امام باقر(علیه السلام):  خوشا به حال آن کس که زمان او را دریابد و از یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. بحار، ج ٥٢، ص 231

خدا، ما و غرب: دو روایت تمدنی در عصر مدرن

عباس کعبی (عضو مجلس خبرگان رهبری)

 

مقایسه نگاه توحیدی انقلاب اسلامی با نگاه سکولار غرب، بحران‌های جهان مدرن را با شفافیت بیشتری آشکار می‌سازد.
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» (سوره نحل، آیه ۳۶)
انقلاب اسلامی ایران، یک «زلزله تمدنی» بود که خط بطلانی بر فرضیه «مرگ خدا» و حذف دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی کشید. امروز، مقایسه نگاه توحیدی انقلاب اسلامی با نگاه سکولار غرب، بحران‌های جهان مدرن را با شفافیت بیشتری آشکار می‌سازد.
۱. غرب: تمدنی که خدا را از مدیریت زندگی حذف کرد. تمدن مدرن غرب با سکولاریسم، دین را از عرصه عمومی کنار زد و «بت‌های» تازه‌ای برای بشر ساخت: بت سرمایه‌سالاری: سلطه غول‌های مالی، کارتل‌ها و امپراتوری‌های زالوصفَت، سیاست و اقتصاد جهانی را به گروگان گرفته است. در پشت پرده تصمیمات سیاسی، مثلث زر، زور و تزویر حاکم است. شکاف طبقاتی، تبعیض و نابرابری ساختاری، ثمره مستقیم این بت‌پرستی است. بت لذت‌گرایی: اصالت فردگرایی و لذت‌جویی افراطی، بردگی نوینی برای انسان معاصر ایجاد کرده است. معنای حقیقی زندگی و لذت واقعی ــ به‌ویژه در حصار امن خانواده ــ نابود گشته است. بت قدرت‌پرستی: فرعون‌های عصر ما، امنیت فرعونی و نظم تک‌قطبی جهانی را بر پایه «أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى» بنا نهاده‌اند. تحقیر ملت‌های آزاد، جنگ‌افروزی، کشتار جمعی و خونریزی، در روابط بین‌الملل به معیار سیاست و سلطه تبدیل شده است.
نتیجه این مسیر، تولید بحران‌های پیچیده است: بحران حکمرانی ظالمانه، بحران معنویت، بحران امنیت، فروپاشی خانواده، افسردگی فراگیر، نابرابری اجتماعی، بحران محیط‌زیست و در نهایت، مرگ انسانیت؛ نمونه آشکار آن، جنایات غزه است. غرب سکولار، قطب‌نمای حقیقی خود را گم کرده و بشر را در غفلت و سردرگمی رها کرده است.
۲. انقلاب اسلامی: بازگشت به خدا و روایت حیات طیبه. در نقطه مقابل، انقلاب اسلامی با شعار «حاکمیت الله»، مسیر بازگشت انسان به خدا را هموار ساخت و روایتی اصیل از حیات طیبه ارائه داد: اقتصاد مقاومتی و عدالت‌محور: اقتصاد باید در خدمت انسان باشد، نه انسان در خدمت اقتصاد. تولید ثروت و رشد، ارزشمند است؛ اما مصرف‌گرایی، اسراف، تجمل‌پرستی و فخرفروشی ضد ارزش‌اند. کرامت انسانی و آزادی حقیقی: آزادی واقعی، بندگی خدا و خدمت به خلق است. لذت حقیقی در قرب الهی و معنویت معنا پیدا می‌کند. استکبارستیزی و عزت اسلامی: قدرت ابزاری برای اجرای عدالت و دفاع از مظلوم است، نه سلطه‌گری و سرکوب.
۳. تقابل تمدنی در عصر بحران‌ها. امروز، کارآمدی این دو روایت تمدنی در مواجهه با بحران‌های جهانی آشکار است: بحران اخلاق: غرب در نسبی‌گرایی اخلاقی غرق شده است، انقلاب اسلامی بر ارزش‌های جاودانه اخلاقی و مکارم انسانی تأکید می‌ورزد. بحران حکمرانی: دموکراسی غربی گرفتار پوپولیسم، چرخه معیوب ثروت و قدرت و مهندسی افکار عمومی توسط رسانه‌هاست. در مقابل، مردم‌سالاری دینی، مشروعیت الهی را با مقبولیت مردمی تلفیق می‌کند و بر انتخاب اصلح، شایسته‌سالاری و کارآمدسازی نظام حکمرانی پای می‌فشارد.
