امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

بررسی رخدادهای شگفت‌ پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام (بخش نهم)

غارتگران حرم حسینی نیز که به طمع دست‌یابی به بهره ناچیز دنیوی، به غارت اشیا و اثاثیه اهل بیت امام علیه السلام پرداخته بودند، بدون آنکه امکان بهره‌مندی از اموال غارتی را داشته باشند، سرانجام به فقر دچار شدند.

 آنگاه که سر مطهر را در کوفه نزد خزانه‌داران آویخته بودند، شروع به قرائت سوره کهف کرد تا به این آیه رسید: إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی فلم یزدهم الا ضلالا و بر اساس نقل دیگر او، هنگامی که سر حضرت را بر درختی آویختند، این آیه را از سر مطهر شنیدند که: وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا ای مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ. قرائت قرآن توسط سر مطهر امام علیه‌السلام ـ همچون کوفه ـ در شام نیز تکرار گشت و همان آیات از سوره کهف، توسط سر مطهر قرائت شد. 

دکترمحمدرضا جباری

د. کوتاهی عمر و ناکامی در دنیا
گزارش‌های متعددی گویای آن است که قاتلان یا شرکت‌کنندگان در قتل امام حسین علیه‌السلام، پس از این جنایت فجیع و دردناک، بهره زیادی از عمر خود نبردند و در بهره‌مندی از آنچه که به خاطر نیل بدان، اقدام به این جنایت کرده بودند نیز ناکام ماندند. درباره عمر بن سعد نقل شده: هنگامی که امام حسین علیه‌السلام به وی فرمودند: «مایه روشنی دیده‌ام آنکه تو پس از من، از گندم عراق، زیاد نخواهی خورد»، وی با کمال جسارت و با حال استهزا پاسخ داد: «ما را جو کافی است!». اما حوادث پس از عاشورا، درستی سخن امام علیه‌السلام را روشن ساخت؛ زیرا عمر بن سعد، پیش از آنکه به آرزوی دیرینش ـ یعنی حکومت ری ـ دست یابد، پس از سالیانی اندک، به دستور مختار ثقفی، به هلاکت رسید!
درباره یزید بن معاویه نیز نقل شده که پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام، عمری بسیار کوتاه داشت و یک شب که با مستی به بستر رفت، دیگر از جای برنخاست و صبحگاهان او را در حالی که چهره‌اش چون قیر سیاه شده بود، در بسترش، مُرده یافتند!
غارتگران حرم حسینی نیز که به طمع دست‌یابی به بهره ناچیز دنیوی، به غارت اشیا و اثاثیه اهل بیت امام علیه السلام پرداخته بودند، بدون آنکه امکان بهره‌مندی از اموال غارتی را داشته باشند، سرانجام به فقر دچار شدند. به عنوان نمونه، درباره مالک بن یسر کندی نقل شده که وی روز عاشورا، پس از غلبه ضعف بر امام، شمشیری بر سر حضرت فرود آورد و بر اثر این ضربه، کلاهِ حضرت از سرشان افتاد، او آن را برداشت و پس از آن، مشمول نفرین حضرت گشت که: «خوردن و آشامیدن بر تو گوارا مباد و خداوند با ظالمان محشورت گرداند». وی، کلاه غنیمتی را نزد همسرش برد؛ ولی با اعتراض او مواجه گشت که: «آیا لباس غارت شده حسین علیه‌السلام را به خانه‌ام می‌آوری؟ زین پس من و تو در یکجا جمع نخواهیم شد» و آن مرد پس از آن تا آخر عمر همواره در حال فقر و نداری به سر می‌برد!
10 . رخدادهای مربوط به جسم و تربت مطهر امام حسین علیه‌السلام
در تعدادی از روایات، رخدادهای شگفت و خارق‌العاده‌ای درباره جسم مطهر امام حسین علیه‌السلام و نیز تربت و مزار آن حضرت به چشم می‌خورد. کلیت این روایات پذیرفتنی است؛ زیرا به طرق مختلفی نقل شده‌اند، در بیانات معصومان علیهم‌السلام نیز ریشه دارند، و همچنین در طول ادوار مختلف تاریخی تاکنون، شواهد صدق آنها بروز کرده است. هر چند در میان این روایات، برخی روایات غیرمعتبر نیز به چشم می‌خورد که با وجود احتمال درستی، به علت ضعف سند، و یا دشواری پذیرش متن، از نقل آنها می‌پرهیزیم.
