عبدالله نوری گلجائی
.1-3-4 رشد و گسترش بیداری اسلامی در کشورهای منطقه
جریانهای مقاومت اسلامی در قبل از انقلاب اسلامی وجود داشته است. این جریانها به طور عمده به دلیل ترس از حاکمان و همچنین عدم آگاهی از نتایج فعالیتهای خویش، منفعلانه عمل میکردند. علاوه بر این، شکست برخی از جریانهای اسلامی نیز عاملی برای عملکرد انفعالی آنها بوده است. با وقوع انقلاب اسلامی در میان ملتها به ویژه ملتهای مسلمان، جرئت برخورد با حاکمان دست نشانده ایجاد شده، به طوری که رفتهرفته به واسطه انسجام فکری و عملکردی، منجر به بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا گردید. اگر جوهره اصلی قیامها و انقلابهای منطقه را در احقاق حقوق مردم، کنار زدن سیطره و سلطه استکبار جهانی، احیای عزت و کرامت از دست رفته، استقلال و عدالتطلبی بدانیم، خواسته یا ناخواسته، نقش و جایگاه اندیشه انقلاب اسلامی را در این حرکتها پذیرفتهایم. با دقت نظر در ماهیت انقلاب اسلامی این نکته مشخص میگردد که ماهیت بیداری اسلامی همانند ماهیت انقلاب اسلامی بوده و هر دوی آنها در جهت احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی اسلامی را که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطه سیاسی آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده بود، گام برداشتهاند. هر دوی آنها در جهت کسب استقلال، آزادی و عدالت و ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه آمریکا و اروپا و مبارزه با رژیم غاصب و جعلی صهیونیست را به عنوان اصول و شعارهای خویش برگزیدهاند. در نهایت باید گفت این اصول اگرچه در کشورهای اسلامی منجر به بیداری اسلامی گردید؛ اما کشورهای غیر اسلامی نیز در جهت آزادیخواهی میتوانند این رویه را الگوی خویش قرار دهند، همانگونه که امام راحل (ره) فرمودند: «آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنینانداز و افتخار ساز است.» (امام خمینی، ج۵، ص ۷۸). امام خامنهای (مدظله) بیداری اسلامی در منطقه را حاصل روح انقلاب اسلامی میدانند. ایشان مبارزه با طاغوت، ایستادگی در برابر ظلم و برپایی احکام اسلامی را از جمله مهمترین مشترکات انقلاب اسلامی و بیداری برشمردهاند. ایشان در این زمینه میفرمایند:
«این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید؛ چه بگوییم، چه نگوییم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثر گرفته از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیانبرافکن سنتهای طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد». (بیانات رهبر معظم انقلاب، ۲۴/ ۵/۹۰)
1-3-5. تبدیل شدن انقلاب اسلامی به الگویی برای ملتهای منطقه
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، پیامدهای مستقیم و غیر مستقیمی برای نظام بینالملل و عناصر و فرآیندهای درونی آن داشت. خروج ایران از اردوگاه غرب و تقابل اساسی با نظام بینالملل، تأثیرات عمیقی بر معادلات منطقهای وارد نمود. عامل بسیاری از این تأثیرات را میبایست در ویژگیهای منحصر به فرد این انقلاب، چه در بُعد نظری و چه در بُعد اجرایی جستجو نمود. اگر چه قرن بیستم شاهد تحولات و وقایع متنوعی از این جنس و در این سطح بود؛ اما هیچکدام از این وقایع در چنین گسترهای بازتاب نداشتند و تأثیرگذار نبودهاند. از منظر میشل فوکو، نظریهپرداز فرانسوی، انقلاب سال 1978 متضمن امتناع کل یک فرهنگ و یک ملت از رفتن زیر بار یک جور نوسازی است که در نفس خود، کهنهگرایی است. چنین انقلابی به مثابه انقلابی بدون تشکیلات، غیر حزبی و در نوع خود بینظیر است. (فوکو، 1379: 43) مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی بر احیای ارزشها و آگاهیهای اسلامی، القای تفکر اسلام سیاسی بود. اسلامی که