بحران عدالت: سرمایه‌داری غرب، بزرگ‌ترین ماشین تولید نابرابری در تاریخ است. انقلاب اسلامی، عدالت و مبارزه با فساد را محور حکمرانی قرار داده است، هرچند آسیب‌های ناشی از الگوهای توسعه غربی در کشور نیز محسوس بوده و نیازمند اصلاح جدی است. بحران معنویت: غرب، معنویت قلابی و بی‌خاصیت عرضه می‌کند؛ انقلاب اسلامی، معنویت توحیدی، کرامت انسان، بندگی خدا و جهاد تمدنی را معرفی می‌کند.
جمع‌بندی: نبرد روایت‌ها و ضرورت بازگشت به خدا. تقابل امروز، تنها نزاع سیاسی یا نظامی نیست؛ یک «نبرد روایت‌های تمدنی» است. تجربه غرب نشان داده است بشر نمی‌تواند بدون خدا، جامعه‌ای عادل، امن و معنادار بنا کند. در مقابل، گفتمان انقلاب اسلامی، بازگشت به خدا و حکمرانی توحیدی را ضرورتی تاریخی و تمدنی معرفی می‌کند. راه نجات بشر در عصر حاضر، تنها در تلفیق علم، ایمان، عقلانیت، معنویت، عدالت و پیشرفت است. عبور از مدرنیته سکولار و حرکت به سوی «نظم نوین توحیدی»، همان مسیری است که انقلاب اسلامی به‌عنوان یک الگوی زنده و پویا پیش روی بشریت قرار داده است؛ نظمی که در آن ایمان، علم، کارآمدی، اخلاق، عدالت، مسئولیت‌پذیری و معنویت، هم‌افزا و هماهنگ در کنار یکدیگر حرکت می‌کنند. نام تو ای خورشید عالم‌گیر خواهد شد، از نام‌ها روزی که دنیا سیر خواهد شد، فردای زیبایی که شاهان خواب می‌بینند، در دوره مستضعفان، تعبیر خواهد شد: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» (سوره القصص، آیه ٥)
نقشه راه ایران قوی در جنگ ترکیبی – قسمت اول
مقدمه
جمهوری اسلامی ایران امروز نه در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» که در قلب یک نبرد ترکیبی و تمام‌عیار قرار دارد. جنگی که جبهه‌های آن از بازارهای ارز و تنگه‌های راهبردی تا پلتفرم‌های مجازی و ذهن تک‌تک شهروندان گسترده شده است. در ادامه، ده توصیه راهبردی به عنوان چارچوبی برای بازآرایی ساختار قدرت ملی، فعال‌سازی ظرفیت‌های خفته و تبدیل تهدیدها به فرصت‌هایی برای جهش و اعتلای کشور ارائه می‌شود. 
بخش اول: بازتعریف ساختار و فرآیندهای حکمرانی
1. توجه به گسل‌های درونی و آمادگی برای شرایط اضطراری: حکمرانی در معرض جنگ به معنی التفات به گسل‌های درونی ژئوپلیتیک کشور و آماده نگه‌داشتن کشور برای شرایطی است که این گسل‌ها فعال شوند.
تبیین راهبردی: عمیق‌ترین و کارآمدترین راهبُرد دشمن همواره بهره‌برداری از نقاط ضعف و شکاف‌های داخلی بوده است. این «گسل‌ها» صرفاً محدود به مرزهای جغرافیایی یا تفاوت‌های قومی و مذهبی نیستند. این گسل‌ها شامل شکاف‌های اقتصادی (فقیر و غنی)، تضادهای اجتماعی (نسل‌ها، سبک‌های زندگی)، رقابت‌های سیاسی مخرب (جناحی، باندی)، ناکارآمدی‌های بوروکراتیک و هر نقطه‌ای است که بتواند انسجام ملی را تضعیف کرده و جامعه را دچار فروپاشی درونی سازد. دشمن با رصد دقیق این گسل‌ها از طریق جنگ شناختی، عملیات روانی و حمایت از جریان‌های معاند داخلی، تلاش می‌کند تا با ایجاد یک فشار کنترل‌شده، این گسل‌ها را فعال و کشور را از درون دچار بحران و هرج‌ومرج کند. فتنه‌های سال‌های 1388، 1396 و به‌ویژه اغتشاشات 1401، نمونه‌های بارزی از تلاش دشمن برای فعال‌سازی همین گسل‌های اجتماعی و سیاسی بودند.
