستی از «آزادی» هم طنزی خندهدار است. رژیم صهیونیستی از آغاز جنگ غزه، فلسطینیها را به طور دستهجمعی دستگیر و بازداشت کرده و آنها را تحت شکنجههای غیرانسانی قرار داده است.
سازمان عفو بینالملل گزارش داده که تنها در هفتههای بعد از 7 اکتبر، هزاران کارگر غزهای که در فلسطین اشغالی زندگی میکنند بازداشت یا ناپدید شدهاند. رژیم صهیونیستی علاوه بر این، اقدام به بازداشت دستهجمعی فلسطینیها در کرانه باختری کرده است.
گزارش سازمانهای بینالمللی حاکی است رژیم صهیونیستی بعد از 7 اکتبر زندانیهای رژیم را علاوه بر شکنجه دادن و گرسنگی دادن به ویژه در زندان «سدی تیمان» در شرایط غیرانسانی قرار داده است.
در تاریخ نهم مرداد 1403 روزنامه صهیونیستی هاآرتص گزارش داد دستکم 36 اسیر فلسطینی که از زمان آغاز تجاوز اسرائیل به نوار غزه در پایگاه نظامی سدی تیمان در بازداشت به سر میبردند، بر اثر آزار و شکنجه نظامیان اسرائیلی به شهادت رسیدهاند.
همچنین هیئت امور اسرا و بازداشتشدگان فلسطینی گزارش داده که رژیم اشغالگر از بیماری «گال» به عنوان ابزاری برای آزار و شکنجه بازداشتشدگان و اسرای فلسطینی استفاده میکند. این فلسطینیها به دلیل شرایط وحشتناک بهداشتی و محرومیت از هرگونه امکانات در این زمینه، به وفور به بیماری گال مبتلا شدهاند.
حال جای طرح این پرسش است؛ رژیمی با این نگاه سخیف به زنان و کودکان و با این کارنامه در پاشیدن گرد مرگ به روی زندگی و با این سوابق در حبس، شکنجه و رفتارهای ضدانسانی، تا چه اندازه میتواند ادعای دوستی و خیرخواهی داشته باشد؟!
جزئیات معاهده ۲۰ ساله ایران و روسیه
نگاهی به معاهده ۲۰ ساله ایران و روسیه نشان میدهد، در حوزه اقتصادی موضوعاتی از جمله توسعه کریدور شمال - جنوب و پرداختهای دو جانبه با ارزهای ملی مورد توجه قرار گرفته است.
مهمترین نکات اقتصادی معاهده ۲۰ ساله ایران و روسیه به شرح زیر است:
۱- تسهیل سرمایهگذاریهای مشترک
۲- پرداختهای دوجانبه با ارزهای ملی
۳- توسعه همکاری حملونقل
۴- همکاری در حوزه انرژی
۵- ایجاد کریدور تسهیل شده گمرکی
۶- افزایش همکاری کشاورزی
۷- گسترش روابط اقتصادی بین استانی
۸- توسعه صنعت گردشگری و محیطزیست
اشغال تدریجی یک کشور با مذاکره!
«مذاکره» پرتکرارترین کلیدواژه در فضای سیاسی یه دهه اخیر کشور است. دو تفکر درباره این کلیدواژه وجود دارد. اولی فکر میکند که طرفین یک میز در مذاکرات، میتوانند هر دو برنده باشند. تفکر دیگر، معتقد است که مذاکره برای قدرت غربی ابزاری است در جهت مهار، نه ایجاد گشایش. مصادیقی نیز برای آن وجود دارد.
فلسطین روز نهم آبان ۱۲۹۶ (۳۱ اکتبر ۱۹۱۷) توسط بریتانیا اشغال شد. دو روز بعد نطفه اسرائیل بسته شد! «بالفور» وزیر خارجه وقت انگلیس، روز ۱۱ آبان ۱۲۹۶ نامهای خطاب به «والتر روچیلد» یکی از رهبران وقت صهیونیسم جهان نوشت که به اعلامیه بالفور (Balfour Declaration) شهره شد. در این اعلامیه آمده بود که پادشاهی انگلیس، یک کشور برای یهودیان میسازد!
نحوه اشغال فلسطین به این صورت بود که رژیم صهیونیستی ابتدا با قوای نظامی اشغال، سپس بعد از مدتی، از طریق سازمان ملل و مذاکره، اشغالگری خود را مشروع میکرد. اشغال تدریجی فلسطین عمدتاً در ۲ دوره زمانی رخ داد:
۱. اشغال رسمی ۵۵درصد طی ۳۰ سال اول! تزریق یهودی از سراسر جهان به فلسطین طی ۳۰ سال اشغالگری انگلیس باعث شد که جمعیت صهیونیستها در ۱۹۴۷ میلادی ۳۳درصد کل جمعیت فلسطین شود. فاتحان جنگ جهانی دوم نیز در همین سال، فلسطین را با قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل به دو قلمروی فلسطینی و یهودی تقسیم کردند. تقسیمبندی جالب بود. فلسطینیان ۹۴درصد از کل اراضی فلسطین تاریخی و ۶۷درصد از کل جمعیت را دارا بودند؛ اما این قطعنامه ۵۵درصد از زمین فلسطین را به یهودیان داد! پس از اعلام موجودیت اسرائیل در روز ۱۴ می ۱۹۴۸ میلادی (نکبت)، پنج ارتش عربی به مصاف رژیم صهیونیستی رفتند؛ اما شکست خوردند. اسرائیل در این جنگ ۷۸درصد کل فلسطین تاریخی اشغال کرد که به آن «اراضی ۱۹۴۸ میلادی» میگویند. اما طبق قطعنامه فقط ۵۵درصد آن از منظر بینالمللی مشروع بود. در آینده، ۲۲درصد دیگر نیز از طریق مذاکره به قلمرو اشغالی اسرائیل اضافه میشود!
