پالایشگاه آبادان
انسیه سادات میربابایی
پالایشگاه آبادان، با بیش از صد سال قدمت (تأسیس 1291)، بزرگترین پالایشگاه ایران است. در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، خسارتهای فراوانی به این پالایشگاه وارد شد؛ اما با پایان جنگ، بسیاری از واحدهای تخریبشده، در نیمه دوم 1367، بدون استفاده از نیروهای خارجی بازسازی شد.
با کشف نفت در سال 1287 در نواحی مسجد سلیمان و با نفوذ انگلیس در جنوب ایران، پالایشگاه آبادان ساخته شد. آندرو کمپل را که مدیرعامل شرکت نفتی برمه در هند بود، برای انتخاب محل احداث پالایشگاه انتخاب کردند. مکان احداث پالایشگاه، در بوارده آبادان در کنار اروندرود انتخاب شد و اراضی مورد نیاز را شیخ خزعل، حاکم خرمشهر، در سال 1288 با قراردادی 99ساله در اختیار شرکت ایران ـ انگلیس قرار داد.
پالایشگاه آبادان در سال 1291، با ظرفیت تولید 2500 بشکه نفت در روز، آغاز به کار کرد و اولین محموله نفتی آن به انگلیس صادر شد. در سال 1293 و جنگ جهانی اول، این پالایشگاه منبع مهمی برای تأمین سوخت عملیاتهای جنگی بود و همین، باعث شد انگلیسیها پالایشگاه را توسعه بدهند. در سال 1318، در جریان جنگ جهانی دوم، پالایشگاه آبادان به سبب تولید بنزین هواپیماهای متفقین به مقدار 25000 بشکه در روز، در جهان معروف شد.
پس از ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 و خروج انگلیسیها در سال 1330، نگهداری این پالایشگاه به کارکنان شاغل در پالایشگاه سپرده شد. در سال 1352، اداره و کنترل پالایشگاه، تحت نظر شرکت نفت ایران قرار گرفت و دکتر رضا فلاح، اولین رئیس ایرانی پالایشگاه آبادان بود.
با اوجگیری انقلاب اسلامی در آبان 1357، کارگران پالایشگاه آبادان نیز در پی اعتصاب سراسری صنعت نفت، اعتصاب کردند؛ به شکلی که تولید پالایشگاه از ششصد هزار بشکه در روز به صدوپنجاه هزار بشکه کاهش یافت. به علت کمبود سوخت در داخل کشور، کمیته سازماندهنده کارکنان صنعت نفت تصمیم گرفت چند پالایشگاه، از جمله پالایشگاه آبادان، از اعتصاب خارج شوند. اعتصاب سراسری نیز در 28 بهمن 1357 به دستور امام خمینی پایان یافت.
با شروع جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران در 31 شهریور 1359، نظم پالایشگاه به هم ریخت و با تخلیه نیروی انسانی از پالایشگاه، ستادهای پشتیبانی اعم از ستاد مرکزی پالایشگاه، ستاد برق (تأمین برق خوزستان)، ستاد سوخت (تأمین بنزین ماشینهای جنگی و انبار سوخت در مکانهای امن)، ستاد مهندسی (ساخت سنگرهای مدور، برانکار تاشو، اسکله و پل بشکهای)، ستاد تعمیرات پالایشگاه (تعمیر چندباره پل ایستگاه هفت به عنوان تنها معبر خروجی جزیره آبادان برای انتقال مجروحان و شهدا و رزمندگان به بیرون شهر)، ستاد حملونقل (ترابری و تعمیرات واحدهای درگیر در جنگ)، ستاد مخابرات (تأمین نیازهای مخابراتی) و ستاد تدارکات در مکانهایی که مربوط به شرکت نفت بود، تشکیل شد.
ابتدا کارکنان، تمام دستگاهها را از مواد نفتی خالی کردند و خودشان محافظت از پالایشگاه را بر عهده گرفتند. انبارهای کالاهای تأسیساتی پالایشگاه نیز تخلیه و کالاها به ماهشهر و آغاجری منتقل شد. این کار، نُه ماه طول کشید.
در اولین روز شروع جنگ تحمیلی، پالایشگاه و دروازههای آن (غیر از دروازه شماره 18) به طور کامل بسته و پالایشگاه بهاجبار تعطیل شد.