راهکارها: ایجاد «نظام جامع گسل‌های ملی»: نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و مراکز راهبردی موظف‌اند با همکاری جامعه‌شناسان و تحلیلگران متعهد، یک نظام جامع و به‌روز از تمامی گسل‌های بالقوه در حوزه‌های مختلف (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قومی، مذهبی) تهیه کنند. این نظام‌نامه باید شامل سناریوهای مختلف فعال‌سازی این گسل‌ها توسط دشمن و راهکارهای پیش‌دستانه برای خنثی‌سازی آن‌ها باشد. تقویت عدالت و کاهش شکاف‌های اقتصادی: اصلی‌ترین عامل فعال‌سازی بسیاری از گسل‌ها، احساس بی‌عدالتی و تبعیض است. دولت باید با اجرای بهتر سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، مبارزه بی‌امان با فساد، توزیع عادلانه منابع و تمرکز بر توانمندسازی اقشار ضعیف، بستر نارضایتی‌های اقتصادی را که دشمن از آن سوءاستفاده می‌کند، بخشکاند. اقداماتی نظیر برخورد با احتکارکنندگان برنج یا داستان اخیر برای یکی از ائمه‌های جمعه، اتفاقات مثبتی در این راستا بودند.
تقویت انسجام ملی و هویت ایرانی ـ اسلامی: رسانه‌ها، نهادهای فرهنگی و آموزشی باید به‌صورت هماهنگ و هوشمندانه بر اشتراکات ملی و اسلامی تأکید کنند، روایت‌های وحدت‌بخش را ترویج دهند و با هرگونه تفکر تجزیه‌طلبانه یا واگرایانه، مقابله فرهنگی و تبیینی کنند. تقویت گفتمان «ایران قوی» به‌عنوان یک آرمان مشترک، می‌تواند همچون سیمانی مستحکم، تمامی اجزای ملت را به هم پیوند دهد. آمادگی برای مدیریت بحران‌های اجتماعی: باید قرارگاه‌های عملیاتی مدیریت بحران‌های اجتماعی در سطح ملی و استانی ایجاد شود تا در صورت بروز تنش، با رویکردی اقناعی، پیشگیرانه و در عین حال قاطع، مانع از تبدیل اعتراضات به اغتشاشات ویرانگر شوند.
2. غلبه بر اینرسی و لَختی بوروکراتیک: در شرایط عادی وابستگی به مناسبات و روندهای موجود قبل از جنگ، اجازه تغییر در فرآیند حکمرانی و تصمیم‌گیری سریع را نمی‌دهد. در وضعیت آستانه جنگ، فرصتی نهفته برای دستگاه اداره کشور وجود دارد که بر روندهای بروکراسی که در شرایط عادی امکان غلبه بر آن‌ها وجود نداشته است، غلبه کنند.
تبیین راهبردی: نظام اداری کشور به‌عنوان میراثی از ساختارهای دیوان‌سالارانه گذشته، اغلب دچار لختی، اینرسی، پیچیدگی‌های بی‌مورد و مقاومت در برابر تغییر است. این بروکراسی تنبل و محافظه‌کار، در شرایط عادی مانع بسیاری از اصلاحات و اقدامات مناسب می‌شود. مسئله‌ای که بارها رهبر معظم انقلاب در جلسه با مسئولان عالی‌رتبه تذکر داده‌اند. اما شرایط «آستانه جنگ» به‌مثابه یک شوک عمل می‌کند که می‌تواند این ساختار فسیل‌شده را در هم بشکند و زمینه را برای یک «انقلاب اداری» فراهم سازد. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس، روحیه جهادی و انقلابی، بروکراسی کند آن زمان را کنار زد و ناممکن‌ها را ممکن ساخت (مانند ساخت پل بعثت به روی اروندرود)، امروز نیز می‌توان از همین شرایط اضطراری برای شکستن بن‌بست‌های اداری و استقرار یک نظام اداری چابک، هوشمند و جهادی بهره برد.
