انقلاب اسلامی با ارائه الگوی رفتاری جدید برای ملل ستمدیده، در ایجاد اعتماد و بیدارسازی آنها نقش مؤثری ایفا کرد و کوشید افکار عمومی آنها را برای ایجاد تغییر و تحول در ساختار بینالملل تحت تأثیر قرار دهد.
انقلاب اسلامی بر شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) تأثیر شگرفی گذاشت و جایگاه شیعیان را از حاشیه به مرکز تحولات جهان اسلام تغییر داد. شیعیان که در طول قرنهای متمادی تحت فشارهای داخل و بیرون جهان اسلام قرار داشتند و با تکیه بر اصل تقیه حتی از بروز افکار و اندیشههای خود میهراسیدند، با پیروزی این انقلاب احیا شدند و در صف اول تحولات جهان اسلام و عرصه بینالملل و پیشرو در مبارزه با استکبار قرار گرفتند.
تأثیرات جهانی انقلاب اسلامی به آموزه و تعالیم آن باز میگردد، این انقلاب تنها خواست مردم یک منطقه از جهان نبود که محدود به آن شود؛ بلکه با طرح تعالیم اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) ابعاد جهانی و فرا منطقهای یافت و با گذر از مرزهای ملی و منطقهای، آوازهاش جهانی شد و دستاوردهای آن سراسر دنیا را فراگرفت.
-1-1 احیای دین و معنویت
انقلاب اسلامی بر پایه ارزشهای دینی شکل گرفت و در جهانی که معیار روابط میان دولتها منافع مادی و جدایی اخلاق و دین از سیاست بود، ارزشهای جدید غیر مادی همچون معنویت و اخلاق را به عنوان گفتمان جدید در نظام بینالملل مطرح کرد تا اندازهای که «دانیال پاییز» از سیاستمداران مطرح امریکایی به این موضوع اعتراف کرده، با اشاره به نقش احیاگری دینی انقلاب اسلامی گفت: «باید اعتراف کنیم که تا پیش از انقلاب اسلامی، ما برای افکاری دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم» (روزنامه جمهوری اسلامی: 20 /9/1386)
ایدئولوژی انقلاب اسلامی به دلیل دینی بودن آن، از ابعاد گوناگون خداپرستی و ایمان، استقلال، برابری، آزادی و عدالت برخوردار است. این نکته که بیانگر ارائه یک راه جدید در اداره کشورها و روابط خارجی آنهاست، توانسته در سالهای پس از پیروزی انقلاب، طرفداران بیشماری از تودههای مردم تا نخبگان و حتی نخبگان سیاسی در سراسر جهان بیابد. این دیدگاه در نقاط مختلف جهان چالشهای جدی برای غرب ایجاد کرد و به مرور زمان، بر شدت آن افزوده شد. بدین ترتیب، ماهیت، ایدئولوژی و رهبری انقلاب اسلامی توانست در نقاط مختلف جهان، به ویژه جهان اسلام، حرکتهای اصولگرایی اسلامی پدید آورد یا حرکتهای منفعل قبلی را فعال سازد (ملکوتیان، 1384: 57-58)
انقلاب اسلامی دین و معنویت را در سطح جهان احیا کرد و به رقیبی جدی برای ایدئولوژیهای مادیگرای غربی در جهان تبدیل شد، به طوری که هفتهنامه فرانسوی لویوئن اذعان میکند با شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران، اسلامگرایی در فرانسه رشد فزایندهای داشته است (حاجتی، 1384: 383)
پروفسور محمدحسین هدی، اندیشمند مسلمان مقیم اتریش نیز در این باره میگوید: «اگر بنا باشد تاریخی را برای احیای هویت دینی در جهان معاصر در نظر بگیریم، آن تاریخ 1979م است؛ یعنی مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که خیزش عظیمی برای تفکرات دینی در تمام ادیان به وجود آمده است و انقلاب اسلامی ایران موجب احیای تفکر دینی در جهان گشت» (همان: 59)
-1-2 گسترش اسلام سیاسی