۲. اشغال رسمی ۲۲درصد دیگر با مذاکرات! کل فلسطین تاریخی در جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ اشغال شد. به اراضی اشغال شده در این جنگ «اراضی ۱۹۶۷ میلادی» میگویند. حدود ۳۰ سال بعد از جنگ شش روزه، جناح «یاسر عرفات» به عنوان یکی از جناحهای اصلی فلسطینی، اسلحه را زمین گذاشت و تسلیم شد. زمین داد تا صلح شود. اسرائیل را به رسمیت شناخت تا وجود یک دولت فلسطینی را تایید کند. جناح مقاومت اسلامی فلسطین؛ اما مخالف اسلو بود. مذاکرات پنهانی طرفین فلسطینی و اسرائیلی در «اسلو» پایتخت نروژ انجام شد. روز ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ (۲۲ شهریور ۱۳۷۲) پیمان اسلو در واشنگتن منعقد شد. پیمان دوم اسلو نیز در سال ۱۹۹۵ امضا شد. اساس این توافق مبتنی بر سیاست ۲ دولت فلسطین و اسرائیل بود. مشابه آنچه در تقسیمبندی قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل آمده بود. اراضی ۱۹۶۷ میلادی (غزه و کرانه باختری) به عنوان قلمرو دولت فلسطینی تعیین شد. مابقی برای اسرائیل! اسرائیل با مذاکره و سازمان ملل توانست از منظر بینالمللی، خود را مالک ۷۸درصد کل فلسطین (اراضی۱۹۴۸) اعلام کند. اما ۲۲درصد مابقی به فلسطین داده نشد!
کرانه باختری طبق اسلو به سه منطقه تقسیم شد. منطقه سوم که ۶۰درصد کرانه باختری است به طور کامل در کنترل امنیتی و نظامی اسرائیل است. شهر و روستاهای فلسطینینشین نیز در منطقه اول و دوم به صورت جدا از هم قرار گرفته است. مشابه زندانهای جدا از هم است که راهی به هم ندارند. اما موضوع به همین نقطه ختم نمیشود. کرانه باختری تقریباً شهرکنشین شده است. شهرکنشین به آن دسته از صهیونیستهایی میگویند که در زمین و املاک خصوصی فلسطینیها در کرانه باختری و بیتال زندگی میکنند. عمده شهرکهای صهیونیستی به طور کامل یا جزئی در اراضی ۱۹۶۷ ساخته شده است. در حال حاضر بیش از ۷۰۰/۰۰۰ شهرکنشین در ۱۵۰ شهرک (settlement) و ۱۲۸ مقر (Outpost) در کرانه باختری اشغالی زندگی میکنند. این عدد ۱۰درصد از جمعیت ۷ میلیون نفری صهیونیستهاست. گفتنی است که مقر (Outpost) به سازههایی میگویند که از نظر خود رژیم صهیونیستی نیز غیرقانونی است! این مقر میتواند یک کانکس باشد یا یک مجموعه اقامتی ۵۰۰ نفره باشد. سازنده و ساکن آن نیز تندروترین یهودیانی هستند که معتقدند باید زمین فلسطین را پرکنیم تا فلسطینی مجبور به خروج شود! اسرائیل درست پس از تصرف کل فلسطین تاریخی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ شروع به شهرکسازی کرد و حدود ۴۰درصد از اراضی اشغالی کرانه باختری اکنون در کنترل شهرکنشینهاست. مابقی را نیز ارتش اسرائیل پر کرده است!
سازش؛ مقدمه جنگ!
در شرایطی که آمریکا هنوز در برجام بود، روحانی در جریان انتخابات همان سال، وعده مذاکرات مشابه برجام در حوزه غیر از هستهای را هم داده بود! به گفته دکتر متقی، استاد دانشگاه تهران «جوامعی دچار ضعف و تهدید شدند که دیدگاهشان نسبت به مسئله قدرت و تهدید، ماهیت شکلی و مرحلهای داشته است. فکر نمیکردند که اقدام امروز آنان، چه پیامدی دارد. سازش در ادبیات بینالملل زمینه جنگ است. ادبیات روابط بینالملل از زمان جنگ جهانی اول و دوم را در نظر بگیرید، هرگاه سازش حاصل شد، در مرحله اول آرامش حاکم میشود؛ ولی مرحله بعد، جنگ و منازعه شدیدتر خواهد بود. هرگاه موازنه قدرت برهم بخورد، زمینه برای گسترش تهدید و جنگ فراهم میشود. امروز برخی میگویند ایران چه نیازی دارد که قدرت منطقهای باشد؟ این ژئوپلیتیک ایران است که میگوید باید یک قدرت منطقهای باشد. فکر نکنیم که اگر رویکرد خود را تغییر دادیم، اگر امروز قدرتهای بزرگ به ما گفتند باریکلا! فردا هم جواب تلفن ما را میدهند.»