امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

دنیا تشنه معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است

اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانی‌های علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
-----------------------------------
یکی از دوستانی که اگر من اسم ببرم همه شما می‌شناسید، آقای دکتر لِگِنهاوزِن هستند که در مؤسسه ما هم درس می‌گویند. ایشان یک استاد آمریکایی هستند و ما در یکی از سفرهایمان در آمریکا با ایشان آشنا شدیم و بعد دیگر ایشان در ایران ماندند و اخیراً در حدود پنج ماه در اروپا در یکی از شهرهای آلمان فعالیت‌های علمی، بحث‌ها و کنفرانس‌های مختلف با دانشمندان اسلامی شیعه و غیر شیعه و عمدتاً با اساتید دانشگاه مسیحی اعم از کاتولیک و پروتستان داشته‌اند. در طول پنج ماه، شاید کمتر روزی بوده که خود ایشان کنفرانس و یا سخنرانی نداشته باشند و یا در جلسات سخنرانی دیگران و بحث و نقد این‌ها شرکت نداشته نباشند. تا حالا طی چند جلسه گزارش‌هایش را برای ما نقل کرده‌اند که در این پنج ماه چه کار کرده‌ایم. در گزارش‌هایی که نقل می‌کردند، یکی از نکته‌ها این بود که در آلمان چند گروه از اساتید دانشگاهی کاتولیک، مسیحی، درباره قرآن تحقیقاتی کرده‌اند و مسائلی را مطرح کرده‌اند؛ رفته‌اند بررسی کرده‌اند که اشارات قرآن به یک مسائل تاریخی است، این‌ها در تاریخشان چه اسنادی دارد، چه مدارکی دارد و این لحن آیه با آن تاریخی که به آن اشاره می‌کند چه تناسبی دارد. دانشمندان مسیحی کاتولیک متعصب، سال‌ها کارهای عمیق و طولانی انجام داده‌اند برای اینکه بفهمند این آیه قرآن، ناظر به کدام حادثه تاریخی است، چه نظری داشته و چرا این‌گونه بیان کرده است!
این جریان، من را به یاد فرمایشی از مرحوم دکتر بهشتی‌رضواناللهعلیه انداخت. شاید همه شما بدانید که مرحوم آقای دکتر بهشتی، رئیس دبیرستان دین و دانش بودند و کار اصلی ایشان اداره دبیرستان بود؛ اما یک عالم حوزوی دقیقی هم بود. همان وقت که مدیر دبیرستان دین و دانش بودند، در مسجد امام درس مکاسب هم داشتند و فضلای خیلی دقیق در درس ایشان شرکت می‌کردند. ایشان همان وقت در درس اسفار آقای طباطبایی و جلسات شب‌های ایشان هم شرکت می‌کردند. ایشان آدم بسیار دقیقی بودند. به مناسبت‌هایی که در داستان ترور منصور پیش آمد، مرحوم آقا سید احمد خوانساری و بعضی دیگر از مراجع از جمله آقای میلانی، این دو بزرگوار به‌خصوص، صلاح دانستند که ایشان از ایران بروند؛ چون ایشان متهم بودند که با مسئله ترور منصور ارتباط داشته‌اند. به‌هرحال صلاح دانستند که ایشان فعلاً مثلاً خارج از اینجا باشد و در تیررس ساواک نباشند. حالا درست یادم نیست که چند سال طول کشید؛ ولی به نظرم ایشان چهار سال رفتند در مسجد هامبورگ، آنجا امام جماعت مسجد هامبورگ بودند و کارهای نوعی در جهت تبلیغ اسلام در آنجا انجام می‌دادند. تا اینکه نزدیک‌های جریان نهضت اسلامی و حرکت حضرت امام شد و ایشان برای خودشان در آنجا یکی دو جانشین پیشنهاد کردند و دیگر برگشتند و آمدند ایران ماندند. وقتی به ایران آمدند، ما از ایشان سؤال کردیم که شما از این سفر چه دستاوردی دارید که ما از آن استفاده کنیم و برای ما درس و الگویی باشد و این سفر در آینده شما و بچه‌های شما چه اثری می‌تواند داشته باشد؟ چیزی که اینجا می‌خواستم اشاره کنم این بود که ایشان فرمودند: «دانشمندان آلمانی و اساتید دانشگاه‌های آلمان، درباره اسلام و قرآن تحقیقاتی را انجام داده‌اند و هنوز هم مشغول‌اند که من نگرانم که ما فردا برای فهم قرآن و فهم این مطالب، محتاج به آن‌ها باشیم!» این را یک آدم روشن استاد مکاسب حوزه و نماینده مراجع در مسجد هامبورگ آلمان گفته است.
آن نکته‌ای را که آقای لِگِنهاوزِن می‌گفت که چه تحقیقاتی درباره قرآن، در چه زمینه‌هایی کرده‌اند، من را یاد این فرمایش ایشان انداخت که ایشان چهل، پنجاه سال پیش‌تر این حرف را می‌زدند که من نگران این هستم که ما برای تحقیقات اسلامی و قرآنی‌مان احتیاج به پژوهش‌های دانشمندان مسیحی آلمان داشته باشیم! این را فقط خواستم اشاره کنم.