انقلاب اسلامی ایران با هدف تأسیس نظام برخاسته از اسلام و اجرای اصول اسلامی در تشکیل حکومت و نفی ساختار و اصول حاکم بر نظامهای غربی پا به عرصه جهان گذاشت. این انقلاب جدایی دین از سیاست را رد کرد و به دنبال احیای دین و اصول اخلاقی در عرصه اجتماع، سیاست و حکومت برآمد. همچنین، انقلاب اسلامی ضمن احیای ارزشهای اسلامی، تفکر اسلام سیاسی را در سراسر جهان احیا کرد، به طوری که برخی اندیشمندان مسلمان، ازجمله "احمد هوبر" به این موضوع چنین اشاره میکند: «امام خمینی با طرح ابعاد واقعی اسلام، مسلمانان را سیاسی کرده و اندیشه و تفکر سیاسی را در میان مسلمانان ایجاد و بسط داده است» (هوبر، 1370: 76)
از آنجایی که مبانی و اصول حاکم بر اسلام سیاسی در تعارض با اصول حاکم بر غرب است، این امر موجب هراس غرب از آن شده است. اما این هراس تنها ناشی از ریشههای مذهبی آن نیست؛ بلکه بیشتر ناشی از ریشههای سیاسی اسلام است و هسته اصلی برداشت از اسلام، نگرانی عمیق درباره تلفیق دین و سیاست است (جرجیس، 1385: 28)
از این رو، تضاد مبانی فکری غرب با ایران باعث شد که آنها یا عنوان بنیادگرایی اسلامی، در مقابل اسلام سیاسی موضع بگیرند و آن را تهدیدی برای منافع و مبانی فکری خود تلقی کنند؛ پس به این نتیجه رسیدند که باید اسلامگرایان سیاسی را سرکوب کنند؛ از این رو امریکا و غرب با حمایت از رژیمهای سکولار در منطقه و رسانههای خود، تبلیغات گستردهای مبنی بر اینکه اسلامگرایان، خشونتگرا و ضد غرب هستند آغاز کردند تا با این کار بتوانند از گسترش اسلام سیاسی شیعی در منطقه و جهان جلوگیری کنند. این در حالی است که اندیشه امام خمینی و انقلاب اسلامی تأثیر خود را بر تغییر نگرشها، ایدئولوژی و مبانی فکری آزادیخواهان مسلمان گذاشت و افق تازهای به رویِ مسلمانان و به وِیژه شیعیان گشود.
-1-3 به چالش کشیدن توزیع قدرت در جهان
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به وقوع پیوست که دو ابرقدرت امریکا و شوروی با بلوکبندی، کشورهای جهان را در اردوگاه خود سازماندهی کرده بودند و رژیم پهلوی نیز با قرارگرفتن در پیمان «سنتو» به عنوان پایگاه مستحکم امریکا و غرب در منطقه و در همسایگی شوروی قرار داشت. در این شرایط بینالمللی، انقلاب اسلامی با ظهور خود نحوه توزیع قدرت را به چالش کشید و آن را با شعار و سیاست «نه شرقی و نه غربی» بیاعتبار ساخت؛ زیرا از نظر انقلاب اسلامی ایران، آنچه در ساختار سیاسیِ عینی نظام بینالملل رخ داد، ناشی از روابط سیاسی نابرابر، اعمال سلطه، نفوذ قدرتهای بزرگ و وابستگی سیاسی کشورهای تحت سلطه است؛ از این رو نحوه توزیع قدرت در ساختار سیاسی روابط بینالملل، نابرابر و ناقض حقوق ملتها و کشورهای ضعیف بوده، توزیع منابع مادی و طبیعی قدرت در سطح جهان یکسان نیست. (مجرد، 1386: 51)
در این شرایط، انقلاب اسلامی با تأثیری که بر مجاهدان افغان در مقابله شجاعانه با نیروهای شوروی گذاشت، به تضعیف قدرت شوروی در جهان کمک شایانی کرد. این در حالی بود که بلوک غرب به رهبری امریکا پس از انقلاب اسلامی با از دست دادن ایران و خروج این کشور از پیمان «سنتو» و نیز فروپاشی پیمانهای منطقهای «سنتو» و «سیتو» و در نتیجه فراهم شدن زمینههای رشد حرکتهای استقلالخواهی، اسلامگرا و ضد غربی، قدرتش در منطقه با چالش جدی مواجه شد. در نتیجه قدرت سومی به رهبری انقلاب اسلامی در جهان شکل گرفت که قدرت شرق و غرب را به چالش کشید، قدرتی که مبتنی بر آموزهها و تعالیم اسلامی و نفی سکولاریسم بود و در جهان و منطقه گسترش پیدا کرد.