پالایشگاه آبادان اولین تأسیسات نفتی ایران بود که ساعت 11 دوم مهر 1359، توپخانه عراق آن را هدف گرفت و حدود یکچهارم تأسیساتش منهدم شد. در پی آتشسوزی مواد نفتی (بشکههای قیر) فضای شهر آلوده و تاریک شد و این معضل تا چند ماه ادامه داشت.
پالایشگاه آبادان در جنگ، دژ تدارکاتی و پشتیبانی از نظر لجستیکی (حملونقل و تأمین مکان مورد نیاز نیروها) و تأمین نیروی انسانی برای جبهه جنوب خوزستان بود.
در میان پالایشگاهها، بیشترین حملات عراق به پالایشگاه آبادان صورت گرفت که 23 واحد (واحد تقطیر، تصفیهخانه آب آشامیدنی، اسکله، تلمبهخانه و...) کامل از بین رفت.
در دوران جنگ، منصور راهنورد، محمد پاکنیا، حسینعلی مسیمر و حسن دریس، به ترتیب مدیریت پالایشگاه را عهدهدار بودهاند.
از شروع جنگ تحمیلی تا آخرین حمله عراق به پالایشگاه آبادان در 14 خرداد 1367، 292 نفر از کارکنان پالایشگاه آبادان به شهادت رسیدند.
بسیاری از واحدهای تخریبشده در جنگ، در نیمه دوم 1367، بدون استفاده از نیروهای خارجی بازسازی شد. طرح توسعه پالایشگاه، شامل سه مرحله بود که مرحله یکم آن (واحد تقطیر 85)، در 12 فروردین 1368 توسط آیتالله خامنهای افتتاح شد و در مدار تولید قرار گرفت و فرآوردههایی مانند گاز مایع، بنزین و نفت سفید تولید میکند. مرحله دوم، ارتقای کیفیت محصولات تولیدی پالایشگاه و مرحله سوم، احداث مجتمع کت کراکر و نوسازی واحد اسید بود.
منطقه 3 پالایشگاه آبادان، در سال 1385 با هدف تولید بنزین یورو 4 و یورو 5 و دیگر مشتقات نفتی ساخته شد و در سال 1390 با ظرفیت 45000 بشکه نفت به بهرهبرداری رسید و در مدار تولید قرار گرفت.
این پالایشگاه، در حال حاضر، فرآوردههایی مانند گاز مایع، بنزین موتور، نفت سفید، سوخت جت، گوگرد، نفت کوره و... تولید میکند.
پادگان ابوذر
مرضیه عابدینی

پادگان ابوذر مقر تیپ 3 لشکر 81 زرهی کرمانشاه است. این پادگان که به دوکوهه غرب نیز مشهور است، نقش مؤثری در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران در منطقه غرب کشور داشت.
پادگان ابوذر در بیست کیلومتری جنوب شرقی سرپلذهاب واقع در استان کرمانشاه، در میان دامنه شمالی ارتفاعات دانه خشک و دامنه جنوبی کوه بَرَز (نواکوه) و در مجاورت روستای سراب قلعه شاهین و بین سرپلذهاب و تنگه پاتاق قرار دارد.
وقوع یک رشته درگیریها و اغتشاشات محلی، حدود سالهای 1342 و 1343 در مرز خسروی، باعث اعزام یگانهای نظامی از تهران و دزفول به منطقه سرپلذهاب و قصرشیرین برای کنترل اوضاع شد. این یگانها که مأموریت 45 روزه داشتند، با برپایی چادر در منطقه «ریخَک» در نزدیکی سرپلذهاب مستقر شدند. طولانی شدن مدت مأموریت، لزوم استقرار دائمی نیروهای نظامی را در منطقه نشان داد و به دلیل موقعیت جغرافیایی منطقه و حساسیت مرز ایران و عراق، مسئولان بر آن شدند پادگانی در این منطقه احداث کنند تا هم مرکز آموزش و پشتیبانی نیروها و هم محل حضور دائم نیروها در غرب کشور باشد. پس از بررسیها و برگزاری جلسات مختلف، در نهایت تصمیم بر این شد پادگان در فاصله بیست کیلومتری جنوب شرقی سرپلذهاب احداث شود.
در سال 1344، ساخت پادگان توسط گروهی از مهندسان نیروی زمینی ارتش زیر نظر سرلشکر نصراللهی، فرمانده ارتش در منطقه غرب، آغاز شد و در سال 1349 در اختیار تیپ 3 شاهین از لشکر 81 زرهی کرمانشاه قرار گرفت که نزدیکترین پادگان نظامی به مرز است. این پادگان تا قبل از آغاز جنگ تحمیلی به پادگان «شاهین»، «قلعه شاهین» و «سرپلذهاب» شهرت داشت.
