پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره)، باطن برخی از روحانیون را پیش از بیش، بر ملا ساخت. روحانیونی که در قامت مرجع تقلید، سد راه نظام شدند و هزینههای سنگینی را به اسلام و انقلاب تحمیل کردند.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، ۶ فروردینماه سال ۱۳۶۸، امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین تصمیماتشان را برای آینده انقلاب اسلامی گرفتند. او در بخشی از نامهشان در چنین روزی برای آیتالله منتظری درباره عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی، خطاب به مردم ایران نوشتند: سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم، هرگز چشمپوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند، دست از حق و حقیقت برنمیدارم.
تاریخ اسلام پر از خیانت بزرگانش به اسلام است
امام خمینی در بخشی دیگر از نامه، اینچنین ادامه دادند: من کار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد، ندارم. من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. منبعد از خدا، با مردم خوب و شریف و نجیب، پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام! سعی کنند تحتتأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند، نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران، صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او. از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست.
اما منظور امام درباره اینکه تاریخ اسلام پر از خیانت بزرگانش است، چه بود؟ بهتر است در این مسئله نگاهی به روزها و ماههای ابتدایی انقلاب داشته باشیم. جایی که پای سه مرجع تقلید مشهور دهه ۵۰ و ۶۰ به نامهای آیتالله سید کاظم شریعتمداری، آیتالله حسینعلی منتظری و آیتالله سید محمد شیرازی در میان است.
نغمههای ناساز آقای شریعتمداری و حمایتش از کودتای نوژه!
آقای سید کاظم شریعتمداری که طبق شواهد برجایمانده، با دربار پهلوی ارتباط داشت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همان ابتدا در اسفندماه سال ۱۳۵۷ با حمایت از «حزب جمهوری خلق مسلمان» تلاش کرد به عنوان قطبی در برابر رهبری امام (ره) خودش را مطرح کند. هدایت حزب خلق مسلمان توسط او در روزهای ابتدایی انقلاب، چالشی خطرناک را فراهم ساخت. علیمحمد بشارتی که آن روزها مسئول وقت اطلاعات سپاه پاسداران بود، در گزارشی آورده بود که آقای شریعتمداری در مشهد گفته است: من بالاخره علیه آقای خمینی اعلام جنگ میکنم!
نخستین اقدام علنی شریعتمداری علیه نظام را، میتوان اشغال رادیو و تلویزیون تبریز با رهبری معنوی او توسط حزب خلق مسلمان در آذرماه سال ۱۳۵۸ دانست. او حتی به قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز رأی نداد!
شریعتمداری و شیرازی
نکته مهم این که طبق اسناد لانه جاسوسی، آقای شریعتمداری حتی با سفارت آمریکا نیز ارتباط داشته است. در گزارشی که در ۳ اردیبهشتماه سال ۱۳۵۸ از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه این کشور مخابره شده است، درباره گرایش شریعتمداری به آمریکا نوشته شده است: او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضدآمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات تمام مردم ایران تلقی کند و زیرکانه گفت که اظهارات امام خمینی تا حد زیادی به این افکار ضدآمریکایی کمک کرده است... او اضافه کرد که آمریکاییها باید از فرصتهایی که مـوجب استحکام دوستی آمریکا با ایران میشود، استفاده کنند و با توطئه ضدآمریکایی مبارزه کنند!
در تیرماه سال ۱۳۵۹، هنگام کشف و خنثیسازی توطئهی خطرناک کودتای نقاب (نوژه)، مشخص شد که آقای شریعتمداری از آن توطئه باخبر بوده و حتی بهطور تلویحی، کودتاچیان را مورد حمایت قرار داده است!
سرانجام در ۳۱ فروردینماه سال ۱۳۶۱، سید کاظم شریعتمداری به دلیل پیشینه سوء، با حکم مدرسین و مجتهدین عالیرتبه قم از مرجعیت خلع شد. در بخشی از اعلامیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره شریعتمداری آمده است: بنا به وظیفه شرعی، بر خود لازم دانستیم که سقوط مشارٌالیه از شایستگی مرجعیت را بالصراحه اعلام نماییم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دودلی بودند، تکلیف خود را بدانند و احیانا با تقلید خود، به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند.
۱۳۵۸ نمایی از دیدار برخی اعضا و حامیان حزب خلق مسلمان با سید کاظم شریعتمداری در منزلش در قم
بنابراین، با افشای نقش شریعتمداری در توطئههای خطرناک علیه انقلاب اسلامی، بعد از عزل او از مرجعیت، تصمیم بر محدود کردن رفتوآمدها به بیت او گرفته شد و این محدودیتها تا آخر عمر او ادامه داشت. سرانجام شریعتمداری در غروب روز پنجشنبه ۱۳ فروردینماه سال ۱۳۶۵ در «بیمارستان مهراد» تهران، بر اثر نارسایی کلیه درگذشت.
