اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
این بیانیه صادر شد برای اینکه میراث گذشته را ما به نسل جدید منتقل کنیم تا بفهمند این انقلاب چه کار کرد. باید بگوییم این انقلاب ابدی است و امکان این را دارد که برای همیشه باقی بماند. این نکتهای است که ایشان خیلی جدی بر روی آن تکیه میکنند. این تئوری غلط است که هر انقلابی میمیرد؛ این حرفها نیست. انقلابهای مادی در یک شرایطی با انگیزههای خاصی به وجود میآمدند و بعد که عواملش تغییر میکردند، از بین میرفتند؛ انقلاب اسلامی اینجوری نیست. متأسفانه ما مسلمانها حتی آنهایی که میبایست در این قسمتها پیشگام باشند و برای مردم تبیین و تحلیل کنند، خودشان هم مبتلا به این غفلتها شدند. انقلاب اسلامی یک اسم اسلامی دارد، تعارف نیست. این انقلاب پدیده خاصی است. ارزشهای این انقلاب، ارزشهایی است که با فطرت انسان توأم است و هیچ انسان سالمی بدون این ارزشها نخواهد بود. تا انسان، انسان است، اینها را خواهد داشت. خب اگر همینها باعث انقلاب شده باشد، تا اینها هست، انقلاب هم موجود خواهد ماند. انقلاب نه به عنوان آن حرکت مصدری؛ بلکه به معنای آنکه تا آن انگیزهها هست، نتیجه آن حرکت در جامعه باقی میماند.
رهبر انقلاب اسلامی ناظر بر فرآیند و سیر حرکتِ تکاملی انقلاب نظریهای دارند که پنج مرحله را تا تحقق «تمدن نوین اسلامی» مطرح میکنند. از طرفی در بیانیه شاهد این هستیم که انقلاب در قالب دو گام و همچنین با تأکید بر ضرورت نقشآفرینی جوانان در گام دوم انقلاب مورد بحث قرار گرفته است. تحلیل شما از نسبت این دو موضوع چیست؟
اینکه از یک نظر، ایشان پنج مرحله برای حرکت اجتماعی انقلابی قائل شدند و از یک طرف گفتهاند که این چهل سال یک گام بود و ما گام دیگری در پیش داریم، به نظر بنده اینها دو نگاه از دو زاویه است. اینجور نیست که این دو را باید حتماً بر هم تطبیق کنیم. آن یک نگاهی است از یک زاویه و این یک نگاه از زاویهای دیگر. آن نگاه اول این است که اولاً ما باید هدف از انقلاب اسلامی را بدانیم چیست. این هدف مراتبی دارد و دفعتاً همهاش حاصل نمیشود. چنان که در طول تاریخِ انبیاء و ائمه (علیهمالسّلام) همینجور بوده است. هیچوقت نشده که همه این اهداف یکجا تحقق پیدا کند و اصولاً زندگی انسان در این عالم با همه ساحتهایش، این حالت تدریجی را دارد.
یک نگاه، مراتب طولی است که اگر بخواهیم به آن هدف نهایی برسیم، چه مراحلی را باید طی کنیم تا از آنچه که هستیم، به آنجا که میخواهیم برسیم. این مراحلِ مختلف طولی است که باید از این مسیر عبور کنیم، پنج مقطع و ایستگاه دارد؛ اول باید این مرحله را طی کنیم، از اینکه گذشتیم، وارد مرحله دوم، بعد سوم، بعد چهارم و نهایتاً برسیم به تمدن نوین اسلامیِ فراگیر در جهان. این نگاه مربوط به درجات طولی انقلاب و اهداف انقلاب است.
