رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

تفاوت‌ها و شباهت‌های شیخ محمد خیابانی و میرزا کوچک‌خان جنگلی:

بررسی شاخصه‌های فکری و اجرایی دو رهبر انقلابی

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در اوایل قرن بیستم، در ایران جنبش‌های سیاسی مهمی شکل گرفت که تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی و سیاسی کشور برجای گذاشتند. دو تن از چهره‌های مشهور این دوره، میرزا کوچک‌خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی، هر یک با روش‌های متفاوتی برای مبارزه با بیگانگان و استقرار حاکمیت ملی و مشروطه واقعی تلاش کردند. این نوشتار به بررسی شاخصه‌های فکری و اجرایی این دو رهبر انقلابی اختصاص یافته و تلاش شده است در این بررسی، تفاوت‌ها و شباهت‌های رویکردهای آنها تحلیل شود.
خیابانی و مشروطه
شیخ محمد خیابانی، یکی از روحانیان و مبارزان بنام مشروطه‌خواه در تاریخ معاصر ایران بود. دیدگاه‌های وی نسبت به مشروطه در بستر زمانه و شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره شکل گرفت و تأثیرات عمیقی بر جنبش مشروطه‌خواهی گذاشت. خیابانی، خواهان اصلاحات اساسی در ساختار حکومت و جامعه بود. او معتقد بود که مشروطه می‌تواند راهی برای رهایی از استبداد و فساد حکومتی باشد و عدالت اجتماعی را به ارمغان آورد. خیابانی باور داشت که مشروطه فقط تغییر سیاسی نیست؛ بلکه تحولی فرهنگی و اجتماعی است. 
وی بر اهمیت آموزش و پرورش و افزایش سطح آگاهی عمومی تأکید داشت و معتقد بود که تنها از طریق ارتقای فرهنگ و دانش می‌توان به اهداف مشروطه دست یافت؛ به همین دلیل، خیابانی در کنار فعالیت‌های سیاسی خود، به تأسیس مدارس و مراکز آموزشی نیز اهتمام ورزید. یکی از دیدگاه‌های مهم این روحانی مجاهد درباره مشروطه، تأکید بر استقلال ملی و مقابله با دخالت‌های خارجی بود. او بر این باور بود که استقلال سیاسی و اقتصادی کشور باید حفظ شود و مشروطه نباید بهانه‌ای برای نفوذ و سلطه بیگانگان گردد. خیابانی با این نگرش، علیه قراردادهای ناعادلانه‌ای که با قدرت‌های خارجی بسته می‌شد، به‌شدت اعتراض می‌کرد و مردم را به مقاومت و ایستادگی در برابر این‌گونه اقدامات دعوت می‌نمود. 
شیخ محمد خیابانی تفسیر ویژه‌ای از مشروطه داشت که با آموزه‌های دینی همخوان بود. او مشروطه را وسیله‌ای برای تحقق عدالت اسلامی می‌دانست و معتقد بود آموزه‌های دینی و اصول مشروطه می‌توانند مکمل یکدیگر باشند. این دیدگاه او باعث شد بسیاری از قشرهای مذهبی جامعه نیز به جنبش مشروطه‌خواهی بپیوندند و از آن حمایت کنند.
 خیابانی همچنین به عدالت اجتماعی و حقوق مردم توجه ویژه‌ای داشت. او بر این باور بود که مشروطه باید تضمین‌کننده حقوق همه قشرهای جامعه باشد و فساد و تبعیض را از بین ببرد. در این زمینه، شیخ محمد خیابانی به مبارزه با نظام ارباب ـ رعیتی و دفاع از حقوق کارگران و دهقانان دست زد و از ضرورت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی سخن گفت. او در مسیر مبارزات خود، با چالش‌ها و مخالفت‌های بسیاری روبه‌رو شد. او را بارها نیروهای حکومتی دستگیر و زندانی کردند؛ اما هیچ یک از اینها باعث نشد که خیابانی از مبارزات خود دست بکشد. او با استفاده از خطابه‌های آتشین و نشریات، پیام‌های خود را به گوش مردم می‌رساند و آنها را به ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم و فساد دعوت می‌کرد. 
