۱- روز جمعه، هیئتی از وزارت خارجه کشورمان بر اساس توافق قبلی، در ژنو با هیئت بلندپایهای از اتحادیه اروپا به مذاکره نشست! هنوز گزارش دقیقی از متن مذاکرات و جزئیات آنچه میان طرفین رد و بدل شده منتشر نشده است؛ ولی از آنجا که وجیزه پیشروی درباره اصل مذاکره است، تنها به بخشی از کلیاتی که تاکنون درباره مذاکرات منتشر شده است اشارهای گذرا داریم.
۲- در خبرها آمده است که مذاکرات میان تروئیکای اروپایی (۳ کشور فرانسه، انگلیس و آلمان) پشت درهای بسته انجام شده است و موضوعاتی نظیر، «برنامه هستهای ایران، تحریمها، دخالت ایران در جنگ اوکراین، تنشهای منطقهای، حقوق بشر و...»! در دستور کار بوده است.
۳- فقط نیمنگاهی به موضوع مذاکرات بیندازید! برنامه هستهای به اعتراف آژانس و به گواه مستندات موجود تحت پیچیدهترین و گستردهترین بازرسیها بوده است و آژانس بارها بر صلحآمیز بودن آن تصریح کرده است. حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین، یک ادعای بدون سند غربیهاست که حتی زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین نیز آن را رد کرده است؛ ولی حمایت مالی و تسلیحاتی آمریکا و اروپا از اوکراین رخدادی بیپرده است. چه کسی میتواند انکار کند که آمریکا و اروپا در ایجاد تمامی تنشهای منطقهای، نقش اول را داشته و آتشبیار معرکه بودهاند. حمایتهای تسلیحاتی، مالی و سیاسی آمریکا و اروپا از رژیم جنایتکار صهیونیستی که قتلعام نزدیک به ۵۰ هزار انسان بیگناه را در پی داشته است و دهها هزار زن و کودک از جمله قربانیان آن بودهاند، رسماً و آشکارا صورت پذیرفته و میگیرد. اتهام اروپا درباره نقض حقوق بشر در ایران! با توجه به همراهی بیپرده آنها از جنایات رژیم صهیونیستی، رذیلانهتر از آن است که قابل بحث باشد و...
۴- اکنون این سؤال از دولت محترم و وزارت امور خارجه در میان است که مگر از موضوع مذاکرات روز جمعه با اتحادیه اروپا خبر نداشتهاید که به این مذاکرات - با عرض پوزش - حقارتآمیز تن دادهاید؟! آمریکا و اروپا در تمامی موضوعات مورد بحث، نه فقط به قانونشکنی متهماند؛ بلکه دستهایی آلوده به جنایت دارند. چرا به مجرمان جنایتپیشه اجازه دادهاید که در جایگاه شاکی بنشینند و جمهوری اسلامی ایران را که قربانی جنایات آنهاست، به محاکمه بکشند؟!
۵- این ماجرای پلشت روی دیگری هم دارد که آن نیز تأسفآور است و از دولت محترم دور از انتظار بوده و هست. بخوانید! ۲۳ مهرماه ۱۴۰۳ اتحادیه اروپا به بهانه واهی و مندرآوردی ارسال موشک و پهپاد به روسیه، سه شرکت هواپیمایی کشورمان را تحریم کرد! ادعایی که حتی زلنسکی هم آن را نفی کرده است. ۲۶ مهرماه ۱۴۰۳ اتحادیه اروپا در نشست مشترک و بیسابقه با شورای همکاری خلیجفارس بیانیهای ضدایرانی درباره جزایر سهگانه را امضاء کرد. در این بیانیه برای اولینبار از واژه «اشغالگر»! علیه ایران اسلامی استفاده شده بود. ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳ اتحادیه اروپا کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را به بهانه نقش داشتن در انتقال پهپادهای ایرانی به روسیه تحریم کرد! ۲ آذرماه ۱۴۰۳ پیشنویس قطعنامهای که سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان با همراهی آمریکا علیه برنامه هستهای ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشنهاد کرده بودند به تصویب رسید.
