اشاره: روشمندی تحقیق و پژوهش در حوزه علمیه، به این شکل است که هرکسی که بخواهد سخنی را بگوید، باید حتماً مستند و مستدل باشد. این روش جلوی هر سخنی که منبع و منشأ نادرستی داشته باشد را، گرفته است. اما فراگیری رسانهها، یکی از بدترین اتفاقات را در کشور رقم زد. از طرفی چهرههای بیسوادی در مقابل خبرنگارانی قرار گرفتهاند که آن خبرنگاران، علائق و سلیقههای سیاسی و فکری آنها را بهعنوان نظریه، به خورد مخاطب دادهاند و در مقابل، افراد بهظاهر اندیشمندی که اندیشهشان پر نقض و غرض است و خیال میکنند بر اساس قاعده «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»، با بیان سخنانی برخلاف سخنان صحیح، میتوانند شهرتی برای خود دستوپا کنند! برای مثال، اینکه بیایند در این شرایط، خواست عدهای اراذلواوباش را به خواست مردم تعمیم بدهند و بخواهند که اسلام بهخاطر جذب این افراد بیسروپا، شریعت اسلامی را تقلیل دهد.
ازاینرو خبرگزاری رسا به سراغ حجتالاسلام محمد ملکزاده، (عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) رفت تا با وی درباره ادعاهای محمد سروش محلاتی که در قالب یادداشتی منتشر کرده است، گفتوگو کند.
سؤال: ادعای سروش محلاتی که گفته همراهی با حاکمیت و پافشاری بر اجرای احکام الهی، عامل رویگردانی مردم از علمای دین است، چقدر درست است و ابعاد مختلف آن چیست؟
به نظر میرسد باید در ابتدا اشاره کنم که آقای سروش محلاتی باتوجهبه سابقه صحبتها و اعلام نظرات خود، نشان میدهد او همواره مواضعی میگیرد که کاملاً در مقابل مواضع امام، انقلاب و آرمانهای نهضت انقلاب اسلامی قرار دارد. وقتی به آرمانهای انقلاب توجه کنیم، میبینیم که آرمان اصلی امام و انقلاب، «احیای ارزشهای دینی در جامعه» بوده است.
اینکه ادعا کنیم اگر به دنبال پیادهسازی و اجرای احکام الهی و دینی باشیم، باعث فاصلهگرفتن مردم از این نظام، انقلاب و دین میشود، یک ادعای کاملاً گزافه است. بهخاطر اینکه خود مردم، نهضت انقلاب اسلامی را دنبال کردند. خود آنها، انقلاب را به پیروزی رساندند. خواستههای آنها در برابر رژیم منحوس پهلوی، اجرای احکام الهی و شریعت بود.
ما نمیتوانیم ادعا کنیم پیگیری همین احکام که خواسته و مطالبه اصلی مردم است، باعث دوری مردم از دین میشود. این حرف، قطعاً سخن گزافی است. وقتی امام تأکید میکردند که جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، به این دلیل بود که در جمهوری اسلامی هم اسلام و ارزشهای اسلامی و هم مردم حضور دارند. این دو از هم جدا نمیشوند و قابل تفکیک نیستند.
خواسته مردم این بود. مردم نیز به همین عنوان با رأی بالا و اکثریتقریببهاتفاق خودشان به همین عنوان جمهوری اسلامی رأی دادند. در حقیقت، مردم اعلام کردند که باید ارزشهای اسلامی در این حکومت پیاده شود. اینکه ادعا کنیم که دنبالکردن احکام دینی و پیادهکردن آن در جامعه باعث رویگردانی مردم میشود، قطعاً درباره مردم ایران صدق نمیکند؛ چون خواسته و مطالبه اصلی آنها «اجرای احکام دین» بود که به همین خاطر، انقلاب کردند و در به ثمر رساندن این حکومت تلاش کردند.
سؤال: آقای سروش محلاتی، بهصورت تلویحی گفته است که باید از برخی مبانی دینی، رویگردانی شود تا بتوان مردم را دوباره جذب کرد، آیا چنین اجازهای وجود دارد؟ سیره پیامبر گرامی اسلام، صددرصد برخلاف این گفته نیست؟!
این حرفها، حرفهای جدیدی نیست. از مدتها قبل از دوره رنسانس که کشورهای غربی میخواستند از دین فاصله بگیرند، این حرفها را مطرح کردند. آنها گفتند که ما اگر بخواهیم پیشرفت کنیم و توسعه پیدا کنیم، باید از دین فاصله بگیریم. آنها اول محدودههای دین را از سیاست جدا کردند و سپس محدودههای اجتماعی آن را، تنگتر کردند و به جایی رسیدند که دیگر هیچ اثری از دین و ارزشهای دینی باقی نماند!
