مهندس حیدر جم
حزب توده در سال 1361-1358 در كنار اقدامات علنى و مواضع سياسى خود، به يك رشته اقدامات پنهانى و غيرقانونى دست زد.
پس از انحلال حزب توده، كميته برون مرزى از طريق نشريه «راه توده»، كوشش نمود تا به واسطه شبكههاى منطقهاى و بينالمللى خود، كارزار تبليغاتى و روانى وسيعى را عليه جمهورى اسلامى به راه اندازد.
الف: عوامل ستادى
1- حزب توده در سال 1361-1358 در كنار اقدامات علنى و مواضع سياسى خود، به يك رشته اقدامات پنهانى و غيرقانونى دست زد.
2- عملكرد پنهانكارى سازمان(مخفى) نويد تغيير كرد، بعدها نقش وسيعى به اين سازمان داده شد، از قبيل جوسازى در جامعه، جمعآورى اطلاعات جاسوسى، رهبرى واحدهاى نظامى و تعقيب روش خزنده از راه نفوذ در ارگانهاى دولتى و اجتماعى.
3- حزب توده از طريق عوامل خود در كيهان، كوشيد با مستمسك قرار دادن چند نفرى از عناصر منشعب از چريكهاى فدائى كه مانند صدها و هزاران جوان ديگر در خيابانهاى تهران حضور داشتند، براى حزب توده، نقش و سابقه فعاليت مسلحانه به سود انقلاب كسب كند و اعتبار از دست رفته آن را به عنوان يك حزب سازشكار در قبال رژيم شاه، پنهان دارد.
4- سازمان نويد، نفوذ قابل توجهى در تحريريه روزنامه كيهان داشت ...
5- پس از انحلال حزب توده، كميته برون مرزى از طريق نشريه «راه توده»، كوشش نمود تا به واسطه شبكههاى منطقهاى و بينالمللى خود، كارزار تبليغاتى و روانى وسيعى را عليه جمهورى اسلامى به راه اندازد.
6- از اينكه حزب (توده) مىكوشيد عوامفريبانه، از اصلاحات ارضى به سود كشاورزان بى زمين دفاع كند، ولى عقايد مذهبى دهقانان، راه هرگونه نفوذى را بر روى حزب بسته بود.
7- حزب تلاش مىكرد تا از خواستههاى آنها (كارگران)، براى اعتصاب و كمكارى در كارخانهها استفاده كند.
8- «ما بدون توجه به اين اعلامها (اعلام امام امت بر منع افرادى كه وارد ارتش و نهادهاى انقلابى مىشدند) به اعمال خلاف قانون، هرجا توانستيم چه در ارتش و چه در نهادها نفوذ كرديم.»
9- «ما در حالى كه از جمهورى اسلامى و از قانونيت خودمان صحبت مىكرديم، در عين حال با تشكيل چاپخانه مخفى و بدون مجوز قانونى، دست به اعمال خلاف مىزديم... ارز خارج مىكرديم.»
10- مخفى و انبار كردن سلاحهايى كه در روزهاى انقلاب به دست اعضاى تشكيلات افتاده بود.
11-از «دستهاى نامرئى» كه در سايت تركمن صحرا از قول آقاى نقى حميديان يكى از اعضاى فعال سازمان چريكهاى فدائى خلق آمده است، چنين مىخوانيم:
«.... در فاصله چند روز كه جنگ (گنبد) ادامه داشت، من نيز به تلاشهاى خود ادامه دادم ... از كوششهايى كه ما در آنجا (گنبد) انجام داده بوديم، نتيجه مشخصى به دست نيامده بود، (يعنى نتوانسته بودند منطقه را تحت سيطره خود درآورند) در انتظار اقدام سازمان بودم كه به من خبر دادند، (هيئتى) عازم منطقه شده است. من براى آوردن هيئت كه متشكل از امير مبينى، مستوره احمدزاده و احمد دهقانى بودند، خودم را به بندر تركمن رساندم، در عين حال مطابق قرارهايى كه قبلا تنظيم كرده بودم، مىبايستى از سوى سازمان (چريكهاى فدائى) مقاديرى اسلحه، دارو و كمكهاى پزشكى به منطقه ارسال مىشد، اين كارها نيز عملا به طور موازى در جريان بود ... موقعيت نمايندگان سازمان (فدائى) نيز حساس و خطرناك بود. آنها نمىتوانستند با هويت اصلى خود، در شهر بمانند ... درواقع برخلاف تصور عمومى كه سازمان را يك طرف جنگ گنبد مىشناخت، در عمل چنين نبود. مبارزان تركمنى (نه همه تركمنها) و غيرتركمن، ستاد شوراها و كانون فرهنگى سياسى (هواداران سازمان چريكهاى فدائى) در اوج درگيرىها و جنگ و سنگربندى، مىبايست به برقرارى آتشبس و قطع جنگ، راضى و متقاعد مىشدند.»