راهکارها: تشکیل «ستاد عالی اصلاحات انقلابی در نظام اداری»: این ستاد با اختیارات ویژه و تحت نظر سران قوا، موظف است با حذف قوانین دست‌وپاگیر، کاهش فرآیندهای زائد، الکترونیکی کردن خدمات و تفویض اختیار به مدیران میدانی، سرعت و کارآمدی دستگاه‌های اجرایی را به شکل جهشی افزایش دهد. متولی این ستاد باید شورایی متشکل از دولتمردان و نمایندگان مردم در مجلس باشد.
ایجاد مسیرهای سبز برای پروژه‌های راهبردی: پروژه‌های کلیدی در حوزه‌های دفاعی، اقتصادی، علمی و فناوری که برای امنیت و اقتدار ملی حیاتی هستند، باید از پیچ‌وخم‌های بوروکراتیک معمول معاف شده و در یک مسیر سریع و ویژه به اجرا درآیند. تشکیل نهادی؛ مانند شورای عالی دفاع، شاید بتواند این خلأ را در حوزه دفاعی پوشش دهد؛ اما در حوزه‌های اقتصادی و فناوری، این خلأ بسیار احساس می‌شود.
3. انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری ساختار حکمرانی: تلفیق حکمرانی سخت در سطح ملی و حکمرانی انعطاف‌پذیر در سطح محلی، سبب افزایش تاب‌آوری ساختار حکمرانی، ارتقاء قدرت تصمیم‌سازی در بحران‌ها و کاهش فاصله میان تهدید و پاسخ می‌شود.
تبیین راهبردی: یک ساختار حکمرانی متمرکز و صلب در برابر شوک‌ها و حملات یک جنگ ترکیبی، بسیار آسیب‌پذیر است. اگر تمام تصمیمات در مرکز گرفته شود، در صورت اختلال در ارتباطات یا حذف مهره‌های کلیدی، کل سیستم دچار فلج می‌شود. مدل حکمرانی مقاوم، مدلی است که ضمن حفظ وحدت فرماندهی و راهبردهای کلان در سطح ملی (حکمرانی سخت)، به سطوح محلی و استانی اختیارات عملیاتی گسترده‌ای تفویض می‌کند تا بتوانند متناسب با شرایط خاص خود به‌صورت خلاقانه و سریع به بحران‌ها پاسخ دهند (حکمرانی انعطاف‌پذیر). این مدل شبکه‌ای و توزیع‌شده شبیه به سیستم اعصاب غیرمتمرکز، قدرت تاب‌آوری و بقای سیستم را در برابر حملات دشمن به‌شدت افزایش می‌دهد. تجربه موفق تشکیل نیروهای بسیج مردمی و جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس، الگویی درخشان از این مدل حکمرانی است.
راهکارها: تقویت استانداران و فرمانداران به‌عنوان فرماندهان میدان: باید اختیارات اجرایی، مالی و امنیتی استانداران در شرایط بحران به شکل معناداری افزایش یابد تا بتوانند به‌صورت مستقل و سریع، منابع استان را برای مقابله با تهدید بسیج کنند. ایجاد شبکه‌های مردمی تاب‌آور: باید با حمایت از گروه‌های جهادی، هسته‌های مقاومت محلی، سازمان‌های مردم‌نهاد انقلابی و بسیج محلات، شبکه‌هایی مردمی برای انجام وظایف حیاتی در شرایط اضطراری (مانند توزیع کالا، امنیت محله، امدادرسانی) سازماندهی شوند. این امر ضمن کاهش بار دولت، جامعه را در برابر بحران واکسینه می‌کند. تمرین و رزمایش‌های مدیریت بحران: باید به‌صورت دوره‌ای سناریوهای مختلف بحران (مانند قطعی سراسری برق، حمله سایبری، کمبود کالاهای اساسی) در سطوح محلی شبیه‌سازی شود تا نقاط ضعف سیستم شناسایی و هماهنگی میان دستگاه‌ها افزایش یابد.   ادامه دارد...