۶- با شرحی که گذشت و فقط اندکی از بسیارهاست، از دولت و وزارت امور خارجه محترم، انتظار آن بود که اروپا را به اتهام دشمنیهای بیدلیل و سند علیه ایران اسلامی به محاکمه بکشند! نه آنکه روی صندلی متهم بنشینند! کاش وزارت امور خارجه و مخصوصاً دیپلماتهای مذاکرهکننده کشورمان به جای جملات کلیشهای «مذاکرات به خوبی پیش رفت»! «طرفین نظرات خود را در فضای دیپلماتیک مطرح کردند»! و کلیات ابوالبقای دیگری از این دست، برای ملت توضیح بدهند که چرا به مذاکراتی با موضوعات یادشده و آنهم با اروپای مورد اشاره تن دادهاند؟!
۷- در صداقت آقایان تردیدی نیست؛ ولی با عرض پوزش باید گفت، در کاربلدی و ذکاوت سیاسی این عزیزان جای تردید است! آقایان! باور بفرمائید سرتان کلاه گذاشتهاند! و بالاخره با جرئت میتوان گفت که ترتیب مذاکره یادشده برای سرگرم کردن ایران به مسائل فرعی و غفلت از هجوم تکفیریها در سوریه بوده است که این قصه سر دراز دارد و به آن خواهیم پرداخت.3
انتقال اسرائیل به خاک آمریکا؛ قدیمیترین و مناسبترین ایده

دولت آمریکا از زمان تشکیل رژیم اسرائیل، به شکل عجیبی همواره حامی تمام و کمال این رژیم بوده است؛ تا جایی که حتی گفته میشود منافع اسرائیل را به منافع خود نیز ترجیح میدهد؛ در این میان، بارها این ایده به اذهان خطور کرده است که چرا نباید اسرائیل در خاک آمریکا تشکیل شود؟
گروه بینالملل خبرگزاری فارس، میزان حمایت بیچون و چرای آمریکا از رژیم اسرائیل در 76 سال گذشته، بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان را به خود مشغول کرده است؛ آنها همواره در پی پاسخ به این سؤال هستند که چرا وفاداری به اسرائیل، یک اصل مقدس برای مقامات آمریکایی است. در این راستا میتوان به بارزترین اثر یعنی کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» نوشته «جان مرشایمر» و «استیون والت» دو نظریهپرداز روابط بینالملل اشاره کرد. در این میان برخی از نویسندگان، «اسرائیل» را عملاً ایالت 51 آمریکا میدانند، حال اگر یک کشور مستقل برای یهودیان در داخل ایالات متحده ایجاد شده بود، چه اتفاقی میافتاد؟ چرا نباید موطن یهودیها در خاک آمریکا باشد؟ اگر یهودیان نیاز به یک کشور دارند، این نیاز چه دخلی به خاک آباء و اجدادی فلسطینیها دارد؟ در واقع باید گفت که این پروژه در قرن نوزدهم وجود داشت و به عنوان یکی از اولین تلاشهای مهم برای ایجاد یک کشور یهودی شناخته میشود. اولینبار فردی به نام «مردخای مانوئل نوح» در قرن 18 میلادی ایده تشکیل کشور یهود در جزیره «گراند» (بر روی رودخانه نیاگارا) در ایالت نیویورک را مطرح کرد. او نام این کشور را «آرارات» گذاشت. نوح که در سال 1813 به عنوان کنسول ایالات متحده در تونس منصوب شده بود، در مراسم افتتاح یک کنیسه در نیویورک در سال 1818، پیشنهاد ساخت یک کشور جدید برای یهودیان در آمریکا را ارائه کرد.
