در حقیقت کمکهای داوطلبانه مردمی، مصداق واقعی همراهی مردم با نظام جهت حفظ عمق راهبرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه است.
این وجیزه در راستای خنثیسازی یکی از عملیات های روانی و پاسخگویی به شبهاتی است که در راستای خدمت به دشمن قدار و خونخوار صهیونیستی در داخل مطرح شده است.
مهمترین شبهاتی که نگارنده را وادار به پاسخگویی و روشنگری نموده از این قرار است:
1ـ مردم هزینه حمایت نظام از جبهه مقاومت را میدهند. برای جبهه مقاومت کمک مالی جمعآوری میشود؛ اما نابرابریها و فقر داخلی نادیده گرفته میشود. (کاسبی فقر)
2ـ جنگ به سود مسئولین و ضرر مردم است. (کاسبی جنگ)
قبل از ورود به ماهیت بحث، لازم است یک نگاه تاریخی به گذشته کشورمان و نتیجه بیتفاوتیهایی که مسئولین و مردم در مقابل جنگهای ماضی در سرزمین پهناور ایران رخ داده و عمق راهبردی کشورمان را تهدید کردهاند، داشته باشیم.
بیتوجهی مردم و فتحعلی شاه قاجار به درخواست اتحاد تیپو سلطان، والی هند، علیه استعمار انگلیس در سال 1208 قمری و عدم حمایت دولت قاجاریه از تیپو سلطان در برابر انگلستان که منجر به جدایی هند از ایران و حتی تهدید اشغال ایران شد. تجربه تاریخی بیاعتنایی مردم به اشغال شهرهای ایران توسط روسها و انعقاد قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان و جدایی قفقاز از ایران.
و اما در مقابل این بیتفاوتیهای خسارتبار، تجربه اتحاد و انسجام یکپارچه مردم و مسئولین در نظام جمهوری اسلامی در مقابل جنگ جهانی تحمیلی 8 ساله را داریم که حتی یک میلیمتر از خاک مقدس کشورمان را از دست ندادیم.
اتفاقات اخیر در لبنان و عبور رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز جمهوری اسلامی و جسارت این رژیم تروریستی برای حمله به مقر حزب الله و ترور سید مقاومت سیدحسن نصرالله عزیز و تهدید ایران از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل توسط نتانیاهو، ماحصل شناختی است که صهیونیستها و امریکاییها از تفکر اصلاحطلبی و روحیه سازشکاری و رویکرد غربگرایی آنها در سنوات ماضی پیدا کردهاند. اما آنها دچار اشتباه محاسباتی شده و خبر ندارند که امت یکپارچه ایران با هر قوم و نژاد و زبانی و با هر گرایش مذهبی و خط و ربط سیاسی، در صهیونیسم ستیزی و استکبارستیزی و دفاع از تمامیت ارضی ایران عزیز و حمایت از مظلومین و محرومین فلسطین، متفق و متحد هستند. اگر به نقشه اسرائیل بزرگ و خاورمیانه جدید که بر روی لباس نظامیان تروریست این رژیم کودککش منحوس توجه کرده باشید، آنها به فکر توسعه سرزمینهای اشغالی و تصرف مناطق نیل تا فرات هستند. همانطوری که سیاستمداران آمریکایی سالها پس از واقعه 11 سبتامبر در آمریکا اعلام نمودند، این حادثه در حقیقت پیش نیاز و مقدمه ایجاد تغییر در خاورمیانه برای تحقق کشور جعلی اسرائیل بزرگ رخ داده و نابودی 5 کشور مسلمان که ایران هم هدف نهایی این توطئه بود، جزو اهداف از پیش تعیین شده آن بود. تنها مانع تحقق این جنایت جنگی و نسلکشی و فتنه استعماری در خاورمیانه، جمهوری اسلامی بوده که با تشکیل محور مقاومت و تقویت آن در سرزمینهای هدف، نقشه آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی را نقش بر آب و توطئه آنان را خنثی نمود.
