امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

قانون عفاف و حجاب مانع نابودی نسل جوان و خانواده است (بخش دوم)

دکتر جعفر آقایانی چاوشی

درست در زمانی که توافقنامه‌ای ننگینی به نام برجام به کشور تحمیل، و بر اساس آن سانتریفیوژها جمع‌آوری، اورانیوم‌های غنی شده از کشور خارج و قلب راکتور اراک خارج شده بود و ایران همه اقدامات خود را روی زمین گذاشته بود و طرف مقابل فقط وعده‌هایی را روی کاغذ تحویلمان داده بود و فشارهای خود را روی بنیه دفاعی و صنعت موشکی کشور متمرکز کرده بود، هاشمی رفسنجانی علامت‌های جدیدی [در تعامل با غرب]، به آن سوی مرزها ارسال می‌کرد؛ [افزون بر این  او معتقد بود که] دنیای فردا دنیای گفتگوهاست، نه دنیای موشک!

مروری بر برخی عملکردهای آقای هاشمی
تنها مروری به زندگی سیاسی و دینی آقای هاشمی، می‌تواند نادرستی  دفاع بی‌چون و چرا از ایشان را ثابت کند. 
1. عقیم سازی بیش از سه میلیون زن ایرانی در زمان ریاست آقای هاشمی 
 در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، بیش از سه میلیون زن ایرانی را با ادعاهای واهی، مقطوع‌النسل کردند که نه با رضایت آنها و نه با رضایت شوهرانشان بوده است. (1)
هرگاه در نظر آوریم که کشور عزیزمان ایران، نسبت به مساحت خود، جزو کشورهای کم‌جمعیت در جهان است، و طبق پیش‌بینی‌های موسسات جمعیت‌شناسی، در آینده  جمعیت کشور بسیار کمتر از این هم که هست می‌شود، آنگاه به عمق این فاجعه پی خواهیم برد. این فاجعه به قدری دلخراش و اندوهگین بود که مرحوم علامه محمدحسین حسینی طهرانی (ره) در مقطعی درس خود را تعطیل کرد و به نگارش و تدوین کتابی تحت عنوان: «کاهش جمعیت ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین»، پرداخت. 
اکنون این پرسش مطرح است که آیا چنین فاجعه‌ای لغزش محسوب نمی‌شود؟!
2. تحریف سخنان رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی! 
 آقای رسایی ذیل مطلبی گفته است: «همه به یاد دارند که هاشمی با ذکر خاطره‌ای عجیب از امام راحل (ره) مدعی شد که رهبر ضد استکباری انقلاب اسلامی و دشمن همیشگی آمریکا، مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود! این خاطره جعلی که در راستای خط سازش و با طراحی تحریف امام صورت گرفته بود، سبب شد تا رهبر معظم انقلاب [امام خامنه‌ای]، موضوع سخنرانی مراسم سالگرد امام خمینی (ره) در سال 94 را به «تحریف امام» اختصاص دهند و در بخشی از آن خطاب به مردم بگویند:
«آنچه امروز به شما عرض می‌کنم تحت عنوان "تحریف شخصیّت امام" است... [برخی در خارج و] در داخل هم بعضی ندانسته، بعضی هم دانسته [شخصیّت امام را] تحریف می‌کردند؛ حتّی زمان حیات خود امام. هر حرفی را که  به نظرشان  پسندیده بود، به امام نسبت می‌دادند؛ درحالی‌که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته است؛ حتّی تا آنجایی که بعضی حرف‌ها و اظهارات امام را،  به صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه‌های سیاسی، حتّی در زمینه‌های فکری و فرهنگی وجود ندارد، معرّفی می‌کنند؛ این هم بشدّت غلط و خلاف واقع است... امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر، امام علیه آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیّتی آمریکا موضع داشت». (2)
3. رکود اقتصادی و فناوری در کشور  
آقای هاشمی رفسنجانی، در طول حیات سیاسی خود، با  برخی سخنان ناشایست، فناوری تولید موشک را مورد انتقاد قرار داد. آقای رسایی در این باره چنین نوشته است: «درست در زمانی که توافقنامه‌ای ننگینی به نام برجام به کشور تحمیل، و بر اساس آن سانتریفیوژها جمع‌آوری، اورانیوم‌های غنی شده از کشور خارج و قلب راکتور اراک خارج شده بود و ایران همه اقدامات خود را روی زمین گذاشته بود و طرف مقابل فقط وعده‌هایی را روی کاغذ تحویلمان داده بود و فشارهای خود را روی بنیه دفاعی و صنعت موشکی کشور متمرکز کرده بود، هاشمی رفسنجانی علامت‌های جدیدی [در تعامل با غرب]، به آن سوی مرزها ارسال می‌کرد؛ [افزون بر این  او معتقد بود که] دنیای فردا دنیای گفتگوهاست، نه دنیای موشک!
