امام حسین علیه‌السلام: ای مردم! در کسب صفات زیبای اخلاقی بکوشید و برای به دست آوردن این سرمایه‌های معنوی شتاب کنید.  (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

بین‌الملل 1231

اولین اقدام آمریکا پس از تصویب پالرمو در ایران

ترامپ پس از تصویب پالرمو در ایران، ۱۰ فرد و ۲۷ شرکت همکار با ایران را به اتهام پول‌شویی تحریم کرد.
به گزارش فارس؛ کمی پس از ابلاغ پالرمو توسط دولت و اجرای یک بند دیگر از برنامه اقدام پیشنهادی FATF، ترامپ یازدهمین گام تحریم‌ها علیه ایران را این بار به اتهام «مبارزه با پول‌شویی» کلید زد. در حالی که تصویب آخرین بند برنامه FATF در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارد. ترامپ در اولین روزهای کاری خود به وزارت خزانه‌داری دستور داده بود که با استفاده از FATF صادرات ایران را شناسایی و صفر کند. وزارت خزانه‌داری آمریکا در یازدهمین بسته تحریمی، یک شبکه بانکداری سایه ایرانی را به اتهام پول‌شویی تحریم کرده است.
اندیشکده‌های ایرانی همواره هشدار می‌دهند که در شرایط تحریم اجرای برنامه اقدام FATF حلقه محاصره اقتصادی را تنگ‌تر می‌کند، همان‌گونه که یک مقام سابق نفتی گفته بود، در قالب تعامل با FATF شبکه صرافی‌های فروش نفت را لو دادیم. وزیر دولت روحانی، عباس آخوندی معتقد است که همان روز که برجام تصویب شد، سیاستمداران ما می‌دانستند که گام بعدی باید پیوستن به FATF باشد تا بتوانیم به بانک‌های جهانی متصل شویم و مشکل امروز اقتصاد ما نپیوستن به FATF است. اما اقتصاددان مجید شاکری می‌گوید که FATF با حضور کارشناسان آمریکایی در نهادهای ناظر خود به‌عنوان زیرساخت شناسایی شبکه صادراتی ایران عمل می‌کند و امکان فنی فشار بر اقتصاد کشور از مسیر محدودیت صادرات را به واشنگتن هدیه می‌دهد. کارشناسان همکار با قوه مقننه، هرگونه راهبرد همکاری با FATF در غیاب رفع تحریم را مضر دانسته و هشدار می‌دهند، ایجاد شکاف اطلاعاتی از مسیر کنوانسیون‌های بین‌المللی، دست آمریکا برای فشار بر شبکه مالی ایران را باز می‌کند.
 
نقشه شوم ترامپ برای ایران پشت نقاب مذاکره
در دور دوم فشار حداکثری، ترامپ با تحریم ۲۵۶ شرکت، فرد و نفتکش، جنگی پنهان علیه صادرات نفت ایران به راه انداخته؛ اما نفت ایران همچنان به چین می‌رسد و راهبرد بی‌اثرسازی تحریم‌ها نتیجه داده است.
به گزارش فارس؛ ترامپ در دور دوم فشار حداکثری، تاکنون ۲۵۶ شرکت، نفتکش و فرد ایرانی را تحریم کرده؛ یعنی ۳.۵ برابر دوره بایدن. هدف اصلی ترامپ صفر کردن صادرات نفت ایران است. نفت ایران اما هنوز صادر می‌شود و طبق گزارش هفته پیش موسسه ردیابی نفتکش‌ها، صادرات نفت ایران همچنان بالای یک میلیون بشکه در روز است. بیش از ۹۰ درصد این نفت، در بنادر چین تخلیه می‌شود. راهبرد ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود تمرکز بر تحریم شبکه انتقال، پالایشگاه‌های خریدار و شبکه بانکی پشتیبان از صادرات نفت ایران است.
عملیات پنهان ترامپ علیه صادرات نفت کشور در شرایطی بدون وقفه پیش می‌رود که همزمان پنج دور مذاکره غیرمستقیم بین ایران و آمریکا انجام شده است. کارشناس اقتصادی، خورشید گزدرازی معتقد است که رفع تحریم‌ها، گام اول توسعه است و همه تلاش کشور باید بر مذاکره و باز کردن فضای اقتصاد کشور متمرکز شود. اما کارشناس اقتصادی دیگر، علی فکری می‌گوید که تمرکز روی مذاکره بدون توجه به اقدامات پنهان آمریکا، فرصت اصلاح را می‌کُشد و شرکای تهران را فراری می‌دهد. به گزارش اندیشکده توسعه، رمز تداوم صادرات نفت ایران، بی‌اثر کردن تحریم‌ها و اتحاد با چین است. صادرات فعلی، برابر با سطح فروش نفت در سال اول برجام است؛ اما این‌بار بدون امتیاز به آمریکا.
 
