رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

مسجد جلوه گاه هنر اسلامی (بخش ول)

مسجد مرکز ثقل بنای شهرهای اسلامی است و معماری آن متناسب با شرایط اقلیمی، مصالح در دسترس و تحت تأثیر سنن و دیگر خصوصیات محلی شهروندان یا ساکنان هر منطقه شکل گرفته است. 

غلامعلی حاتم

 

در قلمرو اسلام، همه هنرها به خدمت مسجد به کار رفته و از این راه جلال و سرفرازی یافته است. هنر معماری اسلامی، مثل بیشتر معماری‌های عصر ایمان، تقریباً یک هنر دینی صرف بود. خانه‌ها برای آن ساخته می‌شد که انسان زندگی کوتاه و ناچیز خود را در آن جا بگذراند؛ ولی خانه‌های خدا ـ دست‌کم از درون ـ نمونه زیبایی جاوید بود. برای مسلمانان فقیر و پرهیزکار، همین بس بود که مسجد زیبا باشد. مال و کوشش وی به بنای آن صرف می‌شد، همه هنر و صنعت خود را در آنجا به کار می‌برد و مسجد را چون قالیچه‌ای پیشکش خدا می‌کرد و همه مردم می‌توانستند از این زیبایی و شکوه بهره‌ور شوند. معمولاً مسجد را نزدیک بازار شهر می‌ساختند که از همه طرف بتوان آسان بدان‌جا رسید.