اگر چنین اتفاقی نمیافتاد، و تجربه بیتفاوتی در ادوار قبل از جمهوری اسلامی ایران تکرار میشد، فقط خدا میداند که چه بر سر ایران میآمد! پس بنابراین آنچه اتفاق افتاده، جزو بایدهای مکتب عاشورایی است که محور مقاومت مبتنی بر این مکتب سرخ پایهگذاری شده است. ممکن است برخی از هموطنان اشکال کنند و بگویند: در این شرایط بسیار بد اقتصادی که ما خودمان هزاران مشکل داریم، هیچ تکلیفی در مقابل مشکلات دیگران نداریم! اما همه میدانیم که سگ هار آمریکا در منطقه، قلاده پاره کرده و مشغول انتقال بیماری هاری صهیونیستی و نژادپرستی و ایرانهراسی به برخی از سران کشورهای عربی و اجرای فتنه صلح ابراهیمی و عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی و محصور و محدود و منزوی کردن ایران اسلامی است. اینها مقدمهای برای تکمیل حلقه محاصره اقتصادی و ایجاد قحطی و آغاز حمله نظامی برای قتلعام ایرانیان و تجزیه ایران عزیز بوده است. امام حکیم ما فرمودند جهان اسلام به طوفان الاقصی احتیاج داشت. فلسفه این نیاز، نقش بر آب کردن نقشههای فوق بود که خدا آن را در بهترین زمان و مکان انجام داد.
از آن طرف هم شاهد بودیم که این سگ هار، به پاره پاره کردن پاره تن اسلام یعنی غزه قهرمان مشغول است و بیش از ۴۰ هزار انسان مسلمان و بیگناه را به شهادت رسانده است. این رژیم جنایتکار کودککش با حمایتهای آمریکا آنقدر جسور و مغرور شده بود که مهمان رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران را در پایتخت ترور کردند و به شهادت رساندند.
علیرغم اینکه از سوی امام حکیم جامعه، فرمان خونخواهی و مجازات سخت رژیم تروریستی صادر و ابلاغ شده بودف ۲ماه خویشتنداری شد؛ ولی در این دوماه رژیم صهیونیستی دامنه جنایات نسلکشی خود را به لبنان گسترش داد و در لبنان از تمام خطوط قرمز جبهه مقاومت و خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران عبور کرد و سرانجام جنون وحشیگری خود را با ترور سید و مولای مقاومت سید حسن نصرالله به اوج رساند و حتی در صحن علنی مجمع عمومی سازمان ملل، ایران را تهدید به حمله نظامی نمود!
بنابراین، باید با ضرس قاطع اعلام نمود که: حضور موثر و معنادار امت مسلمان ایران در صحنه مقاومت، و پشتیبانی مادی و معنوی از جبهه مقاومت، از جمله کمکهای داوطلبانه مردم شریف ایران به مردم مظلوم و ستمدیده غزه و لبنان که با انگیزههای انسانی، ملی، و اسلامی انجام میشود، برای ترمیم و تقویت قدرت بازدارندگی و احیای هژمونی تهدید شده، صیانت از عمق راهبردی و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران لازم و ضروری است.
شفافسازی خاندوزی درباره دروغ ۲۵هزار میلیاردی سامانه نان
وزیر اقتصاد دولت قبل، در پاسخ به ادعای اصلاحطلبان تندرو که قصد بازگشت رانتخواران به حوزه نان را دارند، نوشت: آن ۲۵همت که به دروغ گفتند خرج سامانه نان شد، همان کمکهزینهای بود که به حساب نانوایان کشور واریز شد. جای شهید و قاتل را عوض نکنید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سید احسان خاندوزی، وزیر سابق اقتصاد، در پاسخ به ادعای غلط برخی رسانههای تندرو اصلاحطلب درباره سامانه هوشمندسازی آرد و نان نوشت: «مجلس در قانون بودجه 1401 مجوز لازم برای حذف ارز ترجیحی را به دولت داده بود؛ اما با این شرط که افراد بتوانند این کالاها و خدمات را به نرخ پایان شهریور 1400 و در سقف سهمیه، تهیه کنند.
دولت شهید رئیسی پیش از پایان سال 1400 مقدمات اجرایی این طرح را در دستور کار قرار داد. از جمله معاونت فناوری بانک مرکزی این مسئولیت را پذیرفت که تا پایان سال، بستر فنی برای کالابرگ یا امکان قیمت سهمیهای به نرخ پایان شهریور 1400 را فراهم نماید.
اسفند در حالی به پایان رسید که بانک مرکزی نتوانست چنین زیرساخت فنی را برای شمارش میزان مصرف از کالاهای اساسی فراهم کند. این در حالی بود که با شروع شدن جنگ اوکراین، قیمت خوراک و گندم در جهان و منطقه رو به جهش گذاشته بود و دستگاهها، از قاچاق وسیع کالای اساسی ما به بیرون از مرزها گزارش میدادند.
