سینما، تلویزیون، رسانه؛ صدای پیشرفت ایران باشید
رهبر انقلاب با تأکید بر نقش بیبدیل رسانهها در شکلدهی به افکار عمومی، خواستار تمرکز بر نقاط قوت کشور شدند. بهویژه در شرایطی که جنگ روایتها در دنیای امروز، تعیینکنندهتر از نبردهای نظامی است، بیتوجهی به توانمندیها، زمینهساز القای ضعف و ناکارآمدی خواهد شد.
تولیدات هنریای که تصویری مأیوسکننده، سرد و تحقیرآمیز از جامعه ایران ترسیم میکنند، برخلاف مأموریت رسانهای و فرهنگی مطلوب حرکت میکنند. اگر هنری با زبان اثرگذار خود تنها ضعفها را بازتاب دهد، بدون آنکه زمینهها، پیشرفتها یا تلاشها را بازگو کند، عملاً در حال تحریف حقیقت است؛ نه نقد واقعبینانه.
به مناسبت هفته دولت، دیدار صمیمانه و البته راهبردی رهبر انقلاب با اعضای دولت، فرصتی شد برای بازخوانی مأموریتهای رسانهای در شرایط کنونی کشور. معظم له با نگاهی راهبردی، خطاب به رسانهها و نهادهای فرهنگی از جمله صداوسیما و مطبوعات فرمودند: «راوی پیشرفت و قوتها باشید، نه ضعفها.» توصیهای که پیشتر نیز با تعابیر گوناگون بیان شده بود؛ اما اینبار در فضایی که جامعه به امید، انگیزه و نمایش اقتدار بیش از همیشه نیاز دارد، رنگ و بویی تازه یافت.
رسانهها؛ سنگر روایت امید
رهبر انقلاب با تأکید بر نقش بیبدیل رسانهها در شکلدهی به افکار عمومی، خواستار تمرکز بر نقاط قوت کشور شدند. بهویژه در شرایطی که جنگ روایتها در دنیای امروز، تعیینکنندهتر از نبردهای نظامی است، بیتوجهی به توانمندیها، زمینهساز القای ضعف و ناکارآمدی خواهد شد.
هنر در مسیر روایت ایرانِ قدرتمند؛ تأملی بر توصیه رهبر انقلاب به رسانهها
همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای دولت، تأکید ویژهای بر نقش رسانهها و دستگاههای فرهنگی در روایت پیشرفتها و قوتهای کشور داشتند. از دل این توصیه، میتوان یک چارچوب مفهومی برای ارزیابی عملکرد تولیدات هنری و رسانهای در حوزه امیدآفرینی و تصویرسازی ملی استخراج کرد.
اما آنچه فراتر از متن صریح بیانات معظم له میتوان تحلیل کرد، نسبت هنر با تصویر ایرانِ امروز و آینده است. نسبت رسانههای نمایشی با سرمایه اجتماعی، و نقش سینما و تلویزیون در تقویت یا تضعیف اعتماد عمومی.
روایت پیشرفت از مسیر هنر و نمایش؛ گامی در جهت امیدسازی
هرچند رهبر انقلاب مستقیماً به آثار هنری خاصی اشاره نکردند؛ اما میتوان بر اساس منطق بیانات ایشان، به این نتیجه رسید که تولیداتی که اخیراً به نمایش توانمندیهای بومی در عرصههای پزشکی و فناوریهای سلامت میپردازند یا نخبگان ما را به نمایش درمیآورند، میتوانند مصداقهایی از تحقق این رویکرد باشند.
حتی مستندهایی که درباره زیباییهای بکرِ طبیعی ایران یا واقعیتهایی که در رابطه با دستاوردهای علمی، موشکی و صنعتی به عرصه نمایش درآمدند نیز میتوانند مصادیق فرمایش معظم له باشند.
در چنین آثاری، نه تنها واقعیتهای افتخارآمیز کشور برجسته میشود؛ بلکه تصویر یک ایران توانمند و رو به جلو به مخاطب منتقل میشود. هنر در اینجا نقش مکمل رسانه را ایفا میکند، نه صرفاً در اطلاعرسانی؛ بلکه در شکلدهی به باور عمومی نسبت به ظرفیتها.