یک وقت ما میخواهیم انقلاب اسلامی را به عنوان ایدئولوژی اسلامی که مربوط به زندگی اجتماعی انسان است مطرح کنیم؛ اما یک وقت میخواهیم ابعاد این انقلاب را بررسی کنیم. مثل این میماند که ما یک هرمی را، یک منشوری را بگیریم و رویههای مختلفش را ببینیم. یک رویهاش اقتصاد است، یک رویهاش مدیریت است، یک رویهاش نظامی است، یک رویهاش کشاورزی است، صنعت و علم است و رویههای مختلفی... بنابراین انقلاب دارای ابعاد مختلفی است. امروز مثلاً این کار مربوط به این بُعدش است. ترتیب طبیعی بین اینها نیست. رویههای مختلفی است و از زوایای مختلف نگاه میکنیم و بررسی میکنیم که الان در چه شرایطی اولویت با کدام است و کدام را باید بیشتر رعایت بکنیم؟ این یک نگاه است.
با توجه به اینکه انقلاب یک پدیده اجتماعی است، در طول تاریخ ممکن است نوسان داشته باشد؛ در یک جهت پیش برود، بعد ممکن است عقبگرد و توقف کند، ما باید ببینیم الان در چه شرایط خاصی هستیم. آنچه گذشته، همهاش پیشرفت بوده یا نه؛ نقایصی هم داشته است؟ آیندهمان را میشود پیشبینی کنیم که صددرصد پیشرفت است یا نه، ضعفهایی هم دارد؟ در این نگاه مهمترین مطلب این است که از یک طرف فرصتها و امکانات و کیفیت تقویت آنها را بررسی کنیم و از یک طرف آفات را بشناسیم و از پدیدآمدنش جلوگیری کنیم یا آنهایی که هست را تضعیف کنیم.
ایشان به عنوان رهبری، امروز در یک مقطعی از انقلاب و حرکت اجتماعی جامعه ما قرار گرفتهاند که ما یک مقطعی را گذراندهایم و آن گذشته ماست، این گذشتهها باید ارزیابی بشود که آیا صددرصد درست بوده یا اشتباهاتی هم داشته است؟ اشتباهات از ناحیه چه کسانی بوده است؟ کجاها یک اشتباهی واقع شده است؟ تا توجه داشته باشیم که این اشتباهات، جبران و این کمبودها ترمیم بشود. از آن طرف نقطههای مثبتش را ببینیم؛ ببینیم کجاها کارساز بوده، آنها را مواظب باشیم از دستمان نرود. دشمنان نیایند فریب بدهند و آنها را از دستمان بگیرند.
سوم اینکه آیا آن کسانی که امروز عهدهدار مسئولیت انقلاب هستند، همان نسل سابقاند یا تغییر کردهاند؟ که به طور طبیعی حتماً تغییر کردهاند. نهتنها یک نسل؛ بلکه ممکن است بگوییم نسل سوم انقلاب هستند. با اینها باید چه کار کرد؟ آیا اینها همه آن ویژگیهای نسل اول را دارند یا نه؟ چگونه باید مسائل را به ایشان منتقل کرد؟ و باید آفتهای جدیدی مثل همین رسانههای مجازی و... را که ممکن است برای این مرحله پیش بیاید هم شناخت.
در این مرحله ما اگر گذشتهها را یک مرحله حساب کنیم، آن مرحلهای را که الان باید برایش برنامهریزی کنیم، میشود مرحله دوم. آن میشود گام اول و این میشود گام دوم. گام اول یعنی گذشته انقلاب از اول پیدایش تا به حال را میخواهیم ارزیابی کنیم؛ چه کار کردیم؟ چه شد؟ کجایش درست بود؟ کجایش غلط بود؟ تا آن کار را نکنیم، نمیتوانیم برای مرحله دوم برنامهریزی صحیحی داشته باشیم.
