امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

مطالب صفحه اقتصاد 1220

نقش شرکت‌های پتروشیمی و فولادی در افزایش قیمت دلار

شرکت‌های پتروشیمی و فولادی، به‌عنوان بزرگ‌ترین صادرکنندگان کشور، نقش کلیدی در تأمین ارز خارجی ایران دارند. با این حال، در سال‌های اخیر، این شرکت‌ها به دلایل مختلف، نظام ارزی کشور را با چالش‌هایی مانند تأخیر در بازگشت ارز مواجه کرده‌اند. این مسئله نه‌تنها بر تعادل ارزی کشور تأثیر منفی گذاشته؛ بلکه به افزایش نرخ دلار در بازار آزاد و تشدید تورم دامن زده است.
چالش‌های نظام ارزی و نقش صادرکنندگان بزرگ
در آذر ۱۴۰۱، دولت مصوبه‌ای را تصویب کرد که بر اساس آن، صادرکنندگان بزرگ مانند شرکت‌های پتروشیمی و فولادی موظف شدند ارز حاصل از صادرات خود را ظرف ۸۰ روز به سیستم بانکی کشور بازگردانند. هدف این مصوبه، ایجاد یک سازوکار منظم برای مدیریت جریان ارز خارجی بود. با این حال، عملکرد این سیاست در عمل به دلیل عدم همکاری کامل برخی صادرکنندگان، با مشکلاتی مواجه شد.
شکاف نرخ ارز رسمی و آزاد
یکی از دلایل اصلی تأخیر در بازگشت ارز، وجود شکاف قابل توجه بین نرخ ارز رسمی و نرخ ارز آزاد است. در حال حاضر، نرخ ارز در بازار آزاد به حدود ۹۰ هزار تومان رسیده، در حالی که نرخ ارز رسمی در مرکز مبادله طلا و ارز بانک مرکزی حدود ۶۹ هزار تومان است. این اختلاف نرخ که به حدود ۳۰ درصد می‌رسد، انگیزه صادرکنندگان برای بازگرداندن ارز به سیستم رسمی را کاهش داده است.
دلایل تأخیر در بازگشت ارز
۱. انتظار افزایش نرخ ارز: برخی صادرکنندگان ترجیح می‌دهند ارز خود را در بازار آزاد نگه دارند تا از افزایش احتمالی نرخ ارز در آینده سود ببرند. 
۲. مشکلات ساختاری در سیستم بانکی: بوروکراسی پیچیده و فرآیندهای اداری طولانی، بازگشت ارز را برای صادرکنندگان دشوار کرده است. 
۳ .رانت ارزی: برخی صادرکنندگان با استفاده از خلأهای قانونی، امکان واردات کالاهای تجملی با نرخ ارز آزاد را پیدا کرده‌اند، در حالی که ارز صادراتی خود را با نرخ رسمی بازمی‌گردانند. این رانت‌ها انگیزه بازگشت ارز را کاهش داده است.
پیامدهای اقتصادی عدم بازگشت ارز
-  افزایش فشار بر بازار آزاد: کاهش عرضه ارز در سیستم رسمی و افزایش تقاضا در بازار آزاد، باعث رشد سریع نرخ دلار شده است.
-  افزایش تورم: افزایش نرخ ارز به معنای افزایش هزینه‌های واردات و در نتیجه، افزایش قیمت کالاها و خدمات است.
-  بحران اعتماد: عدم بازگشت ارز توسط صادرکنندگان، نشان‌دهنده بی‌اعتمادی آن‌ها به سیستم اقتصادی کشور است و می‌تواند بحران اقتصادی را تشدید کند.
راهکارهای پیشنهادی
برای حل این مشکل، اقدامات زیر پیشنهاد می‌شود:
۱. تقویت نظارت بر بازگشت ارز: دولت باید سیستم نظارتی خود را بهبود بخشد تا اطمینان حاصل کند که صادرکنندگان ارز خود را به‌موقع بازمی‌گردانند. 
۲. ایجاد انگیزه‌های اقتصادی: ارائه مشوق‌های مالیاتی یا سایر امتیازات به صادرکنندگانی که ارز خود را به سیستم بانکی بازمی‌گردانند. 
۳. کاهش شکاف نرخ ارز: تلاش برای کاهش اختلاف بین نرخ ارز رسمی و نرخ آزاد تا انگیزه صادرکنندگان برای فروش ارز در بازار رسمی افزایش یابد. 
۴. اصلاح سیستم بانکی: بهبود فرآیندهای بانکی و کاهش بوروکراسی اداری برای تسهیل بازگشت ارز صادراتی.
 
