امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

مطالب صفحه اقتصاد 1209

مدیریت انقلابی در دولت شهید رئیسی

دولت شهید رئیسی چگونه توانست ناترازی برق و گاز را مدیریت کند؟
می‌دانیم که دولت شهید رئیسی زمانی مسئولیت را بر عهده گرفته بود که مدت‌ها بود بخش‌های وسیعی از کشور، در زمستان گاز نداشتند و در تابستان برق! اما در همان نخستین سال مسئولیتشان، همگان شاهد بودیم که به ناگهان این ناترازی‌ها از ادبیات اجتماعی و اقتصادی کشور رخت بربست! اما هیچ‌کس نپرسید چطور شد؟ چه اکسیری بر ذخایر گاز و نیروگاه‌های برق ما زده شد که چنین معجزه‌آسا همه مشکلات از میان رفت! پاسخ آن یک کلمه است: «اعجاز مدیریت انقلابی».
سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت سیزدهم درباره چگونگی مدیریت ناترازی‌های گاز و برق در دولت شهید رئیسی، اطلاعات مفیدی در اختیار قرار داده است، امید است مسئولان دولت چهاردهم با استفاده از این الگو، بر مشکل ناترازی‌های گاز و برق فائق آیند و با بی‌توجهی از کنار این تجربه مهم عبور نکنند: 
«شهید رئیسی چند اقدام برای مدیریت ناترازی «برق در تابستان» و «گاز در زمستان» داشت، تا نه برق در تابستان که اوج مصرف را داریم قطع شود نه گاز در زمستان.
۱- ساخت انواع نیروگاه‌ها اعم از گازی و خورشیدی و بادی و... را هم توسط دولت و هم بخش خصوصی در اولویت قرار داد، به نحوی که در دو سال و نیم دوره مدیریت ایشان، رکورد ساخت نیروگاه در کشور شکسته شد و مجموعاً حدود ۹ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شد.
۲- صنایع را الزام کرد که برای تامین برق خودشان نیروگاه بسازند و در همین راستا چند نیروگاه هم در دوره ایشان ساخته شد و افتتاح گردید از جمله؛ نیروگاه بوتیا در کرمان و نیروگاه فولاد مبارکه اصفهان و...
۳- زمان توزیع برق بین صنایع را مدیریت کرد. مثلاً با هماهنگی برخی صنایع، نوبت کاری خطوط تولیدی آنها بعضاً به روزهای تعطیل و... جابه‌جا شد.
۴- اصلاح الگوی مصرف برق خانگی را هم با سیاست‌های تشویقی در دستور کار قرار داد.
به‌طور همزمان از همان روزهای اول که دولت را هنوز تحویل نگرفته بود، از ناترازی گاز مطلع شد و همکاران متخصص خود در این زمینه را مأمور کرد برای حل بحران احتمالی گاز در زمستان چاره‌جویی کنند. در این زمینه هم چند اقدام انجام شد:
۱- از فرصت شهریور تا آبان‌ماه که زمان طلایی ذخیره سوخت مایع برای نیروگاه‌هاست را کاملاً استفاده کردند و توانستند در همان سال اول ذخایر را از حدود یک میلیارد مترمکعب در اوایل شهریور، به حدود دو و نیم میلیارد مترمکعب در آبان‌ماه برسانند.
۲- نسبت به تامین سوخت مایع برای نیروگاه‌های استان‌های شمالی، شمال شرق و شمال غرب کشور با اولویت اقدام کردند.
۳- هماهنگی دو وزارتخانه نفت و نیرو برای عدم ایجاد چالش را شخصاً مدیریت کرد.
۴- در همان تابستان نسبت به حل چالش فی‌مابین با ترکمنستان بابت بدهی و جریمه قرارداد گازی با ترکمنستان اقدام کرد و بدهی حدود ۳ میلیارد دلاری را قسط‌بندی و پرداخت کرد و در پاییز ۱۴۰۰ قرارداد سه‌جانبه سوآپ گازی بین ایران و ترکمنستان و آذربایجان امضا شد که در رفع ناترازی استان‌های شمالی بسیار مؤثر است.