مهمترین نقصهایی که ممکن است در این مرحله برای نسل جدید ما باشد، دو چیز است: اولاً مسئله شناخت ما نسبت به انقلاب و اهداف انقلاب و شناخت ما نسبت به خودمان و انگیزهمان برای زندگی اجتماعی و هدف زندگیمان. خلاصهاش اینکه اسلام را در جمیع مظاهرش خوب بشناسیم که متأسفانه در بسیاری از ابعادش، ضعفِ شناخت داریم. دوم آفتهایی که از سابق مانده یا اینکه بعد پیدا شده و اینها خطرهایی برای آینده ما ممکن است ایجاد کند؛ اینها را خوب بشناسیم و تا هنوز تحقق پیدا نکرده، پیشگیری کنیم. اگر شروع شده، تضعیف کنیم و در مقام ترمیمش بربیاییم. این غیر از آن چیزی است که چهل سال اول داشتیم و از آن طرف کاری بکنیم که از اینها بیشتر نفع ببریم تا نفع ما همیشه بر ضررمان بچربد.
این یک گام جدیدی است، یک مرحله جدیدی است. اینکه اسم این «گام دوم» است، اولاً جواب آنهایی است که گفتند انقلاب تمام شد و مُرد، که نه، هنوز ما یک گام برداشتهایم و تازه داریم گام دوم را شروع میکنیم و این انقلاب مُردنی نیست. این همیشگی است، چرا؟ با همان بیانی که ایشان دارند، چون انگیزههای این انقلاب، انگیزههای فطری است. ثانیاً این انقلاب، انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی یعنی همه ساحتهای زندگی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. تنها مسئله اقتصاد، مسئله صنعت، مسئله تجارت و مسئله نظامی و دفاعی نیست، انسان باید در کلّیتش شکوفا و کامل بشود؛ اسلامی بودن یعنی این.
این انقلاب برای انسانیتِ انسان است و همه ابعادش را باید در بر بگیرد. ما باید به همهاش توجه کنیم. اگر تزاحمی باشد در مقاطعی، اهمیتها و اولویتها را احراز کنیم و روی آنها بیشتر تکیه کنیم. نمیشود ما فقط نظرمان را در اینکه با تورم مبارزه کنیم و کار به چیزهای دیگر نداشته باشیم محصور کنیم. بدترین نوع فساد و وحشیگری که در عالَم وجود دارد، امروز در این کشورهای پیشرفته است. عمده اینها هم مال سرمایهداران و پولدارهاست. مردم فقیر غالباً قربانی اینها میشوند و آنهایی که دنبال این فساد هستند، پولدارها هستند. ما رفتیم پولدار شدیم، شدیم مثل طبقه سرمایهدار آمریکا، درست شد؟ تازه اول این است که این فسادها بیاید سراغمان، ما را از هر خوکی پستتر کند. دنبال همین هستیم؟! انقلاب اسلامی میگوید همه چیز باید متناسب با هم پیش برود به سوی هدف انسانی. این است که باید ما به نسل آینده و آموزش و توجه دادن به آنها اهمیت بدهیم. این خطرهایی است مربوط به شناخت.
خطر دیگر مربوط به انگیزهها و احساسات و عواطف انسانهاست. انسانها غالباً در شرایط سخت زندگی، ناامید میشوند. انگیزهشان را برای کار و فعالیت از دست میدهند؛ چه کار فردی، چه کار اجتماعی. پس ما باید به نسل جوان اهمیت بدهیم برای اینکه آینده انقلاب دست اینهاست. باید انگیزه را در اینها تقویت بکنیم تا امیدوار باشند به آینده. اگر ما مطالبی را که بر یأس اینها میافزاید ولو اینکه واقعیت هم دارد، بیشتر تکیه بکنیم؛ این مدیریت صحیح نیست؛ مدیریت غلط است. مدیر باید ببیند چه کار باید بکند و چگونه رفتار کند تا این مجموعه که از نسلها و اقشار و ادیان و مذاهب مختلف تشکیل شده، برآیندش بهتر از سابق باشد. این کارِ بسیار عظیمی است و این است که ایشان را برجسته میکند. به جوانها باید بها بدهیم، آینده انقلاب دست اینهاست و آینده ما هستند.
ادامه دارد...
(گزیدهای از گفتگوی تفصیلی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای با آیتالله مصباح یزدی پیرامون تبیینِ بیانیه گام دوم انقلاب)