به زعم بسیاری در صفحات کهن تاریخ، فرتوت شده و از اذهان رخت بر بسته بود، اینک با هستهای قدرتمند و امواجی فراتر از مرزهای ملی، بازگشته و به جهانیان صادر شده است. (حشمتزاده، 1385: 83 90). انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی که نیمه دوم قرن بیستم را فرا گرفته است. در جهانی که تغییر و تحولات مستمر، مرزهای طبیعی جوامع را درنوردیده و سرنوشت ملتها را به هم پیوند زده، پدیدهای به این گستردگی و عظمت، نه تنها نهادها و نظامهای یک ملت و یک قوم را درهم ریخته؛ بلکه سرنوشت تاریخی آنان را در مسیر تغییرات بنیادینی قرار داده است. گسترش موج حرکتهای اسلامی و اوجگیری نهضتهای بنیادگرایی در منطقه و کشورهای مسلمان، به یکی از عمدهترین پدیدهای سیاسی دهه 1980 و در واقع نیمه دوم قرن بیست تبدیل شده است. اکثریت قریب به اتفاق محققان مسائل اسلام، متفقالقولاند که انقلاب اسلامی در ایران و صدور آن بزرگترین محرک جنبشهای سیاسی اسلامی بوده است. از این رو در عمیقترین لایههای خواست مردمی، نوعی الگوپذیری از انقلاب اسلامی وجود دارد که با وجود تأکید بر ملیت، از نژادپرستی به دور بوده و با وجود تکیه بر نقش مردم و آزادی و عدالت، شعارهای اومانیستی، لیبرالیستی و سکولاریستی سر نمیدهد، این موجب شده تا انقلاب اسلامی به الگویی برای ملتهای منطقه تبدیل شود و این همان عاملی است که نگرانی و هراس استکبار جهانی از انقلاب اسلامی را به دنبال داشته و دلیل اصلی دشمنیها و فشارهای آنان بر علیه جمهوری اسلامی است. شکلگیری انقلاب اسلامی و الگوی جدید که به عنوان الگوی مبارزه و پیگیری خواستهای جمعی از درون آن به جهان اسلام ارائه شد، ریشهای عمیق در هویت مردم مسلمان غرب آسیا و تلاشهای فکری نخبگان مسلمان معاصر دارد.
البته منظور از الگوگیری از ایران، آن نیست که همان ساختار حاکم بر جمهوری اسلامی در آن کشورها نیز شکل بگیرد؛ بلکه الگوگیری از ایران به معنای قراردادن اسلام در مدار حرکت و راهنمای ایجاد نظم جدید و تدوین خواستههاست و طبیعی است که هر کشوری بنا به شرایط و مقتضیات خود، ساختار مشخصی را ترسیم مینمایند.
1-3-6. احیای مسئله فلسطین و طرح آن به عنوان یکی از مشکلات جهان اسلام
احیای مسئله فلسطین و طرح آن به عنوان یکی از مشکلات جهان اسلام و مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از خط مقاومت در منطقه و دمیدن روح امید به جریان مقاومت، سیاست نفی سلطهجویی و سلطهپذیری از سوی انقلاب اسلامی، از یک سو نویدبخش حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان در برابر زیادهخواهیهای رژیم صهیونیستی بود و از سوی دیگر مقابله با سلطهجویی و سلطهطلبی این رژیم و آمریکا بود و همین حمایت و ایستادگی انقلاب اسلامی موجب شده تا مردم فلسطین و لبنان به مقاومت در برابر این رژیم، دلگرم و مصممتر شوند و بتوانند در برابر زیادهخواهیهای آن ایستادگی نمایند. به طور مثال امام خامنهای در این زمینه میفرمایند:
«امام هیچوقت به خاطر ملاحظه زورگویان عالم، از دفاع از مظلومین عالم دست نکشید. امام در طول زمان از مسئله فلسطین به عنوان یک مسئله اصلی یاد کرد. امام صریحاً در وصیتنامه و بیانات خود، به ندای یا للمسلمین ملتهای مظلوم اهمیت میدهد؛ دفاع صریح از حقوق مظلومین، دفاع صریح از حقوق ملت فلسطین و هر ملت مظلوم دیگر. این روش امام است؛ این خط امام است؛ این شیوه امام و این توصیه و وصیت امام است. خوشبختانه این روش را ملت ایران و مسئولین کشور دنبال کردند و سی سال است که در هر میدانی که شما ملت ایران با استکبار آمریکا مواجه شدید، شما پیروز شدید و دشمن شما مغلوب و دچار باخت شد». (بیانات، 14/ 03/ 1387)
.1-4 ایجاد و تقویت روحیه جهادی
