اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
-----------------------------------
این داستان و مشابهاتش یک هشدار برای ماست که در اعمالمان بیشتر دقت کنیم که این کارها را برای چه انجام میدهیم؛ چه اعمال فردیمان را؛ نمازی که میخوانیم، روزهای که میگیریم، انفاقی که میکنیم، صلهرحمی که میکنیم و چه اعمال اجتماعی، سیاسی و جهادیمان را که جانمان را به خطر میاندازیم و رشادتهایی به خرج میدهیم و خسارتهایی را تحمل میکنیم؛ واقعاً انگیزه ما برای این کارها چیست؟! و سعی کنیم که نیت خودمان، خالص برای خدا و ابتغاء مرضات الله و ارادت وجه الله باشد. آن وقت است که یک عمل در مقایسه با یک کار سادهای که از روی اغراض و اهداف ساده و عادیای که همه مردم انجام میدهند انجام گرفته باشد، هزاران و میلیونها برابر ارزش پیدا میکند و بسیار خسارت است که آدم یک کاری را که میتواند هزاران برابر ارزش آن را به خاطر نیت پاک بیفزاید، آن نیت را خالص نکند و مثل کار عادی انجام دهد و نهتنها گاهی سودی نبرد؛ بلکه مبتلا به مذمت و توبیخ هم بشود! این نکته اصلی برای اهمیت نیت بود.
رابطه نیت خالص و موفقیت در کار
دو نکته فرعی هم در اینجا اضافه میکنم؛ یکی اینکه کسانی که برای منافع مادی وارد میدانهای خطرناک میشوند، هر وقت احساس کنند که آن منفعت مادیشان تلف شده، از بین رفته و فراهم نمیشود، سعی میکنند از میدان فرار کنند برای اینکه بیشتر به خسارت مادی مبتلا نشوند؛ ولی کسی که برای خدا وارد میدان شده، او تا آخرین قطره خونش هم مقاومت میکند و هیچوقت از میدان فرار نمیکند، برای اینکه میداند هر لحظهای که در این میدان باشد و هر نفسی که بکشد، ثواب دارد و خدا هزاران برابر در آخرت به او پاداش میدهد و همین باعث این میشود که جنگهایی که مجاهدان با نیت الهی انجام میدهند، بیشتر با موفقیت توأم باشد؛ چون چنین مجاهدانی بیشتر مقاومت میکنند و بر سختیهای جنگ صبر میکنند.
مددهای غیبی؛ پاداش نیت خالص
فایده سومی که بر اخلاص نیت مترتب میشود این است که خداوند متعال وعده داده که کسانی برای انجام وظیفهشان قربة الی الله وارد میدان جنگ شوند، اگر از لحاظ مادی و عوامل ظاهری هم کم بیاورند، خدا مددهای غیبی به کمک آنها بفرستد و بهترین نمونه آن در جنگ بدر بود: وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ؛ [آلعمران، 123] إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِینَ [انفال، 9]. جمعیت مجاهدان در جنگ بدر 313 نفر بودند؛ ولی وقتی در مقابل دشمنان که جمعیت آنها چندین برابر بود و مجهز بودند، از لحاظ نیروهای مادی کم آوردند، خداوند متعال سه برابر جمعیت خود مجاهدان، فرشته برای آنها فرستاد و فرمود اگر بعد هم نیاز باشد، ما به جای هزار تا، سه هزار تا میفرستیم!
نصرت الهی در جنگ 33 روزه
در این رابطه داستانی یادم آمد که بیواسطه از لبهای مبارک آقای سید حسن نصرالله شنیدم و دریغم میآید که برای شما نقل نکنم و شاید شما کاملتر و مفصلتر از آن را از خود ایشان شنیده باشید و یا خودتان شاهد بودهاید؛ بعد از جنگ 33 روزه، ما توفیق پیدا کردیم که در یک سفر در لبنان خدمت ایشان رسیدیم. صحبت همین کمکهای الهی شد. ایشان فرمودند آن کمکی که در قرآن برای اهل بدر ذکر شده، ما در این جنگ با چشم خودمان دیدیم. گفتم چه بود؟ شما چگونه دیدید؟ گفتند ما در مقابل اسرائیل از لحاظ ادوات و تجهیزات نظامی خیلی ضعیف بودیم. از لحاظ نیروی انسانی، افراد ما قوی بودند؛ اما تعداد ما زیاد نبود. در یکی از میدانهای جنگ، ادوات جنگی ما تمام شد و در آن میدان، مشرف به شکست نهایی شدیم. یک هواپیمای اسرائیلی هم بالای سر ما جولان میداد و دائماً بمباران میکرد. حتی نیروهای ما غذا برای سیر کردن شکمشان هم نداشتند و اینها در زیر یک شکاف کوهی پناه برده بودند. ما از راه شنود، هم خبر اینها را میشنیدیم و هم خبر اسرائیلیها را که در چه حال هستند. ما دیگر کاملاً از اسباب ظاهری مأیوس شده بودیم و چیزی در اختیار نداشتیم و منتظر شکست آخری بودیم، تا اینکه یکوقت از شنودهای سپاه اسرائیل شنیدیم که فرماندههایشان دارند سربازها را توبیخ میکنند که چرا برگشتید؟! چرا فرار میکنید؟! اینها که چیزی ندارند! مقاومت کنید! شما پیروز نهایی میشوید! و آنها در جواب میگفتند شما اینجا نیستید که ببینید! ما کسانی را با لباس سفید میبینیم که با شمشیر به ما حمله میکنند و فرصت فکر کردن به ما نمیدهند و ما در سقوط نهایی هستیم و همین اندازه که بتوانیم فرار کنیم و جانمان را نجات دهیم برای ما غنیمت است!