-1-4 بیداری ملتهای تحت ستم
انقلاب اسلامی با ارائه الگوی رفتاری جدید برای ملل ستمدیده، در ایجاد اعتماد و بیدارسازی آنها نقش مؤثری ایفا کرد و کوشید افکار عمومی آنها را برای ایجاد تغییر و تحول در ساختار بینالملل تحت تأثیر قرار دهد. به علاوه، حمایت ایران از ملتهای محروم و زیر ستم، باعث فعال شدن و تقویت حرکتها و جنبشهای اسلامی و آزادیبخش در جهان و منطقه شد. در این میان، تأثیر انقلاب اسلامی بر ملت فلسطین و لبنان بیش از همه چشمگیر است؛ به طوری که در جنگ 33 روزه، نظام سلطه امیدواری زیادی داشت که با شکست و نابودی «حزب الله» در حقیقت ضربهای جدی به حرکت و جنبش در حال رشد ضدسلطه به رهبری انقلاب اسلامی وارد کند، که با ناکامی جدی مواجه گردید.
در امریکای لاتین هم که به مدت یک قرن و نیم در سایه دکترین مونرو، حیات خلوت امریکا به حساب میآمد، در سال 1979م هم زمان با انقلاب اسلامی ایران، انقلاب نیکاراگوئه بدون حمایت شوروی شکل گرفت و بعد از انقلاب کوبا، دومین ضربه را بر پیکر سلطه در آن منطقه وارد آورد و دیری نپایید که سبب بیداری و قیام عمومی مردم محروم و استثمارشده این قاره ضد سلطهگران امریکایی شد و آثار آن در ونزوئلا، بولیوی، اکوادور، شیلی و برزیل موجب به قدرت رسیدن نیروهای مردمی ضدسلطه گردید. حتی در این کشورها ملیگرایی مترادف با ضدیت با امریکا شد، به طوری که همراهی و نزدیکی این کشورها با ایران اسلامی در دهه گذشته در سطح بینالملل بسیار گستردهتر شده است. (همان: 53 48)
-1-5 احیا و گسترش تشیع و حرکتهای شیعی در جهان
انقلاب اسلامی بر شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) تأثیر شگرفی گذاشت و جایگاه شیعیان را از حاشیه به مرکز تحولات جهان اسلام تغییر داد. شیعیان که در طول قرنهای متمادی تحت فشارهای داخل و بیرون جهان اسلام قرار داشتند و با تکیه بر اصل تقیه حتی از بروز افکار و اندیشههای خود میهراسیدند، با پیروزی این انقلاب احیا شدند و در صف اول تحولات جهان اسلام و عرصه بینالملل و پیشرو در مبارزه با استکبار قرار گرفتند.
همچنین با پیروزی انقلاب اسلامی، شناخت اسلام از سوی غیرمسلمانان که پیشتر معطوف به دیدگاه اهل سنت بود، تحول پیدا کرده و گرایش به اسلام از دریچه تشیع و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بیشتر شده است. اگرچه آمار دقیقی در این باره در دسترس نیست؛ ولی اطلاعات و شواهد بیرونی نشان میدهد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد کسانی که به وسیله مکتب تشیع به اسلام گرویدهاند، به طور چشمگیری افزایش یافته است؛ به طوری که مراکز اسلامی وابسته به شیعیان در سراسر نقاط جهان این واقعیت را تأیید میکنند. واقعیتی که تا پیش از انقلاب اسلامی، این گرایش به اسلام به صورت موارد اندک اتفاق میافتاد.
از سویی در جهان اسلام نیز شمار درخور توجهی از اهل سنت با پیروزی انقلاب اسلامی به شناخت تشیع و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) علاقهمند شدند و با اثرپذیری از کلام و اندیشههای امام خمینی، جذب آموزهها و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) گشتند. طبق اطلاعات به دست آمده در کشورهای مختلف افریقایی، ازجمله: نیجریه، تانزانیا، کنیا و افریقای جنوبی آمار شیعیان بعد از انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشته است؛ برای مثال، چندین میلیون نفر در نیجریه و چند صدهزار نفر در افریقای جنوبی به پیروان مکتب تشیع افزوده شدهاند.
همچنین، در بسیاری از جوامع اسلامی در جنوب شرق آسیا همچون مالزی و اندونزی با گسترش پیروان اهل بیت (علیهم السلام) اجتماعات عظیم شیعی بعد از انقلاب در این جوامع شکل گرفت، واقعیتی که آثار آن را در کشورهای امریکای لاتین، آسیای مرکزی و شبه قاره هند نیز میتوان به وضوح مشاهده کرد.