حضرت زینب (علیهاالسلام) در مواجهه با بحرانها
منطق «ما رأیت إلا جمیلا» که حضرت زینب سلاماللهعلیها پس از حادثه کربلا بیان فرمودند، یکی از عمیقترین رویکردهای معنوی در مواجهه با رنج و سختی است. این جمله در اوج بلاها و مصیبتها، به جای شکایت یا ناامیدی، نشان از نگاهی دارد که حتی در دل تلخیها زیباییها را میبیند. این نگرش ژرف، انسان را فراتر از سطح ظاهر اتفاقات میبرد و چشم او را بر حکمتها و برکات پنهان باز میکند.
در روزگار ما و در مواجهه با بحرانهایی مثل جنگ با رژیم صهیونیستی، با تمام تلخیها و ویرانیها، باز هم میتوان نشانههایی از خیرات و نکات مثبت را مشاهده کرد. از جمله این نکات مثبت، همدلی مردم و اتحاد اجتماعی بود که به طرزی خاص نمود پیدا کرد. مردم با هر سلیقه و دیدگاهی، دست به دست هم دادند و فارغ از اختلافها، برای دفاع از سرزمین، ایمان و انسانیت با یکدیگر متحد شدند.
در میان بحران جنگ، انسانهایی را میدیدیم که با جان و مال خود برای حفظ جان و آسایش دیگران فداکاری میکنند؛ امدادگران، پزشکان، جوانانی که داوطلبانه به کمک میشتابند و حتی کسانی که خانه و امکانات خود را بیدریغ در اختیار همنوعان میگذارند. این ایثار ورای مرزهای قومیت، دین و زبان، جلوهای از انسانیت خالص را به نمایش میگذارد. در این فضا، ارزشهایی مثل بخشش، صبر، امید، گذشت و اعتماد به وعدههای الهی بیشازپیش نمایان شد.
این همبستگی و اتحاد، علاوه بر نقش عملی در مقاومت، موجب تقویت روحیه و امید در دلها شد و نشان داد که انسانها در روزهای سخت، میتوانند وجوه عالیتری از وجود خود را بروز دهند. سختی جنگ با همه مصائب، فرصتی شد برای شکوفایی ارزشهایی که در روزهای عادی کمتر دیده میشود.
رویکرد حضرت زینب یادآوری میکند که میتوان در هر حادثه تلخ، به جنبهها و پیامدهای زیبایی که در بطن آن نهفته است، توجه کرد. این نگاه، نه به معنای انکار سختیهاست؛ بلکه نوعی انتخاب آگاهانه برای دیدن نور در میان تاریکیهاست؛ انتخابی که به انسان قدرت ادامه مسیر و تحمل میبخشد.
قاعدهای که در زندگی جاری است، همین است: در هر تلخی و اندوه، گنجی نهفته وجود دارد. گاهی آنچه در ظاهر شکست یا اندوه به نظر میرسد، زمینهساز پیدایش همدلی، معرفت و رشد روحی میشود. زندگی، همچون نبرد، آزار و سختی دارد؛ اما این درخششهای پنهاناند که طعم واقعی معنا را به آن میبخشند.
از این منظر، زیباترین پاسخ به دشواریهای زندگی، الهامگیری از نگاه حضرت زینب سلامالله علیها است. اگر نگاه کنیم که حتی در سختترین روزها نیز میتوان زیبایی خلق کرد و سرمایه اصلی ما، همدلی، ایمان و پیوند قلبهاست، زندگی رنگی از امید و قدرت به خود میگیرد. این راز استقامت و دوام انسان در فراز و نشیبهای روزگار است.
پیروز جنگ تابآوری
فتحالله پریشان
بدون شک، وحدت و انسجام ملی از مؤلفههای نرم؛ اما تعیینکننده قدرت در یک جامعه است که باید همواره در برابر عوامل وحدتشکن و مخل امنیت ملی صیانت شود. چگونگی شکلگیری وحدت و انسجام ملی از ایمان، روحیه و شخصیت یک ملت نشئت میگیرد. ملتهایی که از تاریخ و تمدنی کهن برخوردارند و تجارب گرانسنگی از حوادث و جنگهای بزرگ را با مقاومت سترگ تجربه کردهاند، بیش از دیگران آموختهاند چگونه در کمترین زمان، در صفی واحد در برابر تهاجم و حمله بیرونی متحد و منسجم شوند.
ملت ایران، مصداقی از این واقعیت است که چه در زمانهای گذشته و چه در مقطع فعلی که بیش از چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی سپری شده، صحنههای شورانگیز زیادی از نمایش وحدت و انسجام ملی را در بزنگاههای انقلابی، انتخاباتی، جنگ تحمیلی اول در برابر رژیم بعث و جنگ تحمیلی دوم در برابر رژیم صهیونی آفریده است.