تصمیم غافلگیرکننده امام (ره) برای یک مرجع تقلید
و اما آقای حسینعلی منتظری از سال ۱۳۶۴ به عنوان قائممقام رهبری انتخاب شد. مجموعه اقدامات منتظری در کسوت قائممقام رهبری، بحرانهایی را برای نظام تحمیل کرد. او بعد از یک دهه از پیروزی انقلاب، اختلافات جدی با امام (ره) پیدا کرد و از افرادی بود که به صورت جدی از جریانی که به اصطلاح لیبرال بود و جریانی که ما به عنوان منافقین میشناسیم، حمایت میکرد. همین امر، منجر به عزل او در سال ۱۳۶۸ شد و بعد از این سال، منتظری تبدیل به یکی از مخالفین جدی انقلاب شد!
اما اصل ماجرا چه بود؟
یکی از مهمترین موضعگیریهای منتظری در دوران قائممقامیاش، دفاع او از مهدی هاشمی علیرغم مشخص شدن جنایتهایش بود و آقای منتظری سرسختانه از او حمایت میکرد. این حمایت به حدی رسید که بعد از دستگیری مهدی هاشمی، منتظری با اعتصاب خود، باز هم به حمایت از او ادامه داد!
همچنین انتقادهای تلخ آیتالله منتظری در بهمنماه سال ۱۳۶۷ در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب از عملکرد ۱۰ساله نظام و نیز افشای نامههای او خطاب به امام در محکومکردن مجازات عناصر مجاهدین خلق در همان سال (به ویژه بعد از ماجرای عملیات فروغ جاویدان توسط منافقین)، امام را به نتیجه رساند که آقای منتظری، هرگز صلاحیت رهبری نظام اسلامی را ندارد؛ بنابراین امام، خود، متکفل عزل او شدند و در ۶ فروردینماه سال ۱۳۶۸، معظمله تصمیم قاطع خود برای برکناری قائممقام رهبری را اعلام کردند. تصمیمی که گفته شد با وجود پیشینه اختلافات، برای مسئولان کشور، تکاندهنده و غافلگیرکننده بود. سرانجام او در روز یکشنبه ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۸ در منزلش در قم درگذشت.
فردی که خودش را مرجع تقلید خواند و از صدام حمایت کرد!
نفر سوم، آقای سید محمد شیرازی از مراجع تقلید وقت و از افرادی است که ما به طیف شیرازی آنها را میشناسیم. او از رهبران معنوی جریان شیرازیها در ایران و عراق به شمار میرود. البته یک ویژگی دیگری هم دارد و آن اینکه از مخالفان حرکت انقلابی مردم ایران است. سید محمد شیرازی، فرزند میرزا مهدی شیرازی از خاندان حسینی شیرازی و برادر سید صادق حسینی شیرازی است.
سید محمد شیرازی
چند سال بعد از رحلت مرحوم میرزا مهدی شیرازی، سید محمد شیرازی که در آن زمان کمتر از ۴۰ سال سن داشت، اعلام مرجعیت کرد. اما این اعلام مرجعیت او با واکنش علمای طراز اول روبرو شد. آیتالله شیخ یوسف خراسانی حائری در جواب عدهای درباره مرجعیت سید محمد اعلام کرد که «سید محمد شیرازی، قطعا مجتهد نیست و تقلید از او جایز نیست». این رد مرجعیت و صلاحیت علمی او توسط آیتاللهالعظمی خوئی، بزرگ حوزه علمیه نجف و آیتالله سید محمود شاهرودی نیز اعلام شده بود.
متن جوابیه آیات عظام خویی و شاهرودی درباره عدم صلاحیت علمی سید محمد شیرازی
بعد از پیروزی انقلاب، خاندان شیرازیها همگی به ایران آمدند و سید محمد شیرازی به مرجعیت خود در قم آزادانه ادامه داد. در سالهای جنگ تحمیلی، سید محمد شیرازی به حرمت جنگ علیه عراق، فتوا داد و آن را برادرکشی نامید! فتوایی که عملا به نفع رژیم بعث عراق بود و در آن اوضاع و شرایط، به نوعی همراهی با صدام و حمایت از متجاوز، و تضعیف جبهه مظلوم ملت ایران تلقی میشد. او همچنین مخالف ولایت مطلقه فقیه بود. سرانجام نیز در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۸۰ در قم درگذشت.
بنابراین، حرکت و قیام امام خمینی (ره)
این گونه نبود که موافقت همه روحانیت را به همراه داشته باشد. چرا که یک طیف روحانیت سنتی با حرکتهای اجتماعی و مردمی مخالف بودند و حتی مقابل امام خمینی (ره) ایستادند، آنها از برخی کودتاها علیه نظام حمایت کردند و چشمانشان را به روی جنایات کودتاچیان و منافقان علیه مردم، بستند. در حالی که امام خمینی (ره) جزو نوادری از روحانیت بود که توانست با همراهی مردم، بزرگترین انقلاب معاصر را رقم بزند.