امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

اقتصاد 1226

  چرا کارفرمایان تمایل بیشتر به اشتغال زنان دارند؟

پرداخت دستمزد پایین‌تر به زنان نسبت به مردان، از دلایل تمایل کارفرمایان برای جذب زنان است. اظهارات وزیر کار بیانگر این است که مردان به دلیل هزینه‌های بالای زندگی، ترجیح می‌دهند از بازار کار رسمی خارج شوند و به سمت مشاغل غیررسمی فاقد بیمه حرکت کنند.
به گزارش تسنیم، در حالی که اقتصاد رسمی کشور با چالش‌هایی چون بیکاری، تورم و رکود مواجه است، بخش بزرگی از نیروی کار، به‌ویژه زنان، در سایه آمارهای رسمی، به فعالیت در مشاغل غیررسمی روی آورده‌اند. مشاغلی که گرچه چرخ معیشت خانواده‌ها را می‌چرخانند؛ اما از حمایت‌های قانونی و امنیت شغلی بی‌بهره‌اند.
این موضوع در گذشته نمود بیشتری داشت. اما مدتی است که دیده می‌شود میزان اشتغال رسمی زنان افزایش یافته است. شاید جای تعجب باشد. اما بدون شک می‌توان عدم دستمزد کافی در واحدهای تولیدی را دلیل اصلی این موضوع برای نیروی کار مرد خواند.
 البته که نباید از این موضوع غافل ماند که اشتغال زنان در مشاغل غیررسمی به دلیل کاهش قدرت خرید خانواده نیز رشد یافته است. از فروش دست‌سازه‌های خانگی در اینستاگرام گرفته تا نظافت منازل و کار در کارگاه‌های کوچک بدون بیمه، زنان سهم بالایی در بازار کار غیررسمی دارند. طبق آمارهای غیررسمی، بیش از 60درصد شاغلان زن در ایران، در مشاغل غیررسمی فعالیت می‌کنند؛ مشاغلی که نه قرارداد دارند، نه بیمه، و نه امنیت شغلی.
اشتغال زنان، از تفریح تا تحمیل
کارشناسان هشدار می‌دهند که تداوم این وضعیت، نه تنها منجر به استثمار نیروی کار زن می‌شود؛ بلکه تبعاتی چون فقر و بی‌ثباتی اقتصادی را نیز در پی خواهد داشت.
سمیه گلپور، رئیس هیئت‌مدیره کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران در گفت‌وگو با تسنیم، با اشاره به افزایش مشاغل رسمی زنان همزمان با افزایش مشاغل غیر رسمی مردان گفت: از آنجایی که حداقل دستمزد بسیار کم و جوابگوی هزینه‌های خانوار نیست، جمعیت زنانی که جایگزین مردان در کارخانه‌های شده‌اند افزایش یافته است و این به معنی این است که زنان کمک هزینه مردان در هزینه‌های زندگی هستند.
 وی ادامه داد: هر چند عدم انطباق حداقل دستمزد در سال‌های اخیر یعنی پدیده سرکوب مزدی، کارگران مرد را برای تامین حداقل‌های معاش متناسب با افزایش تورم کنترل نشده به سمت ترک مشاغل رسمی در کارخانه‌ها و... گسیل داده است و آمار آنان را در اشتغال غیر رسمی چندین برابر کرده است؛ ولی میدان مشاغل رسمی کارگری را برای زنان جویای کار که حاضرند با حداقل ناعادلانه مزد در کارخانه‌ها اشتغال داشته باشند را به طرز عجیبی بالا برده است که این یک آسیب جدی برای جامعه کارگری است.
یکی از مسائل نگران‌کننده، تمایل برخی کارفرمایان به جذب نیروی کار زن با دستمزد پایین است. این روند موجب سوءاستفاده از نیروی کار زنان و تضعیف حقوق آن‌ها می‌شود. 
احمد می‌دری، وزیر کار نیز در اظهارات اخیر خود گفته است که کارفرمایان تمایل به کار زنان دارند؛ چرا که زنان حاضرند با دستمزد پایین‌تری کار کنند. این روند موجب افزایش بیکاری، کاهش کیفیت نیروی کار و تضعیف اعتماد عمومی به بازار کار می‌شود.
