یکی از شایعترین عوامل امروز و فردا کردن، نداشتن برنامه است. برنامه، نشان دهنده مسیر انسان در زندگی است و تنها معیاری است که برای انجام دادن و ارزیابی امور در دست داریم و نبود آن، نشانه عدم شناخت فرد از خود، انتظارات و اهدافش است.
انسان در هر روز، توان (انرژی) زیادی به صورت بالقوه در خود دارد که باید آن را به فعلیت برساند تا در خلال آن، استعدادهایش شکوفا شود، فکرش بازگردد و با شناخت بهتر از خود و جهان، راههای مطمئنتری برای گذر از مسیر پُر پیچ و خم زندگی اتخاذ کند. از این رو، انجام ندادن وظایف روز، چند خسارت سنگین به همراه دارد:
اوّل، اینکه یک روز از عمرِ بیبرگشت و تکرارناپذیر زندگی از دست میرود.
دوم اینکه وظایفی که در آن روز بر عهده انسان بوده است، ضایع میشود.
و سومین و بزرگترین زیان، از دست دادن فرصت پیشرفت و تکامل است؛ چون خودشناسی تنها در سایه پیشرفت و انجام دادن تکالیف، میسّر است و اوّلین نتیجه خودشناسی، مراقبت از لحظاتِ با ارزش زندگی است.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) دوراندیشترین مردم را چنین توصیف میکند: «دوراندیشترین مردم به حسب رأی و اندیشه، کسی است که وعده خود را به جا آورَد و کار امروز را برای فردا نگذارد». هر دو خصیصه مذکور در حدیث یاد شده، به مسامحهکاری در کارها یا به زبان سادهتر: «امروز و فردا کردن در کارها» مرتبط است که در صورت تکرار، به یک عادت ویرانگر تبدیل میشود و تأثیر زیانباری بر زندگی خواهد گذاشت.
ریشههای اصلی
امروز و فردا کردن، بیماری نیست؛ بلکه نشانه وجود بیماری است. روانشناسان، علل آن را به چهار گروه کلی تقسیم میکنند:
1. عوامل گرایشی: از قبیل عدم تمایل به قبول زحمت (یا ناراحتی)، ترس از شکست، ترس از عدم موفقیت، عزت نفس کم، افسردگی، ملالت، خجالت و احساس تقصیر و...
2. موانع شناختی :مانند اطلاعات ناکافی، مشخص نبودن اولویتها، تردید داشتن، مطمئن نبودن درباره حمله به مسئله، ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع و...
.3شرایط محیطی (عوامل خارجی): مانند سردرگمی، نبود تشکیلات، سر و صدا، فشار کاری بیش از اندازه، فعالیتهای بیش از حد متنوع، نبود ابزار کار لازم و...
.4 موانع جسمانی: از جمله خستگی، استرس (فشار روانی) و بیماری.
مهمترین عوامل
مهمترین و اوّلین قدم برای مبارزه با امروز و فردا کردن را خودتان باید بردارید و آن بررسی و مطالعه روی کارها و انگیزههای انجام دادن یا انجام ندادن کارهاست که میتواند نتایج مطلوب بسیاری را به همراه داشته باشد. همچنین نحوه برخورد با این عادت نیز بسیار مهم است. باید همزمان با بررسی علتهای آن، با درگیر کردن خود، سعی کنید به طور مستقیم نیز به جنگ آن بروید تا افزون بر پیدا کردن شناخت بهتر از علل تأخیر در کار، روحیه مضاعفی برای ادامه راه به دست آورید.
توجه داشته باشید که هر تأخیر میتواند زاییده یک یا چند مورد از موارد پیش گفته باشد؛ اما بررسی تمام موارد در این نوشتار، علاوه بر خسته کننده بودن، چندان هم مفید نیست. از این رو، تنها به چند عامل کلیتر و شایعتر که هر کدام دربرگیرنده چندین علت است، به اختصار اشاره میکنیم.
.1 بی برنامگی
یکی از شایعترین عوامل امروز و فردا کردن، نداشتن برنامه است. برنامه، نشان دهنده مسیر انسان در زندگی است و تنها معیاری است که برای انجام دادن و ارزیابی امور در دست داریم و نبود آن، نشانه عدم شناخت فرد از خود، انتظارات و اهدافش است. همچنین مشخص است که بدون هدف و برنامه نباید انتظار داشت که کارها به درستی و در زمان معین انجام گیرد و اصلاً معیاری نخواهیم داشت تا بدانیم که چه کارهایی را باید انجام میدادیم و چه کارهایی را باید به تأخیر میانداختهایم.