بنای مسجد در میان معماری اسلامی، اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد؛ زیرا مسجد به عنوان عبادتگاه و مجمع و محل حل و فصل بسیاری از اختلافات و نیز برگزاری بسیاری از مراسم، همواره مورد توجه و احترام بود. صنعتگران و هنرمندان می‌کوشیدند تا با همه مهارت و کاردانی خود در ایجاد استحکام و زیبایی و فضای معنوی آن نقشی داشته باشند و در واقع، مسجد مجموعه‌ای است از هنرهای گوناگون که بر روی هم، فضا و مکان خاصی را پدید آورده‌اند. فضا و مکانی که برای ایجاد رابطه میان خدا و خلق متناسب باشد و در عین شکوه و جلال، آراستگی و تزیین آن ذهن انسان را به جای توجه به خداوند، به خود مشغول ندارد.
بنابراین، از آنجایی که در سرزمین‌های اسلامی، مسجد پایگاه اجتماعی مسلمانان و پناهگاهی برای زندگی پرآشوب شهر به شمار می‌آمد، به تزیین آن توجه خاص شده است و می‌توان گفت اولین جایگاه تجلی هنر اسلامی، مسجد بوده است.
اما مساجد اولیه اسلام، بسیار ساده و محقر بنا می‌شدند. در حقیقت، هدف مسجد نقشه آن را معین کرده بود، یک صحن دار در یک طرف صحن که پناهگاه و سایبان و محل درس بود. در قسمتی از صحن، رو به مکه، بنای اصلی مسجد برپا می‌شد که محوطه‌ای مسقف و محصور و مربع بود و نمازگزاران در آن جا به صف‌های بلند رو به قبله می‌ایستادند. گاهی بالای این بنا، گنبدی بود که ـ تقریباً همیشه از آجر ساخته می‌شد. اولین بناهایی که به این طریق ساخته شد، بسیار کوچک و ساده بود و از دیوار گلی و چند تنه درخت خرما تشکیل می‌شد؛ ولی به زودی احتیاج به داشتن بناهایی مستحکم و پابرجا احساس گردید.
مساجد جامع
مسجد جامع در هر شهر، بزرگ‌ترین پایگاه دین اسلام و مهم‌ترین محل تجمع، اعلام و انتشار اخبار و اعلامیه‌های دولتی و مرکز فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و مکان شروع و مسیر جنبش‌های مردمی است. به همین دلیل، مسجد مرکز ثقل بنای شهرهای اسلامی است و معماری آن متناسب با شرایط اقلیمی، مصالح در دسترس و تحت تأثیر سنن و دیگر خصوصیات محلی شهروندان یا ساکنان هر منطقه شکل گرفته است. در حقیقت، مسجد شخصیت اجتماعی و مردمی خود را از اسلام، و مشخصات معماری و ساختمانی خویش را از تمدن بومی هر ناحیه گرفته است.
لازم به ذکر است که معماری اسلام در حالی شروع به کار کرد که فاقد هرگونه علم و اطلاع و سابقه باستانی در هنر معماری بود. به عبارت بهتر، کار را با دست خالی شروع کرد؛ بنابراین، هر چه از عوامل و مصالح معماری در اطراف خود یافت به کار برد، بدون آنکه نظری نسبت به انتخاب آنها داشته باشد.
در مرحله اول، تمام عناصر معماری سوری، رومی، بیزانس و ایرانی را مورد استفاده قرار داد و بدون آنکه یکی را بر دیگری برتری نهد به کار برد. در آغاز کار، فقط فرمان می‌داد و سفارش می‌کرد؛ اما کمی بعد، در راه تربیت و تکامل پیشرفت کرد و طولی نکشید که در آنچه از دیگران تقلید کرده بود، تجدید نظر نمود؛ آنهایی را که با طبیعت و مقتضیات او هماهنگی نداشت و بیگانه می‌نمود و یا با سلیقه‌اش سازش نداشت، حذف نمود. در واقع معمار شد، نه سازنده و چون عامل اصلی در معماری نیز، بیش از هر چیز وجود معمار است و اصل مهم در هنر معماری یک ملت هم روح اجتماعی آن ملت است؛ بنابراین عمیق‌ترین نوع وحدت زندگی و مفهوم جامعه در مسجد تمرکز یافته است و از طرفی، برای مسلمان خداپرست ـ چه تنها باشد و چه غرق در جماعت ـ ساختمان مسجد طوری است که راز و نیاز وی را با معبود آسان می‌کند. تناوب بی‌کران قوس‌ها و ستون‌ها، فضای پیوسته را چنان به تکه‌های همسان بخش می‌کند که ایجاد آن حالت معنوی خاص را آسان می‌سازد. ضمناً آرایش درون بنا نیز در به وجود آوردن حالت مزبور، سخت مؤثر می‌نماید.
در تزیین و آرایش بناهای اسلامی، این خصیصه هست که بیننده را به جنب و جوش و عمل وانمی‌دارد، و بر عکس در ذهن وی زمینه‌ای برای کشف و شهود و درون‌بینی مهیا می‌کند. تزیینات بناهای اسلامی یا الوان می‌نمایند و یا روی آن‌ها کنده‌کاری‌های کم ژرفا، نمودار می‌شود و در هر حال، تمام بخش‌های پوشش بنا را می‌پوشاند و کلیت و تمامیتی ذاتی بدان می‌بخشد که مستقل از ساختمان خود مسجد است. این آرایش و تزیینات دل‌انگیز، زیبا و متنوع، فضای داخل مسجد را پوشش داده و به نوعی در تمام اجزای تشکیل دهنده معماری مسجد به کار برده شده است. موزاییک و کاشی‌های براق برای کف مسجد و تزیین محراب و دیوارها، شیشه‌های رنگارنگ برای پنجره و قندیل‌ها، قالی و قالیچه‌های گرانبها برای آرایه صحن بکار می‌رفت. از اره‌ها و دیواره‌ها با مرمر زیبای الوان و طاق‌نمای محراب و کتیبه‌ها را با نوشته‌ها می‌آراستند. منبر از چوب بود و در ساختن و آراستن آن با عاج منبت و آبنوس، دقت فراوان به کار می‌بردند. نزدیک‌ترین منبر، چهارپایه‌ای بود که یک نسخه از کتاب خدا را ـ که طبعاً نمونه‌ای از خوش‌نویسی و ظرافت هنری بود ـ بر آن نهاده بودند. نمودار قبله، طاق‌نمایی بود که در داخل دیوار ساخته بودند. صنعتگران و هنرمندان، همه کوشش خود را در تزیین محراب به کار می‌بردند، محراب را با کاشی و موزاییک و تصویر گل و بوته و نقش‌های برجسته و طراحی‌های زیبا، از معرق، گچ، مرمر، سفال و کاشی، مزین می‌کردند.