 
۵ تجربه شکست آزادسازی نرخ ارز در ایران
بخش دوم و پایانی
در قسمت اول این یادداشت با بررسی چند تجربه ناموفق تک‌نرخی‌سازی ارز که با سیاست آزادسازی در اقتصاد در طول 4 دهه گذشته در اقتصاد ایران اجرایی شد، مروری داشتیم بر ۵ تجربه شکست‌خورده آزادسازی که با هدف تک‌نرخی‌سازی ارز از دهه ۷۰ رخ داد. این اتفاقات، گویای دور باطل «افزایش نرخ ارز ـ تورم» با روش‌های شوک‌درمانی است که مهم‌ترین صدمه آن به معیشت مردم با افزایش تورم و ضریب جینی بوده است. در این قسمت ضمن مرور علل شکست تلاش‌ها برای تک‌نرخ‌سازی ارز، راهکارهای عبور از شوک‌درمانی و رو آوردن به اصلاحات معقول و متناسب با اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
رشد 1میلیون درصدی نرخ ارز از سال 57 تاکنون
لازم به ذکر است نرخ ارز در سال 57 حدود 7 تومان بوده است و هم‌اکنون بعد از گذشت 46 سال با 1میلیون درصد رشد به حدود 70 هزار تومان رسیده است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح می‌شود این است؛ چرا تمام این تجربه‌های گران‌ کردن نرخ ارز به‌نیت تک‌نرخ‌سازی، شکست خورد؟ چرا به‌فاصله کوتاهی مجدداً نرخ ارز در بازار آزاد جهش می‌کند و سیاست‌گذار اقتصادی را محکوم به تثبیت یک نرخ رسمی می‌کند و مجدداً فاصله بین نرخ غیررسمی و رسمی افزایش پیدا می‌کند؟ تا کجا سیاست‌گذار اقتصادی نرخ ارز رسمی را باید افزایش دهد؟ آیا راهکاری برای شکاندن چرخه تورم جز گران‌کردن نرخ ارز وجود ندارد؟
چرا تک‌نرخ‌سازی همواره شکست خورده است؟
دلیل اصلی شکست یکسان‌سازی نرخ ارز با نرخ بازار آزاد قاچاق در اقتصاد ایران، وقوع پدیده "دور باطل افزایش نرخ ارز ـ تورم" است. عملکرد این دور باطل به این صورت است که با یکسان‌سازی نرخ ارز و افزایش نرخ ارز رسمی برای از بین بردن شکاف موجود بین این نرخ و بازار آزاد (قاچاق) ارز، قیمت کالاها افزایش می‌یابد، افزایش قیمت کالاها از یک سو انتظارات قیمتی را تحریک می‌کند و از سوی دیگر موجب افزایش مستقیم قیمت کالاهای قاچاق نیز می‌شود، این رخداد موجب هجوم بازیگران اقتصادی به سمت خرید انواع دارایی‌ها به‌ویژه ارز برای حفظ ارزش پول خود می‌شود.
این افزایش تقاضا در بازار آزاد (قاچاق) ارز موجب افزایش نرخ ارز در این بازار می‌شود. در مرحله بعدی، با توجه به تبعیت دولت‌ها از طرح تعدیل اقتصادی، منجر به افزایش نرخ ارز رسمی می‌شود. با افزایش نرخ ارز رسمی، مجدداً قیمت کالاها افزایش می‌یابد، به‌عنوان نمونه، حذف ارز 4200 تومانی قند و شکر در بهمن سال 1398 با هدف حذف رانت و فساد، موجب افزایش حدود 6برابری قیمت این کالا شد، همچنین حذف ارز 4200تومانی برنج، گوشت وارداتی، روغن، نهاده‌های دامی و سایر کالاها افزایشی بیش از 2 تا 4 برابری قیمت این محصولات را به دنبال داشته است، نیز تغییر قیمت نرخ ارز مربوط به محصولات پتروشیمی از 28,500 تومان به 37,500 تومان در شهریورماه 1402 افزایش قیمت این محصولات را به دنبال داشته است، با افزایش قیمت کالاها به دنبال افزایش ارز رسمی، تمامی قیمت کالاها، از جمله کالاهای قاچاق نیز با افزایش قیمت مواجه می‌شوند.
