چین که به مخاطرات ناشی از دلار پی برده بود، همه تلاش خود را به کار برد تا همه بخشهای اقتصادی این کشور، هم سو با ایجاد یک طرح اقتصادی شوند، نام این طرح اقتصادی، «کمربند و راه» است. هدف از این طرح، به چالش کشیدن هژمونی دلار آمریکا است.
باتوجهبه سفر آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشورمان، به چین که در ادامه دیپلماسیهای قوی بینالمللی انجام شد، در این متن مروری خواهیم داشت بر نقش مهم چین در اقتصاد جهانی از زبان فدایی، تحلیلگر اقتصادی.
پژوهشگر اقتصاد با اشاره به اینکه، چین به دنبال پایان سازوکار نفت-دلار در جهان است، گفت: چین و روسیه در حال حذف دلار بهعنوان ارز جهانی و پایاندادن به امتیاز ویژه آمریکا در این زمینه هستند.
به گزارش فارس، در سالهای گذشته، چین خود را بهعنوان یک بازیگر مهم در عرصه اقتصاد جهان معرفی کرده است، رقابت شکلگرفته میان چین و آمریکا براساس راهبُرد جدید چین، در نهایت منجر به نظم نوین مالی در جهان خواهد شد.
فدائی، پژوهشگر دفتر مطالعات رونق تولید، درباره دیپلماسی تجاری چین میگوید: نوع تفسیر رقابتگونه آمریکا از سیاستهای مالی چین و نحوه ارزشگذاری پول در این کشور، در تنشهای چندبُعدی مداوم انرژی در آفریقا و معارضه سرراست و بیشک آمریکا با مشارکت چین در نهادهای «برتون وودز» قابلمشاهده است. مانند همیشه، چین به یک راهبرد بلندمدت متعهد است، راهبردی که این کشور را به موفقیتهای مهم در سالهای گذشته نائل کرد.
رشد اقتصادی چین در جهان فعلی چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
در حال حاضر رشد سریع بزرگترین کشور درحالتوسعه جهان، یعنی چین، یکی از موضوعات بااهمیت اقتصادی و سیاسی محسوب میشود. نرخ بالای توسعه اقتصادی چین، بر اساس یک مدل توسعه طراحی شده است که شامل ترکیبی از نوسازی سازمانهای اقتصادی و تنظیم مقررات دولتی با نئولیبرالیزه شدن تدریجی و کنترل شده است که در اجرای آن شرکتهای بینالمللی خارجی (TNCs) نقش اصلی را ایفا میکنند. چین در نتیجهی اجرای یک مدل موفق مبتنی بر ترکیبکردن نقشهای عمومی و خصوصی و تکیه بر سرمایهگذاری، توانست مسیر دستیابی به رشد از طریق ادغام اقتصادی در بازار جهانی را توسعه بخشد و محقق سازد.
* پیشرفت اقتصادی چین مقدمه تبدیلشدن به قدرت سیاسی
دولت از سیاستهای مربوط به صادرات صنعتی، از جمله اصلاحات مالیاتی، کاهش ارزش پول و واردات بدون تعرفه حمایت کرد و همین مسئله منجر به افزایش بهرهوری، بهخصوص در مناطق صادراتی استانهای جنوبی که میتوانستند سرمایهگذاریهای هنگکنگ و تایوان را جذب کنند شد، البته چنین موقعیتی از حیث پیشرفت اقتصادی، زمینههای موردنیاز برای تبدیلشدن به قدرت سیاسی را بیشتر میکند و امکان تأثیرگذاری بر سایر کشورها و همچنین روابط بینالملل در سطح منطقهای و جهانی را فراهم مینماید. نظم جهانی در حال ایفای نقش خود است؛ اما قواعد آن، دیگر از سوی نویسندگان تاریخی این نظم دیکته نمیشود. رقبای جدید این بازی بزرگ و مهم، قواعد خود را تعیین میکنند. زوایای به هم گرهخورده این قواعد، به شرح ذیل است: عضویت چین در سازمان جهانی تجارت در سال ۲۰۰۱؛ برنامه توسعه مناطق غربی کشور در سال ۲۰۰۲؛ شروع جهانیسازی یوآن (واحد پول چین) در سال ۲۰۰۹؛ گشایش بازار پول یوآن در هنگکنگ در سال ۲۰۱۰ و شروع به معامله با یوآن در سطح جهانی توسط شرکتهای چینی در سال ۲۰۱۲؛
* نباید از نظم نوین جهانی بهراسیم
هدف نهایی سیاست اقتصادی چین، کاملا مشهود است. این هدف به دنبال غلبه بر سازوکار پولی مبتنی بر نفت - دلار کنونی نیست؛ بلکه به دنبال موقعیتی بانفوذ در نظم پولی آتی جهانی است. همهی کوششهای شرح داده شده، سیاستهای آگاهانه بهمنظور آمادهسازی به سمت مرحله بعدی جهانیشدن اقتصاد است. اگر چین در مسیر درست همراه با تمرکز بر هدف عادلانه سازی اقتصاد جهانی گام بر دارد، ضرورتی ندارد که از نظم جدیدی که چین به دنبال آن است، بهراسیم.
