امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

فریادِ گنبد کاووس در آشفته بازار «رفقا»؛

اقدامات پنهانی حزب توده (بخش پنجم)

مهندس حیدر جم

حزب توده در سال 1361-1358 در كنار اقدامات علنى و مواضع سياسى خود، به يك رشته اقدامات پنهانى و غيرقانونى دست زد. 

پس از انحلال حزب توده، كميته برون مرزى از طريق نشريه «راه توده»، كوشش نمود تا به واسطه شبكه‏هاى منطقه‏اى و بين‏المللى خود، كارزار تبليغاتى و روانى وسيعى را عليه جمهورى اسلامى به راه اندازد.

الف: عوامل ستادى
1- حزب توده در سال 1361-1358 در كنار اقدامات علنى و مواضع سياسى خود، به يك رشته اقدامات پنهانى و غيرقانونى دست زد. 
2- عملكرد پنهانكارى سازمان(مخفى) نويد تغيير كرد، بعدها نقش وسيعى به اين سازمان داده شد، از قبيل جوسازى در جامعه، جمع‏آورى اطلاعات جاسوسى، رهبرى واحدهاى نظامى و تعقيب روش خزنده از راه نفوذ در ارگانهاى دولتى و اجتماعى.
3- حزب توده از طريق عوامل خود در كيهان، كوشيد با مستمسك قرار دادن چند نفرى از عناصر منشعب از چريكهاى فدائى كه مانند صدها و هزاران جوان ديگر در خيابانهاى تهران حضور داشتند، براى حزب توده، نقش و سابقه فعاليت مسلحانه به سود انقلاب كسب كند و اعتبار از دست رفته آن را به عنوان يك حزب سازشكار در قبال رژيم شاه، پنهان دارد.
4- سازمان نويد، نفوذ قابل توجهى در تحريريه روزنامه كيهان داشت ...
5- پس از انحلال حزب توده، كميته برون مرزى از طريق نشريه «راه توده»، كوشش نمود تا به واسطه شبكه‏هاى منطقه‏اى و بين‏المللى خود، كارزار تبليغاتى و روانى وسيعى را عليه جمهورى اسلامى به راه اندازد. 
6- از اينكه حزب (توده) مى‏كوشيد عوامفريبانه، از اصلاحات ارضى به سود كشاورزان بى زمين دفاع كند، ولى عقايد مذهبى دهقانان، راه هرگونه نفوذى را بر روى حزب بسته بود.
7- حزب تلاش مى‏كرد تا از خواسته‏هاى آنها (كارگران)، براى اعتصاب و كم‏كارى در كارخانه‏ها استفاده كند.
8- «ما بدون توجه به اين اعلام‏ها (اعلام امام امت بر منع افرادى كه وارد ارتش و نهادهاى انقلابى مى‏شدند) به اعمال خلاف قانون، هرجا توانستيم چه در ارتش و چه در نهادها نفوذ كرديم.»
9- «ما در حالى كه از جمهورى اسلامى و از قانونيت خودمان صحبت مى‏كرديم، در عين حال با تشكيل چاپخانه مخفى و بدون مجوز قانونى، دست به اعمال خلاف مى‏زديم... ارز خارج مى‏كرديم.» 
10- مخفى و انبار كردن سلاح‏هايى كه در روزهاى انقلاب به دست اعضاى تشكيلات افتاده بود.
 11-از «دست‏هاى نامرئى» كه در سايت تركمن صحرا از قول آقاى نقى حميديان يكى از اعضاى فعال سازمان چريك‏هاى فدائى خلق آمده است، چنين مى‏خوانيم:
«.... در فاصله چند روز كه جنگ (گنبد) ادامه داشت، من نيز به تلاش‏هاى خود ادامه دادم ... از كوشش‏هايى كه ما در آنجا (گنبد) انجام داده بوديم، نتيجه مشخصى به دست نيامده بود، (يعنى نتوانسته بودند منطقه را تحت سيطره خود درآورند) در انتظار اقدام سازمان بودم كه به من خبر دادند، (هيئتى) عازم منطقه شده است. من براى آوردن هيئت كه متشكل از امير مبينى، مستوره احمدزاده و احمد دهقانى بودند، خودم را به بندر تركمن رساندم، در عين حال مطابق قرارهايى كه قبلا تنظيم كرده بودم، مى‏بايستى از سوى سازمان (چريكهاى