دکترمحمدرضا جباری
ب. تلخی و خون در گوشت شتر غارتی
در روایات نقل شده در منابع شیعه و اهل سنت، چنین آمده که شتر به غارت رفته از اردوگاه حسینی علیهالسلام توسط غارتگران، نحر، طبخ و آماده خوردن شد؛ اما گوشت آن در تلخی به سانِ «عَلْقَم» (هندوانه ابوجهل) شد، به گونهای که حتی ذرهای از آن قابل خوردن نبود. در روایتی دیگر، همین جریان را نسبت به شتر حامل سر مطهر امام حسین علیهالسلام میخوانیم، به گونهای که پس از نحر شتر، از شدت تلخی گوشتش کسی نتوانست از آن بخورد.
روایتی نیز گویای آن است که گوشت شتر به غارت رفته از حرم حسینی را چون طبخ کردند، آن را جز خون نیافتند!
ج. تبدل درهم و دینار و طلا به سنگ و مس
ابن شهرآشوب از ابن عباس نقل کرده که هنگام حمل سرهای شهدا به همراه اسرا، ام کلثوم هزار درهم به مأمور ابن زیاد داد تا سر مطهر ابیعبدالله علیهالسلام را جلوتر برده و اسرا را پشت سر مردم قرار دهد تا مردم با اشتغال به رؤیت سر مطهر، از تماشای اسرا غافل گردند، و مأمور نیز چنین کرد. فردای آن روز، هنگامی که درهمها را خارج کرد، مشاهده کرد که تمامی آنها به سنگهای سیاه تبدیل گشته و بر یک طرف آنها چنین نوشته شده: ولا تحسبنّ الله غافلاً عمّا یعمل الظالمون، و بر طرف دیگر آنها نوشته شده بود: وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.
و بنا به نقل ابن نما، شمر بن ذیالجوشن در میان بار ابیعبدالله علیهالسلام مقداری طلا یافت. وی بخشی از این طلا را به دخترش داد، و او نیز به یک زرگر سپرد تا برایش زیوری بسازد. اما هنگامی که زرگر آن را داخل آتش نهاد، تبدیل به مس شد!
د. سرانجام وَرْس و زعفران غارتی
روایات متعددی حکایت از آن دارد که زعفران، ورْس یا وسایل زینتی و خوشبو کننده به غارت رفته از حرم حسینی علیهالسلام، تبدیل به خاکستر و خون شد و کسانی که آنها را مورد استفاده قرار دادند، یا مبتلا به برص (پیسی) شدند یا گرفتار سوزش ناشی از حرارت آن گشتند! بنا به نقل، فردی موسوم به ابن حاشر، یکی از حاضران در نبرد با ابیعبدالله علیهالسلام، یک شتر و مقداری زعفران به غنیمت برد. اما هر چه زعفران را میکوبید، آتش از آن فوران میکرد! و چون همسرش آن زعفران را بر دستانش مالید، گرفتار برص شد!
گیاه ورس به غارت رفته از حرم حسینی علیهالسلام نیز بنا بر روایات، به خاکستر تبدیل گشت.
9. عقوبتهای عجیب دنیوی برای جنایت کاران کربلا
روایات فراوانی در منابع شیعی و سنی حاکی از ابتلای جنایتکاران حاضر در کربلا به عقوبتهای عجیبی پس از شهادت ابیعبدالله علیهالسلام است. فراوانی این روایات و اتقان سند تعدادی از آنها از سویی، و انطباق مضامین آنها با سنن الهی (برگرفته از آیات و روایات) از سوی دیگر، در مجموع، اینگونه رخدادها را پذیرفتنی میسازد، هرچند تعداد محدودی از آنها دارای ضعف سند یا غرابت متن هستند که از نقل آنها پرهیز میکنیم. در ادامه، ضمن رعایت اختصار، تلاش میشود گزارش نسبتاً کاملی از این نوع عقوبتها به صورت دستهبندی شده ارائه شود.
الف. ابتلا به بیماریهای عجیب و نقصعضو و تغییر چهره
از برخی روایات معتبر چنین بر میآید که تمامی آنان که با یزید، در قتل یا در جنگ با امام حسین علیهالسلام همکاری کردند، به بیماریهایی همچون جنون، جذام، برص (پیسی) و... مبتلا شدند. به عنوان نمونه، جابر بن زید أزدی، غارتگر عمامه حضرت، به محض بر سر نهادن آن، گرفتار جنون شد! و پیشتر گذشت که استفادهکنندگان از وَرْس و زعفران غارتی از حرم حسینی علیهالسلام به بَرَص دچار گشتند! غارتگر لباس حضرت نیز با پوشیدن آن، گرفتار برص شد و چهرهاش متغیر گشته و موهایش ریخت!