شاه‌بیت همه این اقدامات مدیریت مدبرانه و فرابخشی شخص رئیس‌جمهور در هماهنگی‌های بین وزارتخانه‌ای و مطالبه و پیگیری حل مسئله و البته مدیریت جهادی وزرای مربوطه بود که اجازه بحران را نمی‌داد. مثلاً در زمستان سال ۱۴۰۲ که یک روز در تربت‌جام افت فشار اتفاق افتاد، تمام وزارت نفت و سایر دستگاه‌ها را بسیج کرد برای حل مشکل آنجا با انواع روش‌های مکمل.
همه می‌دانستند رئیس‌جمهور شهید شخصاً؛ هم تلفنی هم بعضاً با حضور در اتاق کنترل وزارتخانه‌ها پیگیری می‌کرد و همین موضوع برای حل مسئله، انرژی و انگیزه مضاعف در بدنه مدیریتی کشور تولید می‌کرد و آنها را هوشیار می‌کرد تا بموقع اقدامات لازم را به عمل آوردند و مثلاً در زمستان غافلگیر نشوند.
لازم به ذکر است که میزان ذخایر سوخت مایع تحویلی در نیروگاه‌ها در مردادماه ۱۴۰۳ بیشتر از میزان ذخایر سوخت مایع در مردادماه سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بوده و لذا با مدیریت صحیح می‌بینیم که در زمستان‌های آن سال‌ها قطعی برق و گاز نداشته‌ایم. در حالی که اگر تدابیر درست مدیریتی در آن سال‌ها نبود، در نتیجه «هم‌افزایی ناترازی برق و گاز» همین اتفاقی که الان رخ داده است، می‌افتاد؛ یعنی قطعی همزمان برق و گاز در زمستان!
درود و رضوان الهی بر روح پاک آن شهید مظلوم باد. 
 
ماهیت اقتصاد اسلامی
آیا می‌توان اقتصاد اسلامی را صرفاً برآمده از نظام‌های سیاسی اسلامی دانست یا آن را محدود به دوران شکل‌گیری این نظام‌ها تلقی کرد؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند واکاوی ریشه‌ها و بسترهای تاریخی و معرفتی اقتصاد اسلامی است. 
به گزارش تسنیم؛ در سال 1357، انقلاب اسلامی ایران، با محوریت امام خمینی‌رضوان‌الله‌علیه رهبری علمای شیعه و حمایت گسترده مردم، نظام جمهوری اسلامی را بنیان گذاشت. قانون اساسی این نظام با تأکید بر تبعیت از «قوانین اسلام» و نظارت «ولی فقیه» شکل گرفت و تاکنون بیش از چهار دهه با الهام از مفاهیم اسلامی، نقش‌آفرینی کرده است. با این حال، تصور اینکه اقتصاد اسلامی زاییده این نظام سیاسی باشد، تصوری نادرست و نیازمند بازنگری جدی است.
برخی نویسندگان که دغدغه اقتصاد اسلامی داشتند، مدت‌ها پیش از شکل‌گیری اقتصاد اسلامی به این مسائل ورود کرده‌اند؛ ازجمله برخی اندیشمندان اردو زبان در شبه‌قاره هند، از دهه‌ها قبل درباره اقتصاد اسلامی تألیفاتی داشته‌اند یا در عراق، آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر، یکی از پیشگامان این حوزه بوده، و در این زمینه آثاری ماندگار ارائه داده است.
طی دو سده اخیر با ظهور مدرنیته و نظام مسائل جدید معطوف به آن در ممالک اسلامی، اندیشمندان جامعه اسلامی تلاش کردند منظومه‌ای از اقتصاد اسلامی شکل بدهند که در حقیقت برخاسته از نیاز به الگویی مستقل برای مقابله با نارسایی‌های نظام‌های اقتصادی سرمایه‌داری و سوسیالیستی بود. در دوره‌هایی که لیبرالیسم، جوانان مسلمان را به «آزادی» و سوسیالیسم به «عدالت» می‌خواند، علما تلاش کردند با معرفی اسلام به‌عنوان دینی که واجد ارزش‌های مندرج در هر دو مفهوم است، از هویت اسلامی دفاع کنند. این اندیشمندان با اتکا به منابع دینی، اصول مترفی اسلام همچون «عدالت اقتصادی» و «نفی ربا» را برجسته کردند. این مبانی، همراه با پژوهش‌های علمی، ادبیاتی غنی را در دهه‌های پیش از انقلاب به وجود آورد که اقتصاد اسلامی را به‌عنوان الگویی مستقل از نظام‌های سیاسی معرفی می‌کرد.