میرزا کوچک و مشروطه
میرزا کوچک‌خان جنگلی، یکی از رهبران بنام جنبش‌های مردمی در ایران، دیدگاه‌های منحصر به ‌فردی نسبت به مشروطه داشت که تأثیرات بسیاری بر تاریخ معاصر ایران گذاشت. این مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب، به‌شدت با استبداد و نفوذ خارجی مخالف بود و مشروطه را ابزاری برای محو اینها می‌دید. کوچک‌خان از همان ابتدای جنبش مشروطه‌خواهی، به تأثیر این نهضت بر بهبود شرایط سیاسی و اجتماعی ایران باور داشت. دیدگاه میرزا کوچک‌خان نسبت به مشروطه بر پایه استقلال ملی استوار بود. او معتقد بود مشروطه تنها زمانی می‌تواند به اهداف خود برسد که ایران از نفوذ و مداخله قدرت‌های خارجی آزاد باشد. میرزا با تمام قوا در مقابل نفوذ انگلستان و روسیه در ایران ایستاد و جنبش جنگل را با هدف مقابله با این مداخلات و حفظ تمامیت ارضی ایران رهبری کرد. 
جنبش جنگل، به عنوان یک جنبش مردمی و عدالت‌خواه، با فقر و نابرابری‌های اجتماعی مبارزه و از حقوق کارگران، دهقانان، و قشرهای محروم جامعه دفاع کرد. یکی دیگر از جنبه‌های مهم دیدگاه میرزا کوچک‌خان نسبت به مشروطه، توجه به اصلاحات اداری و حکومتی بود. او باور داشت که برای رسیدن به اهداف مشروطه، به اصلاحات ساختاری در نظام حکومتی و اداری کشور نیاز است. کوچک‌خان بر این باور بود که مشروطه باید نه تنها در قالب قوانین جدید؛ بلکه در عملکرد روزانه دولت و دستگاه‌های اجرایی نیز تحقق یابد. وی به فساد در دستگاه‌های دولتی اعتراض داشت و خواستار اصلاحات جدی در این زمینه بود. همچنین، میرزا کوچک‌خان به اهمیت مشارکت مردمی در فرایند مشروطه‌خواهی و حکمرانی تأکید داشت. او باور داشت که تنها با مشارکت فعال مردم در امور سیاسی و اجتماعی می‌توان به یک حکومت واقعی مشروطه دست یافت؛ به همین دلیل، کوچک‌خان همواره می‌کوشید مردم را در تصمیم‌گیری‌ها و مبارزات خود شریک کند و از حمایت گسترده مردمی برخوردار باشد.
 میرزا کوچک‌خان همچنین به اهمیت اتحاد و همبستگی میان مشروطه‌خواهان اعتقاد داشت. او معتقد بود که اختلافات داخلی و تفرقه میان نیروهای مشروطه‌خواه، فقط به نفع دشمنان داخلی و خارجی خواهد بود؛ به همین دلیل، تلاش می‌کرد نیروهای مختلف مشروطه‌خواه را در قالب جنبش جنگل متحد کند و جبهه‌ای یکپارچه در برابر استبداد و نفوذ خارجی به وجود آورد.