و از دستان أبجر بن کعب نیز پس از غارت لباس حضرت، در زمستانها خونابه میریخت و هنگام تابستان، خشک میشدند همچو چوب!
نیز برخی از کسانی که در جریان منع آب از حرم حسینی علیهالسلام نقش مستقیم داشتند یا زبان به شماتت گشوده بودند، با نفرین امام علیهالسلام گرفتار مرض استسقاء (تشنگی) شدند. به عنوان نمونه، در روز عاشورا، مردی از سپاه عمر سعد خطاب به امام علیهالسلام گفت: «ای حسین! حتی قطرهای از آب فرات نخواهی چشید تا بمیری یا به حُکم امیر درآیی!» و امام علیهالسلام در حقش چنین نفرین فرمودند: «خدایا، او را از عطش بمیران و هرگز او را نیامرز». از این رو، وی هر چه آب مینوشید، سیراب نمیگشت و میگفت: واعطشاه! تا اینکه به همین وضع هلاک شد. درباره مردی از قبیله أبان بن دارم نیز نقل شده که تیری به فک مبارک امام علیهالسلام زد و امام علیهالسلام خونها را به آسمان میپاشیدند و میفرمودند: «اینگونه». این مرد با نفرین حضرت، مبتلا به مرضی شد که بر اثر آن، در شکمش احساس حرارت شدید و در پشتش، احساس سرمای شدید میکرد! و در مقابلش یخ و پشت سرش آتش مینهادند! و از شدت عطش، کاسههای بزرگ پر از آب میکشید؛ ولی سیراب نمیشد و بدین وضع بود تا شکمش پاره شد!
برخی نیز گرفتار قطع یا نقصعضو شدند. مثلاً درباره فردی که خبر شهادت امام علیهالسلام را به عنوان بشارت برای مردم آورد، نقل شده که پس از مدتی کوتاه نابینا گشت و دست او را گرفته، این سو و آن سو میبردند. روایت عبدالله بن رَباح قاضی ـ که در مباحث آینده نقل خواهیم کرد ـ نیز از کوری یکی دیگر از قاتلان امام حسین علیهالسلام حکایت دارد. سنان بن انس (قاتل امام حسین علیهالسلام) نیز گرفتار جنون و لالی شد. وی پس از آنکه ـ با افتخار ـ در برابر حجاج، خود را قاتل حسین علیهالسلام معرفی کرد و حجاج نیز این کار را «امتحانی نیکو» قلمداد کرد، به خانهاش رفت و گرفتار جنون و لالی شد. همچنین، او هرچه میخورد، در همان جا دفع میکرد!
بعضی دیگر از جنایتپیشگان حاضر در صحنه عاشورا ـ علاوه بر روسیاهی باطنی ـ به روسیاهی ظاهری نیز دچار شدند. به عنوان نمونه، درباره یکی از افراد قبیله بنی دارم نقل شده که وی با وجود آنکه فردی سفیدرو و زیبا بود، پس از حادثه عاشورا، او را زشت و سیهرو یافتند، به گونهای که شباهت اندکی با چهره قبلیاش داشت! و چون از وی سبب پرسیدند، گفت: «من مردی از اصحاب حسین علیهالسلام را کشتم که سفیدرو بود و میان دو چشمش اثر سجده دیده میشد. او هر شب به خوابم میآید و مرا کشانکشان به سوی دوزخ میبرد!» در ادامه روایت آمده که خانواده این فرد نیز شبها شاهد خواب ناآرام او بوده و از فریادهای آمیخته با ترس و وحشتش در اذیت بودند! به گفته ناقل این قضیه، وی سر آن شهید را بر گردن اسبش آویخته بود به گونهای که هنگام حرکت اسب، به زانوهای حیوان برخورد میکرد! 246 ابن عطیه نیز نقل کرده که: «در زمان نوجوانی، مردی را در راه میدیدیم که بدنش سفید و چهرهاش سیاه بود و مردم میگفتند: وی بر حسین علیهالسلام خروج کرده است!»
منابع در دفتر نشریه موجود است
ادامه دارد...
تاریخ در تصویر
تصویری قدیمی از پیاده روی اربعین