این بار [هم] امام خامنه‌ای صریحاً به [مطالب] هاشمی پاسخ  دادند و فرمودند:
«اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست، این اگر از روی ناآگاهی گفته شود که ناآگاهی است؛ اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است. اگر نظام اسلامی دنبال فناوری و مذاکره باشد؛ اما قدرت دفاعی نداشته باشد، مقابل هر کشوری که تهدید کند، باید عقب‌نشینی کند». (3)
4. رواج تجمل‌گرایی  و بی‌بند و باری  در کشور
برخی از راه‌های نفوذ دشمن در ارکان کشور از دولت سازندگی آقای هاشمی رفسنجانی و بلافاصله پس از جنگ تحمیلی بوجود آمد. در اینجا لازم  است که گریزی به وضع کشورهای آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم بزنم که وضعیتی مشابه کشور ما را داشتند.  همان‌گونه که می‌دانیم  این  کشورها  که در طول جنگ جهانی دوم به شدت آسیب دیده و تخریب شده بودند، به برکت وجود سیاستمداران زبده خود، ققنوس‌وار از آن‌همه خرابی‌ها سر بر آوردند و نه تنها اوضاع کشورشان را سر و سامان دادند؛ بلکه به سرعت راه ترقی را نیز پیمودند و در اندک مدتی به قطب‌های صنعتی جهان تبدیل شدند. راز این ترقی آن بود که این سیاستمداران تنها با نگاه به داخل و بهره‌برداری از استعدادهای مردم خویش در زمینه‌های دانش و  فناوری و تلاش بی‌وقفه به این درجه از پیشرفت رسیدند. در زمان  ریاست جمهوری آقای هاشمی که ایران نیز کمابیش وضعیت ژاپن و آلمان را داشت و تشنه سیاستی از نوع سیاست‌های به کار رفته در این ممالک بود، برخلاف انتظار و با کمال تاسف به سمت و سوی عکس آن سیاست‌ها گام برداشت و آقای هاشمی به جای نگاه به داخل، به سراغ مذاکره با دولتهای خارجی رفت تا با استقراض از بانک جهانی و بانک‌های  کشورهای دیگر بتواند کشور را به تعبیر خودش توسعه دهد. او نه تنها کشور را با نزدیک به 35 میلیارد دلار بدهی، سال‌ها وامدار بیگانگان کرد؛ بلکه با چنین رویکردی عملاً از اهداف انقلاب اسلامی که رسیدگی به وضع قشر ضعیف جامعه بود، فاصله گرفت و به سیاست اقتصاد آزاد غربی، یعنی لیبرالیسم کشیده شد، و تا می‌توانست مسیر اقتصادی کشور را برای تاخت و تاز سرمایه‌داران زالوصفت باز گذاشت.