گرچه هدف از این نوشتار، ارائه راهی برای بهتر زندگی کردن و استفاده بهتر از زمان است و مهمترین عامل برای رسیدن به این مقصود و برداشتن موانعی از قبیل «امروز و فردا کردن در کارها»، برنامهریزی است؛ اما پرداختن به مبحث برنامهریزی، خود، کار جداگانهای است که در این نوشته کوتاه نمیگنجد. در صورتی که در این زمینه، ضعیف عمل کردهاید، حتماً با مراجعه به کتب مربوط و مشورت با اهل فن، این نقیصه بزرگ را برطرف کنید؛ زیرا نخستین و چه بسا مهمترین علت به تأخیر انداختن امور، یا از نبود برنامه است و یا از کاستی و نقص در برنامه سرچشمه میگیرد. برنامه جامع، برنامهای است که افزون بر تدوین امور روزانه، به بررسی و ارزیابی فعالیتها نیز بپردازد و از این راه، معایب و کاستیها را برطرف سازد و راه را برای پیشرفت هموار سازد. با داشتن چنین برنامهای، بسیاری از بهانههایی که برای به تأخیر انداختن کارها بدانها متوسّل میشویم، توجیه خود را از دست میدهند؛ بهانههایی از قبیل: فراموش کردن، سردرگم بودن، فرصت نکردن و...
.2تنبلی
تنبلی مهمترین عامل امروز و فردا کردن در افراد است. بسیاری از افراد که میدانند برای زندگی احتیاج به برنامه دارند و میدانند که بدون برنامه، هیچ تسلّطی به اداره کردن خود نخواهند داشت، به علت تنبلی و سستی از نوشتن برنامه طفره میروند و در واقع، امروز و فردا کردن در امور، نشانه وجود تنبلی در این افراد است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند: «به تأخیر انداختن کار، نشانه تنبلی است».
تنبلی، افزون بر اینکه موجب به تأخیر انداختن امور میشود، انرژی و نیروی فراوان جوانی را به هدر میدهد. شاید هیچ عاملی مانند تنبلی، سد راه رسیدن به آینده نباشد؛ زیرا کسانی که به تنبلی خو کردهاند، دیگر قدرتی برای انجام دادن کارهای خود ندارند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میفرمایند: «کسی که پیوسته تنبلی کند، به آرزوی خود نمیرسد». البته میزان تنبلی در افراد متفاوت است؛ اما این عادت حتی به میزان بسیار کم هم مخرّب است؛ زیرا موجب به تأخیر افتادن و یا انجام نشدن کارهای مهم میشود. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده است: «تنبلی، سبب فوت کارهای مهم است». افراد تنبل، افزون بر اینکه لذتی از زندگی نمیبرند و فقط در رؤیا زندگی میکنند، زندگی نابسامانی نیز دارند. این افراد، استعداد و نبوغ نیز به کارشان نمیآید؛ زیرا تنبلی مانع استفاده از امکانات و تواناییهایشان میشود. امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: دشمنِ کار، تنبلی است.
یکی دیگر از معایب تنبلی این است که افرادی که دچار آناند، فراموش میکنند که خداوند چه نیروی فوقالعادهای در آنان نهاده است. تواناییای که اگر آن را دریابند و از آن استفاده کنند، به هرچه بخواهند میرسند. این نیرو مهمترین نیاز انسان برای به انجام رساندن کارهاست؛ نیرویی که دست یافتن به آن، نیاز به تلاش و پشتکار فراوان دارد و برای رسیدن به آن، نخست باید به توانایی خود، ایمان یافت؛ سپس در سایه تلاش و پشتکار، این نیروی جادویی را در خود زنده کرد. آن گاه هرچه خواسته شود به دست میآید و آن نیروی شگفتانگیز «اراده» است. علامه محمدتقی جعفری معتقد است: اراده، قدرت فوقالعادهای است که به انسانها داده شده است؛ لذا هر انسانی اگر چیزی را به طور جدی بخواهد، آن را به دست خواهد آورد.
بسیاری از افراد، «علم» درست زندگی کردن را دارند؛ اما فاقد «قدرت» درست زندگی کردن هستند. توانایی در عمل یا اراده، قدرتی است که به دست آوردنش کار آسانی نیست. این عادت در صورتی در انسان، قوی و محکم میشود که به آن بها داده شود و بر اثر تمرین به صورت ملکه درآید. برای رسیدن به این منظور، نخست باید به طور مستقیم به جنگ تنبلی رفت و عامل تنبلی را که «نَفْس» است در خود، خوار و کوچک نمود؛ زیرا غلبه بر تنبلی، چیزی جز غلبه بر نَفْس نیست. این میل راحتیِ زودگذر و پوچ، یکی از دامهای نفس است که برای به اسارت درآوردن انسان، گشوده است. از این رو، کسانی که نمیتوانند بر خواهشهای نفسشان غلبه کنند، از اراده خوبی برخوردار نیستند. پس باید راه «نه» گفتن به نفس را یافت. امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند: «هر کس هوای نفس او قوی باشد، ارادهاش ضعیف خواهد بود» و همچنین فرمودند: «قویترین مردم، بزرگترین آنهاست از نظر تسلّط بر نفس خویش».
یکی دیگر از راههای قوی کردن اراده، انجام دادن کارهای به ظاهر کوچک است؛ مانند دوختن دکمه کَنده شده و... علت این امر، این است که معمولاً بدون اینکه عذاب وجدان بیابیم، به راحتی انجام دادن این امور را به تعویق میاندازیم و ناخواسته، راه را برای تنبل کردن خود، هموار میکنیم؛ ولی انجام دادن آنها حتی اگر به چشم هم نیایند، موجب تقویت اراده میشوند؛ زیرا اراده، تنها با تکرار قوّت میگیرد و هرچه بیشتر به آن بپردازیم، در مواقع سخت، بهتر به کارمان میآید.