نجات از «فروپاشی اقتصادی» ایران در دهه هفتاد و درس‌های آن
مقدمه
در سال‌های ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵، اقتصاد ایران با یک بحران جدی روبه‌رو شد که منجر به افزایش تورم تا ۵۰درصد، کاهش ارزش پول ملی و اعتراضات گسترده شد. اما با تغییر سیاست‌های اقتصادی، این بحران مهار شد. این ماجرا، درسی مهم از مدیریت بحران اقتصادی در ایران به‌جا گذاشت .
زمینه‌های بحران
پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷، کشور نیاز شدیدی به بازسازی داشت. در همین راستا، دولت هاشمی رفسنجانی سیاست‌های اقتصادی جدیدی را تحت عنوان «تعدیل اقتصادی» اجرا کرد. این سیاست‌ها که بر مبنای توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول (IMF) طراحی شده بودند، شامل مواردی چون حذف یارانه‌ها، آزادسازی قیمت‌ها، خصوصی‌سازی، و شناورسازی نرخ ارز بود.
اجرای سیاست‌های تعدیل و شروع بحران
با آغاز اجرای سیاست‌های تعدیل، نرخ ارز افزایش یافت، واردات کالاهای مصرفی رشد کرد و هزینه‌های دولتی بالا رفت. این امر منجر به افزایش تقاضا برای دلار شد، در حالی‌ که درآمدهای نفتی کشور برای تأمین آن کافی نبود. نتیجه این شرایط، افزایش شدید تورم از ۹درصد در سال ۱۳۶۹ به ۳۵درصد در سال ۱۳۷۳ و در نهایت ۵۰درصد در سال ۱۳۷۴ بود. در همین حال، بدهی‌های خارجی نیز فشار مضاعفی بر اقتصاد وارد کرد 
 تغییر مسیر اقتصادی و اجرای سیاست تثبیت
با تشدید بحران، کمیته‌ای ویژه با حضور وزیر اقتصاد و کارشناسانی مانند ناصر شرافت جهرمی تشکیل شد که راهکارهایی برای مهار بحران ارائه داد. مهم‌ترین اقدام این کمیته، بازگشت به کنترل شدید نرخ ارز بود. دولت نرخ رسمی دلار را ۳۰۰ تومان اعلام کرد و صادرکنندگان را مجبور کرد ارز حاصل از صادرات را به این نرخ به بانک مرکزی بفروشند. همچنین، برخورد با صرافی‌های غیرمجاز و قاچاقچیان ارز تشدید شد. 
نتایج سیاست‌های جدید
این تغییر سیاست، موجب کاهش تورم از ۵۰درصد در سال ۱۳۷۴ به ۲۱درصد در سال ۱۳۷۵ و افزایش رشد تولید ناخالص داخلی از ۲.۳درصد به ۶درصد شد. این اقدام توانست اقتصاد ایران را از یک بحران تمام‌عیار نجات دهد و ثبات نسبی را به بازار بازگرداند.
درس‌هایی از بحران ۱۳۷۴
این تجربه نشان داد که اجرای سیاست‌های اقتصادی بدون در نظر گرفتن شرایط داخلی و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، می‌تواند منجر به بحران‌های شدید شود. همچنین، نقش مدیریت قاطع در عبور از بحران بسیار مهم است. در سال‌های اخیر، برخی از سیاست‌های مشابه تعدیل اقتصادی، دوباره در ایران مطرح شده‌اند؛ اما بدون چترهای حمایتی مناسب، ممکن است کشور را بار دیگر با بحران تورمی مواجه کنند .
نتیجه‌گیری
بحران اقتصادی ۱۳۷۴، نمونه‌ای از تأثیر سیاست‌های نادرست اقتصادی و اهمیت تصمیم‌گیری قاطع در شرایط بحرانی است. اگرچه شرایط امروز ایران با آن زمان تفاوت‌هایی دارد؛ اما همچنان می‌توان با تکیه بر دانش اقتصادی داخلی و اجرای سیاست‌های صحیح، از بحران‌های مشابه جلوگیری کرد.
 