یکی از مؤلفههای مهم پیروزی در جنگ ۱۲روزه با رژیم جعلی صهیونی، انسجام ملی شکلگرفته در کشور و قدرت تابآوری ملت ایران بود. «روحیه و انگیزه ایستادگی مردم و مسئولان در مقابل دشمن»، «خنثیسازی نقشه دشمن در ایجاد تفرقه و هرجومرج در کشور»، «فراهم کردن بستر تمرکز حداکثری برای فرماندهان در مدیریت جنگ»، «تقویت همدلی اجتماعی در جامعه با برگزاری تجمعات اعتراضی و محکومیت آمریکا و رژیم صهیونی»، و «کمرنگ شدن اختلافات سیاسی و فرهنگی و جلوهگر شدن وحدت، دفاع و انسجام ملی شکلگرفته در کشور» برخی از آثار و برکات این انسجام ملی و تابآوری اجتماعی در هنگامه جنگ ۱۲روزه در میان ایرانیان غیور بود که پیامی راهبردی و مهم را به دشمنان مخابره میکرد: «اینجا ایران است و ملتی یکپارچه و یکصدا برای دفاع از سرزمینش ایستاده است!»
پیام همدلی اجتماعی شکلگرفته در برابر حمله ددمنشانه رژیمی منحوس و منفور ـ اما مؤید به حمایت و پشتیبانی قدرتهای دنیا ـ مُهر بطلانی بر محاسبات دشمنان زد و روحیه مقاومتی در مردم مؤمن و انقلابی ما ایجاد کرد که آثار آن را در رقم خوردن نتیجه جنگ ۱۲روزه دیدیم؛ چراکه از شاخصهایی که باعث افزایش تابآوری در مقابله با بحرانها میشود، همدلی اجتماعی است.
وقتی مردم میبینند محیط پیرامونی آنها مملو از آثار روحیهبخش، وحدتآفرین و نوعدوستی است، عملاً به آرامش درونی و دور شدن از تشویش و نگرانی میرسند و همین امر، میزان تابآوری آنها را افزایش میدهد.
در جنگ ۱۲روزه، آنچه ما را پیروز میدان کرد، تابآوری مردم ایران در شرایط جنگ و در جبهه مقابل، ازهمپاشیدگی و گسست اجتماعی ساکنان رژیم صهیونی بود. در حقیقت، این جنگ، «جنگ تابآوری» بود که ملت ایران توانست به بهترین شکل ممکن آن را به تصویر بکشد.
فغان از بیوطنی!
فینال جام جهانی باشگاهها در شرایطی یکشنبهشب در کشور آمریکا برگزار شد که علیرضا فغانی که چند سالی است به استرالیا مهاجرت کرده است، قضاوت این مسابقه را به عهده داشت. فغانی داوری در سطح بالا و باکیفیت است و حرفی در تواناییهای فنی او وجود ندارد. آنچه اما در مورد این داور محل بحث است، مربوط به قضاوت در 90 دقیقه و مستطیل سبز نمیشود.
انتخاب فغانی را بهعنوان داور دیدار نهایی این تورنمنت در خاک آمریکا حتی اگر بر اساس شایستگیهایش باشد، نمیتوان اتفاقی ساده دانست، بهخصوص اینکه اعلام شده بود ترامپ نیز در ورزشگاه و مراسم اهدای جوایز حضور خواهد داشت. پس اگر بخواهیم نگاهی واقعبینانه به این موضوع داشته باشیم، باید بگوییم که انتخاب فغانی ـ با وجود شایستگیهای فنیاش ـ تصادفی نبوده است. اینکه دونالد ترامپ در اوج دشمنی با ایران، در ورزشگاه به یک ایرانی مدال بدهد، پیامهای خاص خودش را دارد. نوع تعاملات اینفانتینو رئیس فیفا و رئیس جمهور آمریکا نیز در این مدت بر کسی پوشیده نبوده است.
طبق پروتکل و قوانین، فغانی باید در مراسم پایان بازی حضور پیدا میکرد و مدالش را میگرفت، پس در این زمینه نمیتوان خردهای گرفت؛ اما در عین حال اتفاقاتی رخ داد که قابل تأمل است. میان تیم داوری بازی، تنها علیرضا فغانی ژست رضایت و تأیید را به همراه ترامپ و اینفانتینو گرفت، در حالی که میتوانست با برخوردی سرد حداقل با کسی که دستش به خون هزاران ایرانی آلوده است، همراهی نکند یا حداقل مانند سایر اعضای تیم داوری، واکنشی نشان ندهد.
فغانی البته بعد از مسابقه در صفحه شخصیاش نیز تصاویری از خودش و ترامپ را منتشر کرد. حتی اگر قبول کنیم که او طبق پروتکلها باید در مراسم پایانی همین رفتار را میکرد؛ اما اتفاقات فضای مجازی را نمیتوانیم بهراحتی هضم کنیم. چه لزومی دارد این داور با شرایطی که ترامپ برای ایران رقم زده است، چنین تصاویری را منتشر کند؟
اگر اتفاقات پایان مسابقه در اختیار فغانی نبود ـ که البته او میتوانست رفتاری متفاوتتر از خودش نشان دهد ـ واکنشهای دیگر که خودخواسته و با اراده خودش صورت گرفته است، حداقل برای همدردی با مردم ایران و شهدای جنگ تحمیلی هم که شده، میتوانست تصاویر ترامپ را منتشر نکند و حتی اگر متن و پیام همدردی با مردم کشورش منتشر نمیکند، نمک روی زخم آنها نپاشد.
در شرایطی که بسیاری از ایرانیان خارج از کشور به روشهای مختلف با مردم کشورمان همدردی میکنند، علیرضا فغانی که با توجه به موقعیت جهانیاش میتواند پیام مردم ایران را به دنیا برساند، از این کار خودداری کرده است. در این باره تنها میتوان گفت: «فغان از بیوطنی»!