در صفحه 23 سايت آتالار مىخوانيم ...
«من خود را از معرض ديد آنها (مدافعان) كنار مىكشيدم. من همواره مىكوشيدم تا خود را از دايره شناخته شدن، دور نگهدارم. (نامرئى بمانم) ديده شدن من، موجب مشكلات بعدى در حركت و فعاليتهاى سياسى سازمانىام در منطقه مىشد...»
«ياران ما اسلحه به دست، در سنگرها به سختى خود را كنترل مىكردند. گرچه كوشش مىشد هويت اعضاى هيئت، علنى نشود (نامرئى بماند)، معالوصف گفتوگوهاى اشرف دهقانى بر اذهان هواداران و شيفتگان چريكها، تاثيرات مطلوبى مىگذاشتند. حضور مستوره احمدزاده (خواهر مسعود و مجيد احمدزاده) كه خود پزشك بوده و در مداواى زخمىها مشغول شده بود، درمیان مبارزان و هواداران سازمان، اثرات تقویت کننده داشت، به طورى كه حضور اشرف دهقانى در ميان مبارزان و هواداران سازمان، اثرات تقويتكننده داشتند.»
«به طور كلى حضور اشرف دهقانى در ميان مبارزان تركمن، تنها چهره آشكار و شناخته شده (بقيه نامرئى بودند) چريكهاى فدائى خلق در آن زمان، نشان دهنده ی عزم همه چريكها در قطع فورى جنگ و مخالفت با درگيرىهاى مسلحانه بود، با اين همه، هر لحظه امكان پاسخ به آتش لاينقطع مسلسلها توسط رفقاى تركمنى (هواداران فدائى) وجود داشت»
«من مداوماً به تشويق آنها مشغول بودم، از مسئولين، قول عدم پاسخ به تيراندازىها گرفته بودم، اما اين كافى نبود. مىبايستى از شدت تحريك پذيرى آنها كاسته مىشد و به قدرت تحمل و تسلط بر اعصابشان افزود؛ چرا كه شرايط، بسيار شكننده بود (و احتمال شكست قطعى وجود داشت كه با مداخله آقاى دكتر رسولى نماينده تامالاختيار دولت و برافراشتن پرچم سفيد، اين شكست قطعى پيش نيامد)»
حميديان مىنويسد:«... اين همه خشونت و آشتيهاى بىپايان جنگ و تيراندازى كه طبعاً چيزى جز مرگ و خرابى به ارمغان نیآورد، از كجا و چگونه داده شده بود؟ من در آن موقع، پيش خود، در حيرت بودم و نمىفهميدم كه اين همه كينه و عداوت از كجا و چگونه و چرا به وجود آمده است و پشت اين همه تعصب، چه چيزى خوابيده است؟...»
در اينجا ضرورت دارد از آقاى حميديان كه با حفظ حرمت قلم و صادقانه (برخلاف ساير وبلاگنويسان سايت تركمن صحرا كه با تندخوئى، خشونت، به كار بردن كلمات ركيك، اهانت، اتهام، افتراء ارعاب و تهديد و لفاظىهايى مانند ملى- دموكراتيك و غيره قلم زدهاند) و وقايع جنگ گنبد را آنچنان كه پيش آمده است، به روى صفحه آوردهاند، تشكر نمايم و اميدوارم كه با پى بردن به حقايق و اشتباهات خود، از اينكه «كينه و عداوت از كجا و چگونه و چرا به وجود آمده است» به آغوش ملت پيوسته باشند، ان شاءالله.
ادامه دارد ...