امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

جناب آقای ظریف! ملاک، شایسته سالاری است نه قومیت گرایی

علیرضا کمالی

 

جواد ظریف، رئیس شورای راهبردی رئیس جمهور منتخب، در اظهارات اخیر خود درباره نحوه انتخاب وزرا، گفت؛ «اگر مرد باشید برای وزارت امتیاز نمی‌گیرید، اگر زن باشید ۱۰ امتیاز می‌گیرید،  اگر از ادیان و مذاهب رسمی باشید امتیاز می‌گیرید؛ ولی اگر مسلمان شیعه باشید امتیازی نمی‌گیرید»!

فارغ از اینکه ملاک اصلی انتصاب در اسلام، شایسته‌سالاری است نه صرف جنسیت، در این یادداشت جا دارد از دیپلمات پرسابقه ایران پرسید که چگونه می‌توانید شیعه بودن را امتیاز منفی در نظر بگیرید، در حالی که همین انقلاب اسلامیِ شیعی، نه تنها بر ملت‌ها؛ بلکه بر رهبران و دولتمردان جهان تاثیر گذاشته به گونه‌ای که سیاستمداران جهان با دیدن انقلاب اسلامی، به کارایی دین در اداره سیاست اعتراف کرده‌اند. 
محسن رفیق‌دوست، وزیر سابق سپاه می‌گوید: «در سفرهای اول به کره شمالی به ملاقات کیم ایل سونگ رفتم. او گفت: من انتهای دنیا هستم. بعد از من جایی نیست بروید. چون دور می‌زند و به طرف آمریکا می‌رود. هیچ‌چیزی غیر از کمونیسم و بی خدایی را نه خوانده‌ام و نه بلدم؛ ولی شنیده بودم عده‌ای مسیحی و عده‌ای مسلمان‌اند؛ اما چیزی از دین نمی‌دانم؛ ولی این دین شما که توسط امام خمینی آورده شده است، هر چه هست چیز خوبی است و این دین نجات دهنده‌ی بشریت است. (من برایش شرح دادم امام خمینی دین جدید نیاورده است. این حقیقت همان اسلام بوده که ١٤٠٠ سال پیش آمده است.) علت اینکه امام را بسیار با عظمت می‌بینم و به او احترام می‌گذارم این است که ما اینجا با آمریکا جنگیدیم تلفاتی دادیم و کره دو قسمت و چه و چه شد، با همه‌ی اینها فقط یک ضربه به ساق پای آمریکا زدیم که حالی‌اش نشد؛ اما گوشه‌ای از دنیا کشوری با آمریکا در افتاده است و تیر را به قلب آمریکا زده و پیروز شده است. پس این اسلام چیز خوبی است.»
رفیق‌دوست در جریان یکی دیگر از سفرهای خودش این‌چنین می‌گوید: «برای یکی از سخنرانی‌ها که به دمشق رفته بودم، با حافظ اسد ملاقاتی داشتم که دیروقت ساعت ۹-۸ شب بود. گفتم: می‌خواهم بروم ایران. موقعی بود که پرواز به ایران مشکل بود. اسد گفت: به جای اینکه به ایران بروی، به امارات برو با وزیر خارجه‌ی امارات هماهنگ می‌کنم با او ملاقات کن. او یکسری سؤالات درباره‌ی انقلاب اسلامی دارد و نگران است. پرسیدم چگونه بروم؟ دستور داد هواپیمای شخصی‌اش را حاضر کنند. گفت: صبح برو و ملاقات کن، اگر خواستی با هواپیمای من به ایران برو. که من قبول نکردم و گفتم: پرواز از دبی به ایران زیاد است. تا هواپیما آماده شد و پرواز کردیم و به ابوظبی رسیدیم ساعت ۱، ۲ نیمه شب بود... وزیر خارجه امارات در خانه‌اش بساط صبحانه را پهن کرده بود. به منزلش رفتم. ظاهراً در یکی از نماز جمعه‌های تهران گفته شده بود که ما انقلاب را صادر می‌کنیم. آقای وزیر خارجه که نامش شیخ راشد عبدالله بود به من گفت: سؤالی دارم. ما کشور کوچکی هستیم و ایرانی در این کشور فراوان است. انقلاب شما می‌خواهد با ما چه کار کند؟ پرسیدم: منظورت چیست؟ جواب داد یعنی می‌خواهد بساط شیخی ما را به هم بزند؟ گفتم ما نه نیازی می‌بینیم و نه در راهبُردمان است که انقلاب را به کشورهای دیگر تحمیل کنیم، انقلاب ما یک انقلاب ایدئولوژی است که این ایدئولوژی را ما و شما داشتیم؛ اما در طول تاریخ و کوتاهی و غفلت ما، به فراموشی سپرده شد. امام آمده و اسلام را زنده کرده است و به صورت یک حکومت به دنیا عرضه می‌کند. بنده معتقدم در آینده‌ی نزدیک مردم دنیا از این انقلاب خوششان می‌آید. اگر دولت‌هایشان با مردم خوب باشند، مشکلی ندارند. اگر نباشند خود به خود صادر می‌شود، نه اینکه ما بخواهیم صادر کنیم.» 
همچنین رفیق‌دوست در جریان یکی از سفرهایش به لیبی می‌گوید: «بعد از ملاقات با قذافی، او گفت: گروهی از سرخ‌پوستان آمریکایی که نسلشان در حال انقراض است، اخیراً از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جمع شدند و هویتشان را پیدا می‌کنند. اینها با همان هیبت و هیئت لباس‌های سنتی‌شان به اینجا آمده‌اند، وقتی گفتم از ایران کسی آمده است، اظهار تمایل کرده‌اند که با تو ملاقات کنند. ترتیب ملاقات داده شد. خواستند از امام برایشان بگویم. ضمن صحبت‌هایم مرتباً می‌گفتم امامِ ما. رئیس آنها پیرمردی بالای ۸۵ سال بود، لباس سفید بدون دکمه‌ای پوشیده و از آن کلاه‌های پردار به سرش گذاشته بود. یک مرتبه به من گفت: ساکت باشید! به آن مترجم گفت: به ایشان بگو به چه اجازه‌ای امام را مصادره کردید؟ چرا این‌قدر می‌گویید امام ما، امام ما؟ اگر ایشان خیلی دوست دارد عکس امام را ببیند، (یک مرتبه پیراهنش را پاره کرد) بیاید و عکس امام را در قلب من ببیند. امام نه امام ما، امام همه، او امام ما هم هست. آنچه می‌گویم مربوط به زمانی است که امام بیمار و از قم به بیمارستان آورده شدند. آن موقع اریتره هنوز مستقل نشده و بخشی از اتیوپی بود، آنها با هم جنگ داشتند؛ ولی چون مسلمان بودند در ایران نماینده داشتند. من در پادگان خلیج فارس نشسته بودم که دیدم سفیر اریتره در ایران سراسیمه و گریان به دفترم آمد، پرسید: فلانی امام چطور است؟ زنده است؟ الآن به من زنگ زدند که مردم اریتره در خیابان‌ها نشسته‌اند و گریه می‌کنند. چون فکر می‌کنند امام مرده است. من هم الآن از مقابل بیمارستان قلب می‌آیم. مردم دور بیمارستان نشسته‌اند و گریه می‌کنند. گفتم: نه. امام زنده است. این‌قدر امام در قلوب آنها بود.» [تاریخ شفاهی سیاست خارجی ایران، 129-130]
این تنها نمونه‌ای از واکنش مردم و رهبران جهان در مواجهه با انقلاب اسلامی شیعی است؛ یعنی آنکه شیعه نه تنها عامل تفرقه نشده؛ بلکه مردم لائیک یا مسلمانان غیر شیعه هم از این الگو استقبال می‌کنند. 
و همچنین باید به اطلاع رئیس شورای راهبردی دولت چهاردهم رساند؛ جمهوری اسلامی بیشترین احترام را در بین تمام کشورهای دنیا به اقلیت‌های دینی می‌گذارد، به عنوان مثال:  هر 4/0 درصد جمعیت ایران یک نماینده مجلس دارد، در حالی که تمام اقلیت‌های دینی در ایران 2/0 درصد کشور هستند، پس اقلیت‌های دینی حتی یک نماینده مجلس هم نباید داشته باشند، در حالی که هم اکنون 5 نماینده دارند. میزان احترام جمهوری اسلامی به سایر ادیان تا آنجاست که خاخام‌های یهودی وابسته به گروه «نتوریاکارتا» ـ که در آمریکا مستقرند، پس از بازدید خود از ایران گفتند: یهودیان ایران نسبت به یهودیان سایر کشورها، از وضع بهتری برخوردارند.