خبر بسیار ستیزهجویانه بود: «شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به قطعنامه پیشنهادی انگلستان، فرانسه و آلمان درباره پرونده هستهای ایران، رأی مثبت داد.» این قطعنامه از ایران خواست که برای رفع نگرانیهای آژانس، «فوراً» با بازرسان آژانس همکاری کند و به ابهامهای موجود درباره برنامه هستهای، پاسخ «قانع کننده» بدهد.
قطعنامه؛ ابزاری برای ایجاد تنش
بعد از شهادت رئیسجمهور ایران، میدان برای افزایش تنشها علیه ایران آماده شد. نشانههای شکلگیری رقابت انتخاباتی میان حامیان مذاکره با غرب و مخالفان با آن، در گفتار برخی سیاستمداران نمودار شد. در این شرایط، کشورهای غربی بر آن شدند تا گزینهی سازمانهای بینالمللی را وارد صحنهی سیاسی ایران بکنند و از آن برای افزایش فشار بر افکار عمومی ایران و کمک به جبههی همسو با منافع خود در انتخابات استفاده نمایند. این قطعنامه میتواند دستاویزی سیاسی و انتخاباتی برای حامیان مذاکره بیحد و مرز با غرب باشد.
ارزشزدایی از قطعنامه
بیتوجهی به قطعنامه آژانس در فضای سیاسی ایران و همچنین پاسخ صریح رئیسجمهور روسیه به تصویب آن، افول کارکردی این دست اقدامات را در فضای بینالملل در بر دارد، با این حال نباید از کارکرد داخلی و سیاسی آن غفلت کرد. پیشرفت بیش از پیش انرژی اتمی و فعال شدن ظرفیتهای آن بر اساس منافع ملی در چارچوب NPT و توافقنامه پادمان، سیاست مورد نظر جمهوری اسلامی است. در این باره باید مراقبت کرد تا بتوان دخالت متغیرهای اثرگذار خارجی را بر داخل ایران کنترل نمود.
پیشنهاد سیاستی
با لحاظ آنچه گفته شد، لازم است این قطعنامه از مرکز توجه افکار عمومی ایران دور بماند و تاکیدی بدان نشود. ماساژ رسانهای این خبر، همان خواستهی طرفهای صادر کننده قطعنامه است. مانور بر اظهار اهمیت قطعنامه، از هیچ جهتی در راستای منافع جمهوری اسلامی نبوده و میتواند معیاری برای سنجش صحیح جریانهای سیاسی و کاندیداهای انتخاباتی در رقابتهای سیاسی پیشرو باشد.