راستی‌آزمایی روشنفکران غربزده در مسئله غنی‌سازی هسته‌ای ایران 
داود مهدوی زادگان
امروز دنیای غرب به شدت پیگیر توقف صنعت و فرآیند غنی‌سازی هسته‌ای در ایران است. چنین اهتمامی اذعان به قرار گرفتن ایران در جاده توسعه است و دیگر نمی‌توان این کشور را توسعه نیافته تلقی کرد. اما جریان روشنفکری غربگرا با تکیه بر نظریات مختلف، همچنان اصرار بر توسعه نیافتگی ایران دارد. 
مقارن با نفوذ و استیلای استعمار اروپایی و بعد آمریکایی در ایران، جریان منور الفکری غربگرا هم شکل گرفت. از آن زمان تا کنون، مهم‌ترین موضوع فرهنگی این دو درباره ایران، مسئله علل توسعه نیافتگی بوده است. تقریباً تا پیش از انقلاب اسلامی تحلیل و تبیین هر دو یکسان بود. اما به نظر می‌رسد که بعد از پیروزی انقلاب و برآمدن جمهوری اسلامی در ایران، اختلاف جدی میان روشنفکر غربگرا و غربی‌ها پدید آمده است. این اختلاف نظر در مسئله غنی‌سازی هسته‌ای کاملاً مشهود است.
بدون تردید توانمندی یک کشور در امر غنی‌سازی هسته‌ای، برترین نشانه برای توسعه یافتگی است. حتماً علم در آن کشور به‌ویژه در شرایط فشار و تحریم، پیشرفت چشمگیری پیدا کرده است که به چنین توانمندی بالایی رسیده است. زیرا دانش هسته‌ای از دانش‌های متأخر است. 
امروز دنیای غرب به شدت پیگیر توقف صنعت و فرآیند غنی‌سازی هسته‌ای در ایران است. چنین اهتمامی اذعان به قرار گرفتن ایران در جاده توسعه است و دیگر نمی‌توان این کشور را توسعه نیافته تلقی کرد. اما جریان روشنفکری غربگرا با تکیه بر نظریات مختلف، همچنان اصرار بر توسعه نیافتگی ایران دارد. 
جدیدترین تحلیل این جماعت از علل توسعه نیافتگی ایران، طرح مسئله اختلاف ضخامت کورتکس مغزی اروپایی و آسیایی است(!) به زعم یکی از آنان، کورتکس مغز ایرانی به دلیل نازک بودنش نسبت به ضخامت کورتکس اروپایی، در امر توسعه باز مانده است و قادر به رشد و ترقی نیست! 
اکنون در موضوع هسته‌ای به مثابه برترین نشانه توسعه یافتگی، باید جانب کدامیک را گرفت و نظر یکی را بر دیگری صائب دانست؛ نظر کارشناسان ارشد غربی یا نظر روشنفکر غربگرای ایرانی؟ آیا می‌توان بر پایه نظریه کورتکس مغز ایرانی، این دو دیدگاه را راستی‌آزمایی کرد؟ 
اگر به هر طرف نظریه کورتکس تکیه شود، به این نتیجه می‌رسیم که دیدگاه غربی نسبت به برداشت غربگرای ایرانی صائب است. وقتی می‌پذیریم که کورتکس ایرانی ضعیف‌تر از مشابه غربی آن است، طبعاً باید باور روشنفکر ایرانی را نا راست دانست. 
در واقع روشنفکر ایرانی پیشاپیش با نظریه مشعشع کورتکس مغز ایرانی و اروپایی، اذعان به ضعف و نقصان برداشت خود از توسعه یافتگی ایران کرده است. اگر ایران عقب مانده است، روشنفکرانش هم مشمول این حکم می‌شوند، اگر نگوییم تنها مصداق آن هستند. چون قدر متیقن مصداق نظریه کورتکس ایرانی، صاحب آن است. به هر حال، اقرار عقلاً علی انفسهم جائز.