از تغییر نظامی تا تغییر فرهنگی
میرزا کوچک‌خان، نهضت خود را با تکیه بر قدرت نظامی و مبارزات مسلحانه آغاز کرد. او باور داشت که بدون تکیه بر نیروی نظامی، پیشبرد اهداف مشروطه‌خواهان ممکن نیست. این نگرش او را واداشت تا از همان ابتدا، بدنه اصلی نهضت جنگل را با یک نگرش نظامی سازمان‌دهی کند. برای تقویت توان رزمی خود، جنگلی‌ها از حضور افسران آلمانی، اتریشی و عثمانی بهره‌مند شدند. این افسران به آنها آموزش‌های نظامی می‌دادند. آنها که به خاطر پیشگیری از پیشرفت سریع قشون روس در شمال ایران به جنگلی‌ها کمک می‌کردند، جایگاه حیاتی در ساختار نظامی نهضت داشتند. میرزا کوچک‌خان جنگلی هدف اصلی خود را اخراج نیروهای بیگانه، به‌ویژه روس‌ها، از ایران و اعاده حاکمیت ملی و مشروطه واقعی قرار داده بود. او معتقد بود فقط با اتکا به قدرت نظامی می‌توان به این اهداف دست یافت. اشغال مکرر مناطق شمالی ایران توسط روس‌ها و صدمات زیادی که بر اقتصاد، فرهنگ و زندگی مردم این مناطق وارد شده بود، تأثیر به سزایی در شکل‌گیری این هدف‌گذاری داشت. ناتوانی حکومت مرکزی در اخراج مهاجمان نیز سبب شد سرلوحه و هدف اصلی نهضت جنگل، مقابله با حاکمیت بیگانگان باشد. این اهداف و رویکردها نشان‌دهنده عزم راسخ میرزا کوچک‌خان در مسیر استقلال و حاکمیت ملی بود. 
شیخ محمد خیابانی نهضت خود را بر فعالیت‌های حزبی و فرهنگی بنیان نهاد و از ایده‌های نظامی فاصله گرفت. او با تأسیس حزب دموکرات و انجمن ایالتی آذربایجان کوشید از طریق تشریح روزانه برنامه‌های خود و ایجاد شور و هیجان در میان مردم، حمایت عمومی را جلب کند. خیابانی با تشریح دقیق و روزانه برنامه‌های خود توانست اشتیاق لازم را در مردم ایجاد کند. این اشتیاق به اندازه‌ای قدرتمند بود که در همان گام‌های آغازین توانست کنترل اوضاع سیاسی تبریز را در اختیار بگیرد. خیابانی معتقد بود رژیم دموکراتیک و حاکمیت مردم باید جانشین رژیم‌های موجود شود. او بر این باور بود که ملت باید اختیار تعیین سرنوشت خود را داشته باشد و حتی اگر لازم باشد، شاه را عزل یا خلع کند. 
شیخ محمد خیابانی بارها تأکید کرد که تقاضای اصلی او اجرای قوانین و اصول مشروطیت است و این خواسته را در سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود مطرح می‌کرد. او معتقد بود یک رژیم دموکراتیک باید همه‌چیز را تابع ملت بداند و وجود یا نبود شاه نباید تعیین‌کننده باشد. این نگرش‌ها نشان‌دهنده عزم خیابانی در تحقق حاکمیت مردم و دموکراسی بود. با این رویکرد فرهنگی و حزبی، خیابانی توانست کنترل اوضاع سیاسی تبریز را در دست بگیرد و برنامه‌های خود را به پیش برد، بدون اینکه به مبارزات مسلحانه نیازی داشته باشد.
فشرده سخن
در بررسی شاخصه‌های فکری و اجرایی میرزا کوچک‌خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی، تفاوت‌هایی در روش‌های آنها مشاهده می‌شود. میرزا کوچک‌خان با تکیه بر نیروی نظامی و سازمان‌دهی مسلحانه، تلاش کرد بیگانگان را از ایران اخراج کند و حاکمیت ملی را برقرار سازد. در مقابل، شیخ محمد خیابانی با تأکید بر فعالیت‌های فرهنگی و حزبی، به دنبال تحقق مشروطه و اصلاحات اجتماعی و سیاسی از طریق آگاهی‌بخشی و جذب حمایت مردمی بود. هر دو رهبر با وجود تفاوت‌هایشان، هدف مشترکی داشتند که آن هم استقلال ملی و عدالت اجتماعی بود و هر دو با روش خود توانستند تأثیر عمیقی بر جنبش مشروطه‌خواهی ایران برجای گذارند.
 
تاریخ در تصویر
شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله در کنار جمعی از رزمندگان ایرانی در دوره جنگ تحمیلی (دهه 1360)