الف. قرائت قرآن و سخن گفتن سر مطهر امام علیه‌السلام
چندین گزارش، گویای آن است که از سر مطهر امام حسین علیه‌السلام در مسیر کوفه و شام و نیز در این دو شهر، صدای قرائت آیاتی از قرآن شنیده شده است. گزارش زید بن ارقم ـ که گویای قرائت قرآن توسط سر مطهر در کوچه‌های کوفه است ـ را نقل می‌کنیم:
آنگاه که سر حسین علیه‌السلام را به دستور عبیدالله بن زیاد در کوچه‌های کوفه می‌گرداندند، من در اتاقم ـ که مشرف به کوچه بود ـ نشسته بودم و ناگاه سر او را در حال عبور دادن دیدم که این آیه را قرائت می‌کرد: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا. با دیدن این صحنه، مو بر بدنم راست شد و عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله، به خدا سوگند سر تو عجیب‌تر و عجیب‌تر است.
نیز بنا به نقل ابن شهرآشوب، آنگاه که سر مطهر را در کوفه نزد خزانه‌داران آویخته بودند، شروع به قرائت سوره کهف کرد تا به این آیه رسید: إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی فلم یزدهم الا ضلالا و بر اساس نقل دیگر او، هنگامی که سر حضرت را بر درختی آویختند، این آیه را از سر مطهر شنیدند که: وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا ای مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ. قرائت قرآن توسط سر مطهر امام علیه‌السلام ـ همچون کوفه ـ در شام نیز تکرار گشت و همان آیات از سوره کهف، توسط سر مطهر قرائت شد. 
در جریان دیر راهب نیز آمده که راهب نصرانی پس از مشاهده نور ساطع از سر مطهر، با دادن چند درهم به مأموران، سر مطهر را گرفت و به داخل صومعه برد و ناگاه صدایی شنید که می‌گفت: «خوشا به حال تو و به حال کسی که حرمت صاحب این سر را بشناسد» و او با شنیدن این صدا، دست به دعا برداشت و از خداوند خواست که آن سر با او سخن بگوید که ناگاه سر مطهر آغاز به سخن کرد و فرمود: ای راهب، چه می‌خواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ سر مطهر پاسخ داد: «من فرزند علی مرتضی و فاطمه زهرایم. من مقتول در کربلا و مظلوم و عطشانم». سپس ساکت شد. راهب صورت بر صورت امام علیه‌السلام نهاده و ملتمسانه می‌گفت: صورتم را بر نمی‌دارم مگر آنکه بگویی شفیع من در قیامت خواهی بود. سر مطهر به سخن آمد که: به دین جدم درآی و راهب بلافاصله شهادتین را بر زبان جاری کرد و مشمول وعده شفاعت امام علیه‌السلام شد. 
گفتنی است در بعضی از منابع شیعی و سنی، پیش از نقل جریان دیر راهب، و در بعضی منابع بدون اشاره به این جریان، گزارشی به چشم می‌خورد که بر اساس آن، هنگامی که گروه حمل کننده سر مطهر امام علیه‌السلام به شام، به کنار دیر مزبور رسیدند و سر را روی نیزه‌ای نهاده و خود به نوشیدن شراب و خوردن غذا مشغول شدند، ناگاه دستی خونین ظاهر شد که قلمی آهنین در آن قرار داشت و با خون بر روی دیوار دیر نوشت:
أترجو امه قتلت حسینا
شفاعه جدّه یوم‌الحساب
و چون خواستند دست را بگیرند، غائب شد و هنگامی که به غذا خوردن نشستند، دوباره ظاهر شد و نوشت:
فلا والله لیس لهم شفیع
وهم یوم القیامه فی العذاب
و برخاستند تا آن را بگیرند، غائب شد و چون بر سر غذا نشستند، ظاهر شد و نوشت:
و قد قتلوا الحسین بحکم جور
وخالف حکمهم حکم الکتاب
و سپس غائب شد.
(منابع در دفتر نشریه موجود است)
ادامه دارد...
 
تاریخ در تصویر
تهران - میدان بهارستان - دهه 30 شمسی