«عرضه زمین» درمان اصلی فقر مسکن در ایران 
یکی از مؤثرترین راه‌ها برای افزایش تولید مسکن، عرضه زمین به مردم است؛ ۷۰درصد هزینه مسکن در ایران، به قیمت زمین اختصاص دارد و همین عامل، مسکن را به کالایی گران‌قیمت و دور از دسترس خانوارها تبدیل کرده است. 
به گزارش تسنیم، وزارت کار اعلام کرده "فقر مسکن" طی 6 سال گذشته 48درصد افزایش یافته است! بررسی‌ها نیز نشان می‌دهند که افزایش عرضه زمین و تولید مسکن، سریع‌ترین و مؤثرترین راه‌حل برای عبور از بحران مسکن است و زمین مورد نیاز و حتی بیشتر از نیاز، تحت تملک دولت است. براساس آمارهای رسمی، 1.8 میلیون هکتار زمین که 30 برابر مساحت تهران است، زمین در اختیار "سازمان ملی زمین و مسکن و وزارت راه و شهرسازی" است! 
50درصد درآمد خانوارها، هزینه مسکن می‌شود
براساس گزارش وزارت کار، فقر مسکن در ایران از سال 1395 تا 1401 با رشد 48درصدی همراه بوده است. این گزارش، فقر مسکن را با دو شاخص اصلی «درآمد کمتر از خط فقر» و «هزینه بالای تأمین اجاره‌بها» تعریف شده است.
این پدیده عمدتاً در مناطق شهری دیده می‌شود، در حالی که «محرومیت مسکن» که به کیفیت پایین کالبدی واحدهای مسکونی اشاره دارد، بیشتر در مناطق روستایی رایج است. در این گزارش تأکید شده که 100 درصد مستأجران استان‌های البرز و قم، درگیر فقر مطلق هستند و برای تأمین هزینه مسکن با بحران مواجه‌اند.
بااین‌حال، این گزارش معیارهای بین‌المللی تعریف فقر مسکن را در نظر نگرفته است. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد (هبیتات) دو معیار اصلی برای فقر مسکن ارائه می‌دهد. معیار اول، نبود امکانات حداقلی در واحدهای مسکونی که با محرومیت مسکن هم‌پوشانی دارد.
معیار دوم، صرف بیش از 30درصد درآمد خانوار برای مسکن است. براساس این معیار، خانوارهای تهرانی که 56درصد درآمدشان را صرف مسکن می‌کنند، به‌وضوح درگیر فقر مسکن هستند.
میانگین کشوری نیز که 50درصد درآمد خانوار را به مسکن اختصاص می‌دهد، از بحران گسترده در مناطق شهری خبر می‌دهد، حتی براساس معیارهای داخلی گزارش وزارت کار، حدود یک میلیون و 333هزار خانوار شهری در کشورمان گرفتار فقر مسکن هستند!
سیاست‌های حمایت از مستأجران
اولین راهکاری که گزارش وزارت کار ارائه کرده، پرداخت «کمک‌های بلاعوض مسکن» است. این سیاست برای کاهش فشار اجاره‌بها طراحی شده و از طریق کمک‌های نقدی و مستمر، بخشی از هزینه‌های اجاره را پوشش می‌دهد.
تجربه 28 کشور عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) نشان می‌دهد که این سیاست می‌تواند یکی از راهکارهای مؤثر در حمایت از مستأجران باشد.
راهکار دوم، «کنترل اجاره‌بها» است که در قالب قانون ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره‌بها توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شده است. این سیاست به دنبال تعادل‌بخشی به بازار اجاره‌بها و کاهش فشار اقتصادی بر مستأجران است.
آخرین پیشنهاد، «بسته‌های حمایتی» است که به‌صورت نقدی یا کالایی برای تأمین اقلام ضروری خانوارها ارائه می‌شود. این راهکارها به‌عنوان مسکّن کوتاه‌مدتی طراحی شده‌اند تا بخشی از فشار اقتصادی را کاهش دهند.
درمان اصلی فقر مسکن، عرضه زمین است
بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش تولید مسکن تأثیر قابل‌توجهی بر کنترل اجاره‌بها خواهد داشت.
 بیضایی از کارشناسان حوزه مسکن در این باره می‌گوید: «شرایط کشور باید به گونه‌ای باشد که مردم به‌راحتی بتوانند خانه‌دار شوند. با ایجاد این شرایط می‌توان هزینه اجاره‌بها را در سبد هزینه خانوار کنترل کرد.»
در واقع، افزایش درصد مالکیت مسکن، یکی از راهکارهای اساسی برای کاهش بحران فقر مسکن است که گریبان مستاجران را گرفته است. یکی از مؤثرترین راه‌ها برای افزایش تولید مسکن، عرضه زمین به مردم است.
70درصد هزینه مسکن در ایران، به قیمت زمین اختصاص دارد و همین عامل، مسکن را به کالایی گران‌قیمت و دور از دسترس خانوارها تبدیل کرده است.
بیضایی تأکید کرد: «امروز کنترل شدیدی بر عرضه زمین وجود دارد که این موضوع، مسکن را از استطاعت خانوار خارج کرده است. اجاره‌بها نیز تابعی از قیمت مسکن است و این امر بر آن اثر می‌گذارد. لازم است سیاست‌های زمین در کشور بازنگری شود تا بتوان قیمت‌ها را کنترل کرد.»
تجربه استان‌های خراسان جنوبی و یزد نشان می‌دهد که عرضه زمین و "ساخت افقی مسکن" سریع‌ترین و مناسب‌ترین راهکار برای افزایش تولید مسکن است و به‌جای تزریق مُسَکن، بحران مسکن را درمان می‌کند.
این روش، با زمان اجرایی 10 تا 12 ماه، حدود یک سال زودتر از ساخت آپارتمان‌های چندطبقه به نتیجه می‌رسد و می‌تواند هزینه‌های مسکن را در سبد هزینه خانوار کاهش دهد. در نتیجه، عرضه زمین نه‌تنها به افزایش مالکیت مسکن کمک می‌کند؛ بلکه تأثیر مستقیمی بر کنترل اجاره‌بها و کاهش بحران مسکن دارد.