فدائى) مقاديرى اسلحه، دارو و كمك‏هاى پزشكى به منطقه ارسال مى‏شد، اين كارها نيز عملا به طور موازى در جريان بود ... موقعيت نمايندگان سازمان (فدائى) نيز حساس و خطرناك بود. آنها نمى‏توانستند با هويت اصلى خود، در شهر بمانند ... درواقع برخلاف تصور عمومى كه سازمان را يك طرف جنگ گنبد مى‏شناخت، در عمل چنين نبود. مبارزان تركمنى (نه همه تركمن‏ها) و غيرتركمن، ستاد شوراها و كانون فرهنگى سياسى (هواداران سازمان چريكهاى فدائى) در اوج درگيرى‏ها و جنگ و سنگربندى، مى‏بايست به برقرارى آتش‏بس و قطع جنگ، راضى و متقاعد مى‏شدند.»
 در صفحه 23 سايت آتالار مى‏خوانيم ... 
«من خود را از معرض ديد آنها (مدافعان) كنار مى‏كشيدم. من همواره مى‏كوشيدم تا خود را از دايره شناخته شدن، دور نگهدارم. (نامرئى بمانم) ديده شدن من، موجب مشكلات بعدى در حركت و فعاليت‏هاى سياسى سازمانى‏ام در منطقه مى‏شد...»
«ياران ما اسلحه به دست، در سنگرها به سختى خود را كنترل مى‏كردند. گرچه كوشش مى‏شد هويت اعضاى هيئت، علنى نشود (نامرئى بماند)، مع‏الوصف گفت‏وگوهاى اشرف دهقانى بر اذهان هواداران و شيفتگان چريكها، تاثيرات مطلوبى مى‏گذاشتند. حضور مستوره احمدزاده (خواهر مسعود و مجيد احمدزاده) كه خود پزشك بوده و در مداواى زخمى‏ها مشغول شده بود، درمیان مبارزان و هواداران سازمان، اثرات تقویت کننده داشت، به طورى كه حضور اشرف دهقانى در ميان مبارزان و هواداران سازمان، اثرات تقويت‏كننده داشتند.»
 «به طور كلى حضور اشرف دهقانى در ميان مبارزان تركمن، تنها چهره آشكار و شناخته شده (بقيه نامرئى بودند) چريكهاى فدائى خلق در آن زمان، نشان دهنده ی عزم همه چريكها در قطع فورى جنگ و مخالفت با درگيرى‏هاى مسلحانه بود، با اين همه، هر لحظه امكان پاسخ به آتش لاينقطع مسلسل‏ها توسط رفقاى تركمنى (هواداران فدائى) وجود داشت»
«من مداوماً به تشويق آنها مشغول بودم، از مسئولين، قول عدم پاسخ به تيراندازى‏ها گرفته بودم، اما اين كافى نبود. مى‏بايستى از شدت تحريك پذيرى آنها كاسته مى‏شد و به قدرت تحمل و تسلط بر اعصاب‏شان افزود؛ چرا كه شرايط، بسيار شكننده بود (و احتمال شكست قطعى وجود داشت كه با مداخله آقاى دكتر رسولى نماينده تام‏الاختيار دولت و برافراشتن پرچم سفيد، اين شكست قطعى پيش نيامد)»
 حميديان مى‏نويسد:«... اين همه خشونت و آشتيهاى بى‏پايان جنگ و تيراندازى كه طبعاً چيزى جز مرگ و خرابى به ارمغان نیآورد، از كجا و چگونه داده شده بود؟ من در آن موقع، پيش خود، در حيرت بودم و نمى‏فهميدم كه اين همه كينه و عداوت از كجا و چگونه و چرا به وجود آمده است و پشت اين همه تعصب، چه چيزى خوابيده است؟...»
در اينجا ضرورت دارد از آقاى حميديان كه با حفظ حرمت قلم و صادقانه (برخلاف ساير وبلاگ‏نويسان سايت تركمن صحرا كه با تندخوئى، خشونت، به كار بردن كلمات ركيك، اهانت، اتهام، افتراء ارعاب و تهديد و لفاظى‏هايى مانند ملى- دموكراتيك و غيره قلم زده‏اند) و وقايع جنگ گنبد را آنچنان كه پيش آمده است، به روى صفحه آورده‏اند، تشكر نمايم و اميدوارم كه با پى بردن به حقايق و اشتباهات خود، از اينكه «كينه و عداوت از كجا و چگونه و چرا به وجود آمده است» به آغوش ملت پيوسته باشند، ان شاءالله.
ادامه دارد ...