پادگان دارای خانههای سازمانی، آسایشگاه درجهداران و افسران ارشد و ساختمانهای پنجطبقه بتنی بود. این ساختمانها به شکل دوتادوتا و دوقلو ساخته شده که هر یک دارای پلکانی تابستانی در جلو و بالکن در قسمت پشت ساختمان است.
وجود مسجد، بیمارستان و تلفنخانه کیفیت امکانات در پادگان را ارتقا داده بود.
اول مهر 1359، نیروهای ارتش عراق پس از محاصره قصرشیرین به سوی پادگان ابوذر در حرکت بودند. فرمانده پادگان، دستور تخلیه پادگان را صادر و از هوانیروز برای انتقال نفرات و تجهیزات و نیز انهدام مهمات موجود در پادگان، تقاضای بالگرد کرد. اما علیاکبر شیرودی (شهید)، مسئول گروه هوانیروز، و جمعی از خلبانان فقط با سه فروند بالگرد ماندند و مانع از سقوط سرپلذهاب و پادگان شدند.
در طول سالهای جنگ، رزمندگان بسیاری از استانهای کرمانشاه، همدان و تهران وارد پادگان میشدند و تحت فرماندهی سرداران شهیدی همچون علیرضا موحد دانش، سعید گلاببخش (محسن چریک)، علیاصغر وصالی، غلامعلی پیچک و محسن حاجیبابا به جبهههای جنگ میشتافتند.
در مجموع تعداد 104 عملیات آفندی و پدافندی مهم و تأثیرگذار در غرب کشور صورت گرفت که بیشتر این عملیاتها توسط نیروهای مستقر در پادگان ابوذر به انجام رسیدند.
در بهار 1361 ساختمانهای موجود در پادگان تقسیم شد. قسمت شمالی پادگان در اختیار ارتش و قسمت جنوبی آن در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت. زمین صبحگاه و مسجد امام حسینعلیهالسلام در قسمت ارتش و حسینیه قدس در قسمت سپاه قرار گرفت تا مراسم عبادی و گردهماییها در آنجا برگزار شود. این پادگان همواره هدف بمباران و موشکباران دشمن قرار میگرفت؛ اما یکی از مهمترین آنها بمباران رزمندگان ارتش و سپاه در 16 اسفند 1363 است. آن روز پادگان در سه مرحله مورد تهاجم گسترده هوایی قرار گرفت و رزمندگان بسیاری همراه با ساکنان روستاهای مجاور به شهادت رسیدند.
بعد از عملیات کلینه و سیدصادق در اسفند 1359، آیتالله خامنهای که در آن زمان نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع بودند، ضمن بازدید از جبهههای غرب، در پادگان ابوذر حضور یافتند. همچنین شهید محمد بروجردی، شهید ابراهیم همت، شهید حسین خرازی، شهید یدالله کلهر، شهید مهدی شرعپسند، شهید محمود شهبازی، شهید شیرودی، شهید کشوری و شهید حاج محمود غفاری در طول جنگ تحمیلی و در مقاطع مختلف در این پادگان حضور داشتهاند.
اکنون پادگان ابوذر در اختیار تیپ 3 لشکر 81 زرهی ارتش است. قسمت جنوبی پادگان که در زمان جنگ در اختیار سپاه بود، به محلی برای میثاق با شهدای پادگان تبدیل شده است.
در اردیبهشت 1390، دو تن از شهدای گمنام در میدان صبحگاه پادگان ابوذر به خاک سپرده شدند. پادگان ابوذر، به تعبیر مقام معظم رهبری «دوکوهه غرب»، بعد از اتمام جنگ نیز همچنان با پذیرش کاروانهای راهیان نور از سراسر کشور کماکان به مأموریت خود ادامه میدهد.
کتابهای مختلفی درباره پادگان ابوذر منتشر شده است. کتاب "پادگان ابوذر - حماسه حضور نیروهای مسلح در آغاز تجاوز"، نوشته علیرضا پوربزرگ وافی که جلد بیستم از مجموعه «حدیث ماندگاری» است و انتشارات سوره سبز در سال 1390 به چاپ رساند و نیز کتاب "پادگان ابوذر" نوشته میثم رشیدی از آن جمله است.