نتیجه چنین سیاستی، تجمل‌گرایی و شکاف شدید طبقاتی و تنگ‌تر شدن سفره مردم فقیر بود. این سیاست که در برهه‌ای از زمان، اعتراض عموم مردم را در پی داشت، حتی صدای دلسوزان انقلاب را هم بلند کرد تا بدان حد که حجت الاسلام احمد خمینی، یادگار امام که آرمان‌های انقلاب را در خطر نابودی می‌دید، لب به اعتراض گشود و در اردیبهشت سال 70 ضمن مصاحبه‌ای در روزنامه کیهان چنین گفت: "... متاسفانه تجمل‌گرایی، زیبایی‌پرستی، رفاه‌زدگی، افراط در میهمانی‌های آن‌چنانی به حدی است که اگر بخواهیم به سال‌های قبل از فوت امام برسیم، کار بس مشکلی در پیش داریم. شما سری به وزارتخانه‌ها بزنید؛ گلدان‌های با گل‌های زینتی که از مال مردم فقیر تهیه می‌شود را ببینید. میز و صندلی‌ها، دیگر میز و صندلی‌های اوایل انقلاب نیستند. سفره‌ها دیگر آن سفره‌ها نیستند. ریخت و پاش‌ها به قدری است که دل هر کسی را به درد می‌آورد. اینها همه برای این است که شعارهای انقلاب را جدی نگرفته‌ایم". (4)
 اما این همه ماجرا نبود، این دولت برای پیشبرد نظام اقتصادی‌اش به یک پشتوانه فرهنگی نیز نیاز داشت تا بتواند آن را توجیه کند. از این رو به تدریج جامعه را به سوی «تجدّد» سوق داد و به پاره‌ای از ارزش‌های آن «رسمیّت» و «عمومیّت» بخشید. از این مقطع به بعد، ظاهر شدن با پوشش‌های متفاوت در جامعه، شایع گشت و میان دختران و پسران در فرهنگ‌سراها، ارتباطات صمیمی‌تر و نزدیک‌تر برقرار شد. به بیان دیگر، آنچه که آقای هاشمی «سخت‌گیری‌های فرهنگی» میخواند، تا حدود زیادی از میان رفت و نسیمِ هرچند ملایمی از «آزادی‌های لیبرالیستی» در جامعه وزیدن گرفت»! (5)
شایان ذکر است که چنین سیاستی که از نظر ایدئولوژیکی، شباهت تام و کمالی با «لیبرالیسم فرهنگی» داشت، از سوی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی وی، آقای خاتمی  به شدت و مو به مو  دنبال می‌شد. خاتمی به این هم بسنده نکرد؛ بلکه  به شبه‌روشنفکران ضد دینی امثال عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری و امثال آنها میدان داد تا با قلم و زبان زهرآگین خود، به نقد احکام دینی و شبهه‌افکنی در آنها بپردازند. همفکران آنها بعدها با همین اندیشه تخریب‌گر به آفرینش حلقه‌ای به نام «حلقه کیان» مبادرت کردند که کارش با بهره‌وری از آراء و اندیشه‌های فلاسفه بعضاً ملحدی چون پوپر، دین‌زدایی از اذهان جوانان بود تا بدین وسیله مقدمه استقرار لیبرالیسم را در کشور فراهم  آورند. اعضای این حلقه و بویژه عبدالکریم سروش با انتشار کتب و مقالات خود در این زمینه تا آنجا پیش رفتند که اساسی‌ترین احکام اسلامی را زیر سوال بردند و شخص سروش سرانجام نقاب از چهره خود کنار زد و منکر وحیانیت قرآن کریم شد! 
این مطالب تنها گوشه‌ای از لغزش‌های آقای هاشمی رفسنجانی است؛ بنابراین نباید ایشان را به عنوان فردی که هیچ‌گاه نلغزید خواند!    ادامه دارد...
پی نوشت
(1). میراث شوم هاشمی/ عقیم کردن سه میلیون و هشتصد هزار زن ایرانی! در وب سایت:https://www.namasha.com/v/HOXSTx9R/%D9%85%DB%8C% _
(2). رسایی: «رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت مساله این است» در وی سایت: خبر گذاری دانشجو: https://snn.ir/fa/news/498183/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1
(3). همان ماخذ 
(5). دکتر مهدی جمشیدی «لیبرالیسم فرهنگی» دولت هاشمی، ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی امروز» در: https://farhangesadid.com/fa/news/143/%