فروردین 1401 که ستاد اقتصادی دولت تصمیم گرفت با هدف اجرای تکلیف مجلس در حذف ارز ترجیحی، پرهیز از کسری ارزی (به دلیل مازاد تقاضای کاذب) و جلوگیری از خروج کالای اساسی ایران به کشورهای همسایه، این طرح را پس از خاتمه ماه مبارک رمضان اجرا کند، بنا بود که چون زیرساخت فنی کالابرگ آماده نشد، با آرد و نان هم مثل روغن خوراکی و مرغ و تخممرغ و … رفتار شود؛ افزایش قیمت و پرداخت یارانه نقدی.
رئیسجمهور شهید از حساسیت ویژه رهبر انقلاب نسبت به موضوع قیمت نان خبر داد و این موجب شد، تیمی از جوانان حوزه فناوری در بانک سپه به صرافت بیفتند و ظرف چند هفته زیرساخت فنی مدنظر را حداقل برای آرد و نان فراهم کنند. در حالی که وزارت جهاد کشاورزی که متولی زنجیره گندم و آرد بود و وزارت کشور که متولی نظارت در سطح استانها و فرمانداریها بود، مسئولیتی نپذیرفتند، ما در وزارت اقتصاد از «آخرین سنگر معیشتی فقرا که نان بود» و از جوانان فناور بانک سپه حمایت کردیم، بدون اینکه دولت یک ریال بابت سامانه «نانینو» هزینه کند (شرکت بانک نیز برای هزینه خود به کارمزد شبکه پرداخت بسنده کرد).
پس از جهش قیمت خوراکیهای ناشی از حذف ارز 4200 تنها قلم کالای اساسی که هم افزایش قیمت محسوسی نداشت و هم قاچاق و مصرفش کاهش یافته بود، نان بود. «نانینو» فقط یک زیرساخت دادهای برای نظارت بود و بنا نبود ما در سالهای بعد مانع افزایش قیمت طبیعی نان برای جبران هزینه نانوایان و جلوگیری از تخلف شویم، چنانکه بارها و بارها این پیشنهاد را به رئیس ستاد تنظیم بازار دادیم.
ستاد تنظیم بازار تصمیم گرفت، بخشی از بار افزایش قیمت را نه مردم؛ بلکه دولت به شکل کمکهزینه موقت به نانوایان پرداخت کند: آن 25 همت که به دروغ گفتند خرج سامانه شد، همان کمکهزینهای بود که به حساب نانوایان کشور واریز شد. این کمک هزینه ارتباطی به سامانه نداشت و ندارد؛ یعنی هم قبل از مصوبه ستاد، سامانه بدون کمکهزینه نانوا فعالیت میکرد و هماکنون میتواند چنین کند و اساساً کمکهزینه باید به تدریج حذف و افزایش کارشناسی قیمت، جایگزین آن میشد.
پیشنهاد میشود، دولت محترم در سایر ناترازیها از جمله انرژی نیز سامانههای شفافساز و تدابیر غیرقیمتی را در کنار سیاست قیمتی حفظ کند.
«نانینو» بهانهای شد تا با همکاری شرکت بازرگانی دولتی در همان چند ماه ابتدایی 350 هزار تن آرد (معادل مصرف سالانه 3500 نانوایی و معادل مصرف نان نزدیک 5 میلیون نفر) صرفهجویی محقق شود.
نانواییهایی که وجود نداشتند یا در هر ماه سهمیه آرد را صرف قاچاق یا عرضه خارج شبکه (مافیا) میکردند، به واسطه سامانه حذف شدند.
برای اولین بار کشور توانست بدون اعمال سیاست قیمتی و با هوشمندسازی، میزان مصرف آرد خبازی کشور را که سالانه 2.5 درصد افزایش مییافت، نه تنها ثابت؛ بلکه کاهش دهد.
مردم ایران به طور طبیعی هر سال بیشتر نان مصرف کردند؛ اما مصرف آرد خبازی کشور در پایان 1402 به اندازه مصرف 1398 شد و این یعنی بدون یک ریال هزینه دولت، جلوی ریختوپاش یکونیم میلیون تن آرد گرفته شد (معادل مصرف نان 20 میلیون نفر در سال). اما در تیتر و متن روزنامه سازندگی 12 آبان رسماً اطلاعات غلط به مردم ایران داده شده است. جای شهید و قاتل را عوض نکنید.»