* تنشهای آمریکا و چین بیشتر خواهد شد
نوع تفسیر رقابت گونه آمریکا از سیاستهای مالی چین و نحوه ارزشگذاری پول در این کشور، در تنشهای چندبعدی مداوم انرژی در آفریقا و معارضه سرراست و بیشک آمریکا با مشارکت چین در نهادهای «برتون وودز» (حق برداشت مخصوص یا طلای کاغذی یک دارایی پولی صوری است که توسط صندوق بینالمللی پول ایجاد شد تا کمبود نقدینگی بینالمللی را جبران کند) قابلمشاهده است. مانند همیشه، چین به یک راهبرد بلندمدت متعهد است؛ راهبردی که این کشور را به موفقیتهای مهم در سالهای گذشته نائل کرد. اهمیت این راهبرد، بهاندازه کمی در فراسوی فعالیتهای مالی قابلدرک است. آنچه اهمیت دارد، این است که بسیاری از موفقیتهای چین، در چارچوب راهبرد جهانیسازی این کشور، بسیار بیشتر ازآنچه قابلدرک است، درهمتنیده است. برنامهریزی راهبردی چین، از این نظر، به حد اعلیِ خود رسید که این کشور ابتکار یک کمربند یک راه را که شامل جاده و کمربند زمینی ابریشم و مسیر دریایی ابریشم میشود، به منصه ظهور رساند. این ابتکار به طور مستحکم، رهیافت مفهومی چین را یکپارچه میسازد و در ضمن به طور همزمان، هم سو کردن تمامی ابعاد اقتصاد داخلی این کشور را پیریزی میکند.
* آمریکا با تغییر ارزش دلار، در حال جبران کسری بودجه خود است
وقتی جریان پولی (دلار آمریکا) که توسط آمریکا انتشار و به سایر کشورها برای تأمین مالی واردات خود انتقال یافت، این جریان پولی، درنهایت و به هر صورت، میباید به آمریکا برگردد؛ زیرا این پول دارای ارزش است و سایر کشورها میتوانند از این پول برای واردات و خرید کالا از آمریکا استفاده کنند. با فرض وجود عدم تراز تجاری، یعنی عدم وجود مازاد تجاری در آمریکا، ناگزیر این کشور بهاجبار میباید بدهی خود را پولی کند؛ یعنی با افزایش ارزش پول خود و افزایش قیمت دلار در برابر سایر ارزها، این تراز تجاری و نیز سایر کسریها را برطرف و یا اینکه بدهی خود را نکول کند. وضعیت آمریکا بدینگونه است و این کشور بهوسیله سیاستهایی چون تغییر ارزش پول خود (دلار) مدام این کسریها را اصلاح میکند تا از وضعیت برتری بیشمار خود در زمینه پول رایج جهانی، بهرهمند گردد.
چین که به مخاطرات ناشی از دلار پی برده بود، همه تلاش خود را به کار برد تا همه بخشهای اقتصادی این کشور، هم سو با ایجاد یک طرح اقتصادی شوند، نام این طرح اقتصادی، «کمربند و راه» است. هدف از این طرح، به چالش کشیدن هژمونی دلار آمریکا است.
* جایگاه چین در نظم نوین جهانی
آنگونه که بررسیها، مطالعات و نیز تمایلات بازیگران و آحاد مردمان جهان نشان میدهند، سرانجامِ این نظم جهانی که در آن «دلار» ارز غالب جهانی است، پایان میپذیرد و نظم جدید جهانی جای آن را میگیرد. شواهد بهصورت اظهارنظرهای عمومی و نیز آنچه در عمل نمایان است، نشان میدهد که چین و روسیه در حال حذف دلار بهعنوان ارز جهانی و پایاندادن به «امتیاز ویژه» آمریکا در این زمینه هستند. اگر استفاده از سازوکار دلار - نفت درنهایت بهصورت چشمگیری کاهش یابد، آمریکا بهاجبار میباید دست به اصلاحات شدید و درعینحال دردناکی در اقتصاد خود بزند.
پایان سازوکار نفت - دلار به معنای افزایش تورم در آمریکاست؛ زیرا تقاضا برای دلارهای انتشاریافته از سوی خزانهداری آمریکا بهشدت کاهش مییابد! کاهش کسری بودجه و مصادره ثروت افراد، تنها گزینههایی است که آمریکا در دست دارد و این اوضاع، به معنای آیندهای غمناک برای مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی است. این دوران گذار برای آمریکا، روی کشورهای درحالتوسعه و نوظهور نیز اثر سوء خواهد گذاشت.
به هر صورت، سرانجام دیگری وجود ندارد و این آینده نظم جدید جهانی به این صورت شروع خواهد شد. رهیافت نظامی که آمریکا برای ثبات موقعیت دلار در دنیا به کار میگرفت، اکنون دیگر هزینه بر شده است. این افزایش هزینه برای آمریکا، به دلیل وجود بلوک قدرتمند چین - روسیه در جهان است؛ بااینحال، آمریکا بهصورت داوطلبانه دست از قدرت خود در زمینه دلار نخواهد کشید و به نظر میرسد، این کشور دست به اقداماتی بزند تا بحرانهای متعددی در کشورها و مناطق دنیا رخ دهد تا همچنان «دلار» پول رایج جهانی باقی بماند؛ نظیر بیثباتسازی در کشورهای عضو بریکس، ایجاد بحران در هنگکنگ، آتشافروزی در جنگ اوکراین، ایجاد آشفتگی در آفریقای جنوبی، ناامنی در خاورمیانه و مواردی ازایندست.