در همین مجال بود که هواپیمای اسرائیل در آسمان منفجر شد و به طرف خاک اسرائیل برگشت و اسرائیلیها و سپاهشان فرار کردند و به پیروزی نهایی ما در جنگ 33 روزه منتهی شد. این داستانی بود که خود آقای سید حسن نصرالله برای بنده نقل کرد برای اینکه ما بدانیم که داستان بدر یک داستان قضیه فی واقعه نبود؛ یک سنت الهی است که هرگاه ما آنچه داریم را با نیت خالص در راه خدا بدهیم، اگر کم آوردیم، خدا از نیروهای غیبی به مدد ما میفرستد و نمیگذارد که حق شکست بخورد.
راه دستیابی به انگیزههای معنوی و غیرمادی
نتیجهای که من میخواهم از این بحث بگیرم این است که به شهادت آیات قرآن و روایات و سنت قطعی و حوادثی که در همین زمان تجربه شده، اگر ما در مقام انجام وظیفه بندگیمان و اطاعت خدا خالصاً لوجه الله سعی کنیم، هیچوقت شکست نمیخوریم و پشیمان نخواهیم شد؛ اما حالا سؤال مطرح میشود که ما چه کنیم که بتوانیم این روحیه و این معنویت را پیدا بکنیم که به مسائل مادی فکر نکنیم و حاضر باشیم همه چیز را فدا کنیم و این اطمینان خاطر را به کمک الهی داشته باشیم؟!
برای این کار، لازم است سعی کنیم اول معرفتمان را به معارف اسلامی، به خداوند متعال و اولیاء خدا و به وجود مقدس ولی عصرارواحنا فداه تقویت کنیم و سعی کنیم تمرین کنیم که همیشه به یاد خدا باشیم و به نصرت او امید داشته باشیم؛ وَاذْكُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [انفال، 45]؛ بنابراین لازم است یک برنامه دائمی را برای خودمان در نظر بگیریم و تمرین کنیم در هر فرصتی که برایمان پیش میآید، دلمان را متوجه خدا و اولیاء خدا و مخصوصاً متوجه وجود مقدس ولیعصرعجلاللهفرجهالشریف کنیم و بگوییم آقا! ما یک ابزار ناچیزی هستیم و خودمان را در اختیار شما گذاشتیم. شما از خدا بخواهید که نصرتش را به دست ما بر دشمنانش نازل کند. این کار، هم موجب پیروزی در جنگ میشود و هم باعث این میشود که خداوند متعال در آخرت به ازای هر لحظهای از عمر ما، هزاران برابر عددی که نمیتوانیم مقایسه کنیم و به حساب بیاوریم به ما پاداش دهد. همین اندازه میتوانیم بگوییم که پاداش دنیوی را هرچه حساب کنیم یک عددی است که فرض کنید تا صد سال عمر ما را پوشش میدهد؛ اما پاداش الهی «خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا» است؛ أَبَدًا یعنی بینهایت. بینهایت یعنی هیچ طرف نسبتی با هیچ عددی نیست و آن پاداشی است که برای یک ضربه زدن پیش میآید، با فشار دادن یک تفنگ، اینچنین ثواب ابدی را به ما میدهند.
اگر ما دائماً همه لحظات زندگیمان را صرف خدا و اطاعت خدا کنیم و در صحنههای مختلف، صحنه نظامی، اقتصادی، سیاسی، علمی، تکنولوژی، هر جا برای دین و برای اسلام خدمت کنیم، خدا چنین پاداشهایی را برای ما مقرر فرموده و هیچوقت از رفتار و فداکاری خودمان پشیمان نخواهیم شد؛ بلکه بعدها پشیمان خواهیم شد که چرا هرچه میتوانستیم کم گذاشتیم و در این کار مخلصانه و اطاعت بیچشمداشت پاداش مادی، در انجام وظایفمان کمتر شرکت کردیم.
در پایان از خداوند متعال درخواست میکنیم روح امام را با انبیا و اولیا محشور بفرماید. همه شهدای ما را با شهدای کربلا محشور کند. سایه مقام معظم رهبری و جناب سید حسن نصرالله را بر سر همه ما مستدام بدارد. به ما توفیق معرفت بیشتر، ایمان بیشتر و عمل خالصتر بدهد. عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرماید و همه را مشمول دعاهای خاص امام زمان علیهالسلام قرار دهد.
(آیت الله مصباح یزدی در دیدار جمعی از طلاب غیر ایرانی در تاریخ 7 بهمن 1397)