از آنجا که منابع ارزی واردات کالاهای قاچاق از بازار ارز آزاد (قاچاق) تأمین می‌شود، موجب افزایش تقاضا در این بازار مختل شده می‌شود و منجر به افزایش مجدد نرخ ارز در بازار آزاد (قاچاق) می‌شود، این افزایش هم تورم انتظاری جامعه را دامن می‌زند و هجوم مردم را به خرید بیشتر ارز برای سفته‌بازی یا حفظ ارزش پول ترغیب می‌کند، به‌هرحال، در دور بعدی، فاصله بین نرخ ارز بازار آزاد (قاچاق) و نرخ رسمی بیشتر می‌شود و دولت افزایش نرخ ارز رسمی را با استدلال حذف رانت و فساد در دستور کار خود قرار می‌دهد، این دور باطل در حال تکرار شدن است و منجر به کاهش سهمگین ارزش پول ملی کشور شده است؛ بنابراین، تجربه نشان داده است که با هدف حذف رانت و فساد (البته ادعایی)، نرخ ارز رسمی افزایش می‌یابد تا اختلاف بین نرخ ارز رسمی و بازار آزاد (قاچاق) از بین برود، در حالی که این شکاف در مرحله بعدی افزایش یافته است.
بیش از 30 سال است که اقتصاد دچار دور باطل افزایش نرخ ارز و تورم برای از بین بردن رانت و فساد (ادعایی) شده است و متأسفانه دولت‌های جدید در این دور باطل گرفتار شده‌اند.
راه‌حل چیست؟ عبور از شوک‌درمانی و روآوردن به اصلاحات معقول و متناسب با اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی
لازم به ذکر است وقتی دید سیاست‌گذار صرفاً به جبران کسری بودجه است، این شوک‌درمانی‌ها یا به‌عبارتی جراحی‌های اقتصادی، همانند مخدری است که ریشه بیماری را خوب نمی‌کند؛ بلکه فعلاً اقتصاد را تا عدم تعادل بعدی سرپا نگه می‌دارد. عبور از شوک‌درمانی و روآوردن به اصلاحات معقول اقتصادی به معنای گذر از سیاست‌های ناگهانی و رادیکال در بحران‌های اقتصادی و حرکت به سمت تغییرات بلندمدت و پایدار متناسب با اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی است. در حالی که شوک‌درمانی ممکن است مشکلات موقتی ایجاد کند، اصلاحات اقتصادی هدفشان ایجاد ثبات اقتصادی و رشد پایدار از طریق بهبود زیرساخت‌ها، سیستم مالی و بازار کار است، این گذار نشان‌دهنده حرکت به‌سوی اقتصادی رقابتی و مقاوم‌تر است. با این توضیح می‌توان به برخی راه‌حل‌ها برای رفع مشکلات اقتصادی اشاره کرد. از جمله اقدامات کلیدی برای تحقق این امر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 ـ مدیریت (کاهش) تقاضای ارز در بازار آزاد مختل شده ارزی (قاچاق) و رسمی 2 ـ مدیریت (افزایش) عرضه ارز در بازار رسمی 3 ـ تقویت حاکمیت ریال و کنترل تبادلات ریالی در بازار آزاد مختل شده ارزی 
4 ـ تک‌نرخی‌سازی نرخ ارز با کاهش قیمت آن 5 ـ تکمیل پایگاه‌های اطلاعاتی برای رصد جریان پول و جریان کالا 6 ـ جلوگیری از فرارهای مالیاتی و گسترش چترهای مالیاتی 7 ـ اصلاح ساختار بانکی کشور با انحلال یا بهبود وضعیت بانک‌های ناتراز 8 ـ چابک‌سازی دولت.