اقتصاد اسلامی و نظام‌های سیاسی
طبعاً با شکل‌گیری جمهوری اسلامی، تلاش‌های جدی برای اجرایی کردن اصول اقتصاد اسلامی صورت گرفت؛ اما می‌دانیم که این مسیر با چالش‌های فراوانی همراه بوده است. برای مثال، تصویب قانون بانکداری بدون ربا در سال 1362 نمونه‌ای از این اقدامات بود که در اجرا، دچار انحرافات و چالش‌های جدی شد. با توجه به این چالش‌ها و انحرافات، بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که حتی پس از طی چهار دهه، نظام اقتصادی ایران با اصول اقتصاد اسلامی فاصله‌ای قابل توجه دارد. حتی یکی از هشدارهای جهت‌ساز و مهم رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه به خطبه‌های نمازجمعه نهم مهرماه 1378، بازمی‌گردد. ایشان با اشاره به اجرای ناقص عملیات بانکداری بدون ربا ،فرمودند:
«اگر ما در زمینه اقتصادی و در زمینه تشکیلات اداری هم توصیه اسلام را دقیقاً عمل می‌کردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینه‌های اقتصادی عمل کرده‌ایم، متأسفانه یک نسخه مخلوط است. چیزهایی از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، برای ما هرگز خیری به بار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادی غربی که تا اندکی قبل جزو مسلّمات محسوب می‌شد، مورد مناقشه خود غربی‌ها قرار می‌گیرد. واقعاً تقصیر ملت‌ها چیست؟ تقصیر ملت‌هایی که به‌وسیله سرانشان به پیروی از این روش‌های اقتصادی مجبور می‌شوند، چیست؟ ما بانک بدون ربای اسلامی را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص!»
به این ترتیب، گرچه نظامات سیاسی در اجرا یا مسکوت ماندن قواعد اجتماعی اسلام حتماً تأثیرات معتنابهی دارند؛ اما اصل منظومه اقتصادی اسلامی متکی به ظهور و فترت نظامات اسلامی نیست. در کتاب ارجمند دکتر حسن سبحانی با نام « ابهام‌زدایی از اقتصاد اسلامی» آمده است:
«انتساب حیات اقتصاد اسلامی به موجودیت و تأسیس جمهوری اسلامی، انتسابی غلط و ناصحیح است؛ البته انتظار می‌رود که نظام‌های سیاسی‌ای که به نام اسلام وجود دارند و یا در آینده به وجود می‌آیند، با عملیاتی کردن موازین و دیدگاه‌های اقتصاد اسلامی در افزایش رونق و رشد بهره‌وری و عدالت‌گستری و توزیع درآمد بهینه و... به توفیقات خوبی دسترسی پیدا کنند و آن دستاوردها در پشتیبانی نظری اقتصاد اسلامی مؤثر واقع شوند؛ اما آنچه فعلاً می‌توان گفت آن است که اقتصاد اسلامی یک نظام اقتصادی مستقل از نوع حکومت‌ها بوده و هست و سیستمی است که دارای موازین و ساختار و رویکردهای منبعث از دین مبین اسلام است، چه اجرایی شود و چه اجرایی نشده باشد»
به عبارت دیگر اگرچه نظام‌های سیاسی می‌توانند با تحقق اصول اسلامی، بستر رشد و توسعه این اقتصاد را فراهم کنند؛ اما نفس وجود اقتصاد اسلامی، به نظامی سیاسی خاص محدود نیست.
نتیجه‌گیری
اقتصاد اسلامی مفهومی فراتر از زمان و مکان است. این اقتصاد، ریشه در آموزه‌های دینی دارد و مستقل از شرایط سیاسی، به‌عنوان یک منظومه جامع، واجد قابلیت اجرایی و نظری است. هرچند نظام‌های اسلامی می‌توانند در ترویج و تقویت این نظام مؤثر باشند؛ اما بایسته است که آن را به‌عنوان حقیقتی مستقل بشناسیم که امتداد تاریخی و معرفتی آن، به دهه‌ها قبل از شکل‌گیری جمهوری اسلامی بازمی‌گردد.