الآن دنیای غرب، گرفتار این معضل خودساختهای شده است که باعث گرفتار شدن آنها در بحرانهای شدید ضد ارزشی و نیز فقدان معنویت در جامعه غربی است. متأسفانه همین حرفها را برخی مدعیان روشنفکری نیز بیان میکردند. آنها حرفهای شکستخورده و آزموده شدهای را که در غرب نتایج بسیار زیان باری پدید آورد را، تکرار میکنند. از طرفی، این حرفها حرفهایی است که قطعاً با مبانی دینی و ارزشی اسلام و سیره اهلبیت (علیهم السلام) فاصله دارد.
وقتی بحث خلافت برای حضرت علی (علیه السلام) مطرح میشود و از ایشان میخواهند که ارزشهای دیگری را بهجای ارزشهای اصیل اسلامی انتخاب کنند، حضرت علی (علیه السلام) بههیچوجه قبول نمیکنند و زیر بار نمیروند. حتی وقتی برخی به ایشان اعتراض میکنند که حالا قبول میکردید؛ اما به کار خودتان میپرداختید!
پاسخی که حضرت علی (علیه السلام) میدهند، این است که میفرمایند: «هیچوقت من حکومت خود را بر مبنای دروغ و اقداماتی که دور از ارزشهای اسلامی هستند، قرار نمیدهم». ایشان میفرمایند: «هیچگاه موافق نیستم حکومتی را تشکیل بدهم که از ابتدا بر مبنای فریب و ریاکاری شکل بگیرد».
اگر قرار باشد که حکومت اسلامی بنا بر ادعای آقای سروش محلاتی، بخواهد مقداری از ارزشهای اسلامی فاصله بگیرد تا شاید موجب خوشآیند برخی مخالفان نظام جمهوری اسلامی شود، چنین حکومتی قطعاً هیچ ارزشی نخواهد داشت. حکومتی که مبنای خودش را بر روی خوشآیند و خشنودی عدهای قلیل و دشمنان اسلام قرار بدهد، قطعاً هیچ فایده و ثمری نه برای مردم ایران و نه جهان اسلام نخواهد داشت.
سؤال: ادعای سروش محلاتی که گفته نباید پافشاری مراجع تقلید و علما بر اجرای احکام الهی وجود داشته باشد و باید به بیان کلیات محدود شوند و هیچگاه نباید در جزئیات وارد شوند، این ادعا چه پاسخی دارد؟
همین ادعای آقای سروش محلاتی نیز، ناشی از این است که ایشان در واقع، اعتقادی به اجرای امربهمعروف و نهیازمنکر در نظام اسلامی ندارد. آقای سروش محلاتی، با سوء استفادههایی از دیدگاههای امام، گاهی بهصورت نادرست به ایشان ارجاع میدهد؛ اما میبینیم که حضرت امام خمینی، بنای نهضت انقلاب اسلامی را بر اساس تبیین و آشکارسازی احکام دین، احیای امربهمعروف و نهیازمنکر قرار داد.
البته مجدد این مسئله را در سیره اهلبیت نیز مشاهده میکنیم که آنها چه مقدار بر این مسئله تأکید کردهاند که ما بهصورت آشکار از تمام موازین دینی دفاع کنیم، به احیای معروف بپردازیم و از منکر جلوگیری کنیم.
حتی در روایتی از پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) از این مسئله به جهاد در راه خدا تعبیر شده است که باعث میشود در کنار آن، تمام ارزشهای اسلامی احیا شود. حدود ۳۰ آیه از آیات قرآن کریم در ارتباط با همین موضوع نازل شده است که مردم و علمای دین، موظف به احیای دین، امربهمعروف و نهیازمنکر هستند. این تکلیف علما و متشرعین است. قوام شریعت به همین مسئله امربهمعروف و نهی از منکری باز میگردد که عالمان به دین، موظف به انجام آن هستند.
معیار سنجش اعمال دینی مردم هم بر همین اساس است. حتی حضرت علی (علیه السلام) بعد از خاتمهیافتن جنگ صفین در وصیتی به امام حسن (علیه السلام) مینویسد: وقتی شما میخواهید امربهمعروف و نهیازمنکر کنید، قطعاً افراد بسیاری شما را ملامت میکنند و با شما مخالفت میکنند. بههیچوجه به سخنان ملامت گران توجه نکنید و در احیای معارف دین بکوشید تا از منکرات جلوگیری کنید.
تکلیف ما و عالمان دینی ما در این قضیه روشن است. با طرح چنین ادعاهایی از افرادی مانند سروش محلاتی، قطعاً مبانی دینی قابل تغییر و دگرگونی نخواهد بود.