دنیا تشنه معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم السلام)
چیزهایی هم بوده که خودم در سفرهای مختلف که به سی، چهل تا از کشورهای خارجی رفته‌ام و مصاحبه‌هایی که در دانشگاه‌ها و جاهای دیگر داشته‌ام مشاهده کرده‌ام. همه این‌ها مؤید این بوده که زمینه برای تبلیغ اسلام و توسعه مفاهیم و معارف اسلامی در همه دنیا وجود دارد. از آمریکا که دشمن‌ترین کشورها نسبت به اسلام است تا کشورهای دیگری که چندان به‌حساب نمی‌آیند؛ اما آدم‌های مخلِص و حقیقت‌جویی دارد که برای فهمیدن معارف اسلام آماده هستند. حالا این را هم اشاره کنم؛ من یک مدتی در آرژانتین بودم و در کلیسا سخنرانی‌هایی داشتم. یک کشیش مسیحی بود که با لباس کشیشی که لباس مشخصی است و پیراهن مخصوصی دارد، مرتب در سخنرانی‌های ما شرکت می‌کرد. یک جلسه نفهمیده بود که جلسه سخنرانی ما هست و بعد، از سفارت گله کرده بود که چرا به من خبر ندادید؟! یک کشیش مسیحی گله می‌کند که یک روحانی مبلغ اسلام، آمده درباره اسلام صحبت می‌کند، من علاقه‌مند شدم حرف‌هایش را بشنوم و یاد بگیرم، چرا فلان جلسه من را خبر نکردید! یک اسقفی در یکی از کشورهای آمریکایی، دست من را روی قلبش گذاشت و گفت جایگاه شما اینجاست، ما از عمق قلبمان به شما علاقه داریم. هیچ لزوم و اصراری هم نداشت، یعنی نه هیچ احتیاجی به من داشت و نه هیچ زمینه‌ای بود برای این اظهار که مثلاً خلاف یا دروغی بخواهد بگوید. با کمال صداقت گفت ما به شما علاقه‌مندیم، شما در قلب ما جای دارید. دست من را هم گرفت و روی قلب خودش گذاشت. حتی من یک ملاقات شخصی با پاپ اسبق، ژان پُل دوم داشتم. ایشان گفت که اسلام از مترقی‌ترین ادیان عالم است، من در فلان کتابم در این باره صریحاً نوشتم و ما علاقه‌مند به همکاری با شما هستیم. حتی آن‌هایی که در چنین مقامی هستند، صریحاً ابراز می‌کنند که ما دلمان می‌خواهد اسلام را بهتر بشناسیم. البته در بین این‌ها شیاطینی هم ممکن است باشند. ممکن است و بالفعل هم هستند و قصد سوء هم دارند؛ اما همه این‌گونه نیستند. اشخاصی هم با کمال صداقت می‌خواهند واقعاً اسلام را بفهمند. از دانشجو، از مرد، از زن، شواهدی داریم که حالا دیگر وقت شما را نگیرم.
ادامه‌دهندگان راه انبیا
بنابراین این کاری که در اینجا برای بهتر فهمیدن قرآن و بهتر فهماندن قرآن به دیگران شروع شده و مخصوصاً کاری که اخیراً برای ترجمه این کارها به زبان عربی و به زبان انگلیسی شده و ان‌شاءالله زبان‌های دیگر مخصوصاً فرانسوی، آلمانی و اسپانیولی هم به آن‌ها ضمیمه شود، ان‌شاءالله زمینه تبلیغ اسلام در سطح وسیع‌تری از جامعه فراهم می‌شود که پاداشی بی‌نهایت برای بانیان این حرکت و متصدیان امر خواهد داشت. چیزی که برای ما قابل‌محاسبه نیست، پاداشی است که خدا برای چنین کار فرهنگی و تبلیغ کلام خدا و رساندن پیام خدا به همه عالم در نظر گرفته است. درواقع این کار یعنی تتمیم کار انبیا؛ اِنَّ العُلَماءَ وَرثةُ الأنبیاءِ؛ [وسائل الشیعه، ج 27، باب 8، ص 78] پس چه‌کاره‌اند؟ همان وارث‌اند که فقط از منافع مادی‌شان استفاده کنند؟ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ؛ [الکافی، ج 1، ص 34]
ما باید این روش را استفاده کنیم و از قرآن با بهترین بیانی که متناسب با فرهنگ مستمعان باشد بهترین استفاده‌ها را کنیم. گاهی ما یک مطلبی را متناسب با فرهنگ خودمان می‌گوییم و اصلاً مستمع گوش شنوایی برای فهمیدنش ندارد، با فرهنگش متناسب نیست؛ اما اگر راهش را پیدا کنیم، با بیانی که متناسب با فرهنگ او است شروع کنیم و عرضه کنیم، قطعاً نتایج مفیدی خواهیم داشت.
در پایان عرایضم دعا می‌کنم که خدا بر توفیقات شما بیفزاید.
سایه مقام معظم رهبری را بر سر همه ما مستدام بدارد. ما را از رهنمودها و برکات وجود ایشان، بیش‌ازپیش بهره‌مند کند و اگر امثال بنده کوتاهی‌هایی می‌کنیم، خدا آن‌ها را مؤاخذه نکند و به لطف و کرم خودش ببخشد و روزبه‌روز بر وسعت برکات چنین وجود مبارکی و احیاناً کسان دیگری که هستند و ما درست نمی‌شناسیم بیفزاید، همان‌گونه که در زمان امام، ما ایشان را درست نمی‌شناختیم و نمی‌دانستیم که بعد از امام، چه کسی می‌تواند جانشین ایشان شود و بعد از وفات حضرت امام، ایشان شناخته شد؛ حتماً کسان دیگری هم گوشه و کنار هستند. خدا بندگان خوبی از هر جهت علمی و عملی دارد که همه نمی‌شناسند. خدا چنین افرادی را زیاد کند و توفیق بهتر فهمیدن قرآن، بهتر عمل کردن به قرآن، بهتر فهماندن قرآن و بهتر ترویج کردن قرآن در سطح جهان را به همه ما عنایت فرماید.
 (آیت الله مصباح یزدی در همایش تدبر در قرآن، تاریخ: دوشنبه، 21 بهمن، 1398)