او در این راستا جزیرهای بزرگ بر روی رودخانه نیاگارا را انتخاب کرد و قصد داشت 70 کیلومتر مربع زمین را خریداری کند. در سال 1830، نوح مجوز رسمی برای خرید یک سوم از اراضی این جزیره را دریافت کرد. مردخای تصمیم گرفت ساخت یک شهر به نام آرارات را آغاز کند که در آینده به پایتخت ابدی کشور یهودی تبدیل شود. مردخای در آن زمان با انتشار فراخوانی به یهودیان سراسر جهان، آنها را به مهاجرت به آمریکا دعوت کرد. او در اطلاعیه خود نوشت: «من مردخای مانوئل نوح، شهروند آمریکایی، کنسول سابق ایالات متحده در شهر و پادشاهی تونس، به لطف خدا، حاکم و قاضی اسرائیل، به یهودیان سراسر جهان پناهگاهی ارائه میدهم که در آن میتوانند از صلح و خوشبختی برخوردار شوند، نعمتهایی که در مکانهای فعلی اقامتشان به دلیل تعصب و سرکوب از آن محروم شدهاند». در همان اعلامیه، نوح از همه کنیسههای یهودی در جهان خواست تا از جمعیت یهودیان خود آمار بگیرند و مالیات یک دلاری اسپانیایی را برای تأسیس و توسعه شهر آرارات جمعآوری کنند. نوح خود را به مدت چهار سال "قاضی و حاکم" اعلام کرد، با این شرط که این سمت باید انتخابی باشد. یهودیان هر منطقهای از جهان حق داشتند وارد این شهر شوند. در مراسمی رسمی و با حضور جمعیتی انبوه که به حدی بود که همه با قایق به جزیره گراند نمیرسیدند، سنگ بنای شهر آرارات را گذاشتند. تصمیم بر این شد که جشن دیگری با حضور تمام مقامات ایالت نیویورک در کنیسه شهر بوفالو برگزار شود. در مقابل ورودی کنیسه، لوح سنگیای قرار داده شد که روی آن به زبان عبری و انگلیسی عبارت «آرارات شهر پناهگاه یهودیان، توسط مردخای مانوئل نوح در سپتامبر سال 1825 در سالگرد پنجاهمین سال استقلال آمریکا تأسیس شده است» حک شده بود.
این مراسم با شلیک توپ به پایان رسید و با مرگ مردخای مانوئل نوح، تمام طرح او به فراموشی سپرده شد. پس از مردخای نوح، دیگر کسی سخنی از تشکیل اسرائیل در خاک آمریکا به زبان نیاورد و به جای آن مناطق مختلفی از جمله اوگاندا و در نهایت سرزمین فلسطینیها پیشنهاد شد. اما همچنان این ایده در اذهان فعالان ضد صهیونیسم باقی است که چرا نباید اسرائیل در خاک آمریکا تشکیل شود؛ آمریکا با وسعت سرزمینی بالای خود 444 بار بزرگتر از فلسطین است. تراکم جمعیتی آمریکا نیز به خوبی اجازه تشکیل کشوری برای جمعیت 10 میلیونی اسرائیل را میدهد؛ به خصوص در مناطق غربی آمریکا که سرزمینهای وسیع خالی از سکنه را در خود جای داده است. در این خصوص برخی کاربران شبکههای اجتماعی نیز ایده تشکیل اسرائیل در خاک آمریکا را مطرح کردهاند. کاربری به نام «الکویت ثم الکویت» در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار تصویری نوشته است: «به حرامزاده فضای کمی در فضای بزرگ خود بدهید و بگذارید تمام دنیا تماشا کنند که مردم آمریکا میپذیرند یا رد میکنند یا مقاومت میکنند». کاربر دیگری در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: راهحل برای درگیری اسرائیل و فلسطین؛ اسرائیل را به ایالات متحده منتقل کنید. امتیازات این طرح این است که آمریکا زمینهای فراوانی دارد تا اسرائیل را به عنوان پنجاه و یکمین ایالت خود جای دهد. - اسرائیل میتواند یک کشور یهودی امن واقعی داشته باشد که توسط کشورهای دوست احاطه شده است. - آمریکا دیگر مجبور نیست سالانه 3 میلیارد دلار از پول مالیاتدهندگان را برای اسرائیل پرداخت کند. - هزینه جابهجایی اسرائیل به خاک آمریکا کمتر از هزینه 3 سال کمک دفاعی آمریکا به اسرائیل خواهد شد. - فلسطینیها سرزمین و زندگی خود را پس خواهند گرفت. - خاورمیانه دوباره بدون دخالت خارجی صلحآمیز خواهد بود. - قیمت نفت پایین میآید، تورم کاهش پیدا میکند، همه دنیا خوشحال خواهند شد.
در این میان جنگ بیش از یک ساله غزه، موجب گسترش آگاهی در میان بخش زیادی از جامعه آمریکا به خصوص جوانان و دانشجوها در ارتباط با اسرائیل و فلسطین شده است. خیزش بیسابقه و گسترده دانشجویان آمریکایی در محکومیت جنایات اسرائیل، بسیاری را متوجه این امر کرد که جامعه آمریکا سؤالات جدی در خصوص چرایی حمایت بیچونوچرا از اسرائیل دارد.