روحیه جهادی و انقلابی از ویژگیهایی است که میتوان با آن کارهای مشکل و پیچیده را به سرانجام رساند. جوانان انقلابی با برخورداری از این ویژگی، به حل و فصل بسیاری از مشکلات اعم از مبارزه با طاغوت، دفاع مقدس، شکوفایی در مبارزه با تحریمها و موفقیت در به دست آوردن طرحهای علمی – پژوهشی؛ به طور مثال رشد و ارتقاء در دانش پزشکی و دانش انرژی هستهای را میتوان نام برد. امام خامنهای (مدظله) با اشاره به این مطلب، ارتقاء در زمینههای مختلف را حاصل روح و فرهنگ جهادی میداند که در دوران انقلاب اسلامی به جوشش و بالندگی رسیده است. ایشان در این زمینه میفرمایند:
«در نظام جمهوری اسلامی و به برکت انقلاب اسلامی، همه تلاشها سرعت و کاراییِ مضاعفی پیدا میکند. آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد، فرهنگ جهادی بود. فرهنگ جهادی در همه صحنهها و عرصهها به کار میآید و در زمینه کارهای زیربناییِ کشاورزی و دامداری و امثال اینها هم از اوّل انقلاب، روح و فرهنگ جهادی وارد میدان شد. اما همان حالت حرکت، پیشرفت و جهش که در خود انقلاب موجود بود، در اینها هم وجود داشت و ما اثرش را هم در بیرون دیدیم. در دفاعِ هشت ساله، بسیج و تحرّک مردم را دیدید. در میدان کار و سازندگی و پیشرفت، روحیه جهادی را دیدید که البته مخصوص جهاد سازندگی هم نماند؛ این روحیه در بسیاری از دستگاهها رسوخ کرد. امروز هم شما در کمکرسانی، همین روحیه را مشاهده میکنید. این روحیه در همه جای دنیا نیست. مهربانی و همکاری و دلسوزی برای مصیبتدیدگان - که مربوط به همه بشر است - یک حرف است؛ اما جوشش و تحرک و نشاط و ورود در میدان، بدون هیچ ترتیب آداب، برای خدمت کردن، یک حرف دیگر است. آنچه در ایران دیده شد، این بود. همه وارد میدان شدند و تحرّک پیدا کردند. بنده در سالهای قبل از انقلاب، حوادثی مثل زلزله و سیل را از نزدیک دیده بودم. خود من رفتم امدادگری و خدمتگزاری کردم. این روحیه حرکت عمومی، این دلسوزی، این ورود در صحنه کار و ابتکار، این کمکرسانی انبوه، مخصوص ملتی است که دل او از حرکت جهادی گرم است و جوشش جهادی در دل او وجود دارد. این همان روحیه بسیجِ دوران دفاع مقدّس است؛ این همان روحیه سنگرسازان بیسنگر جهاد سازندگی است که غسل شهادت میکردند، روی بولدوزر مینشستند تا خاکریز بزنند. ما این روحیه را باید حفظ کنیم. این روحیه با کار علمی و نظم تشکیلاتی هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه اتفاقاً کار علمی را هم همین روحیه جهادی بهتر میکند». (بیانات امام خامنهای: 1382)
نتیجهگیری
انقلاب اسلامی ایران در عرصه دستاورد نرم، رشد چشمگیری داشته است و در این زمینه در نوشتار قبل بیش از 10 دستاورد نرم تبیین و بررسی گردید. در این مقاله نیز 9 دستاورد نرم مهم تبیین گردید که هر یک از آنها خود به تنهایی مجموعهایی از دستاوردهای مختلف را به دنبال داشته است. دستاوردهایی همچون تأثیر جدی بر نظریههای سیاسی، که قبل از انقلاب اسلامی نظریهها حول نظریههای مارکسیستی با تکیه بر اقتصاد و نظریههای لیبرالیستی حول محور توسعه سیاسی با محوریت آزادی لیبرالیستی بوده است. با تحقق انقلاب اسلامی، نظریههای انقلاب از انحصار این دو مسیر خارج گردید. تغییر الگوی نه شرقی و نه غربی که یکی از مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی است، به دنیا نشان داد که برای زیستن و زندگی کردن لازم نیست تکیه به ابر قدرتها اعم از شرق و غرب نمود. انقلاب اسلامی نشان داد میتوان مستقل از استعمارگران بود. در مسائل منطقه نیز نفوذ جمهوری اسلامی ایران در هیچ دورانی سابقه نداشته است. در عرصه فعالیتهای مختلف آبادانی و خدماتی، نیروهای انقلاب با روحیه انقلابی و جهادی به عنوان خادمین ملت از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز فعال و نقشآفرین بودهاند.