همچنین آثار دیگری که به معرفی نخبگان ایرانی، زیستبوم علم و فناوری، یا داستانهای موفقیتآمیز کارآفرینی میپردازند، همراستا با این توصیه تحلیلی قرار میگیرند. پیام واضح است: روایت امید، نه پنهانسازی مشکل؛ بلکه بازنمایی توان در کنار واقعیت است.
سیاهنمایی؛ اختلال در روایت ملی
در نقطه مقابل، در تحلیل سخنان رهبری میتوان به این نتیجه رسید که تولیدات هنریای که تصویری مأیوسکننده، سرد و تحقیرآمیز از جامعه ایران ترسیم میکنند، برخلاف مأموریت رسانهای و فرهنگی مطلوب حرکت میکنند. اگر هنری با زبان اثرگذار خود تنها ضعفها را بازتاب دهد، بدون آنکه زمینهها، پیشرفتها یا تلاشها را بازگو کند، عملاً در حال تحریف حقیقت است؛ نه نقد واقعبینانه.
در این زمینه، هشدارهایی که اخیراً مدیرعامل خانه سینما درباره برخی آثار با مضمون تلخ و سیاهنما ابراز کرده نیز میتواند مؤید همین دغدغه عمومی باشد: چهره ایران نباید از قاب هنر، تنها در پرتو تاریکیها تعریف شود.
نقش چهرهها و سلبریتیها در روایت پیشرفت
از دیگر نکات کلیدی، لزوم ورود چهرههای شناختهشده و سلبریتیها به میدان امیدآفرینی بود. همانطور که برخی از این افراد نیز به آن اشاره کردهاند، وقت آن رسیده است که چهرههای تأثیرگذار در شبکههای اجتماعی، سینما و رسانه، بهجای بازنشر ناامیدی، روایتگر افتخار، توان، پیشرفت و ظرفیتهای شگفتانگیز کشور باشند.
ثمره روایت صحیح: تقویت امید و انگیزه نسل جدید
هدف نهایی از این فرمان رسانهای، روشن است: افزایش امید، انگیزه و خودباوری در میان نسل جدید. زمانی که جوان ایرانی تصویر روشنی از پیشرفتهای ملی در حوزههای علمی، فناوری، پزشکی، اقتصادی و حتی فرهنگی ببیند، بیشک با انگیزه و اعتماد به نفس بیشتری مسیر پیشرفت شخصی و ملی را خواهد پیمود.
دیدار اخیر رهبر انقلاب با اعضای دولت، نهتنها حامل نکات مدیریتی و کلان بود؛ بلکه نقشه راهی برای تغییر رویکرد رسانهای کشور نیز ترسیم کرد. اگر روایت قدرت و پیشرفت، جای سیاهنمایی را بگیرد، هم ذهن جامعه به سوی امید و حرکت تغییر میکند و هم چهره ایران در سطح بینالمللی بازسازی میشود. اکنون، توپ در زمین رسانههاست؛ روایت آینده را آنان خواهند نوشت: با صدای پیشرفت یا پژواک ضعف؟
فقر عاطفی در روابط اجتماعی
طاهره حمزه ای
روابط اجتماعی به تمام تعاملات و ارتباطاتی که فرد در جامعه با دیگران دارد، اشاره میکند. این روابط میتوانند شامل روابط خانوادگی، دوستانه، همکاران و همچنین روابط با اشخاص غریبه در جامعه باشند. روابط اجتماعی بر اساس تعاملات فیزیکی، کلامی، و غیرکلامی شکل میگیرند.
از مهمترین معضلاتی که انسان در روابط اجتماعی با آن مواجه است، فقرعاطفی است. فقر عاطفی وضعیتی روحی و روانی است که در آن انسان، با وجود داشتن منابع مالی کافی، احساس خالی بودن از محبت، ارتباط سازنده و توانایی کنار آمدن با مشکلات را تجربه میکند و قادر به ایجاد روابط عمیق و پایدار نیست. این وضعیت با ناامیدی، گوشهگیری، شکایت مداوم، و وابستگی بیش از حد به دیگران برای کسب حمایت عاطفی همراه است.
امروزه از فقر عاطفی میتوان به عنوان یکی از اصلیترین معضلاتی که هر انسانی ممکن است با آن دست و پنجه نرم کند، یاد کرد. این اختلال قادر است تا سر منشأ بسیاری از مشکلات به وجود آمده برای شخص باشد.
این اختلال به وضعیتی اشاره دارد که در آن انسان احساس میکند که نیازهای عاطفیاش در ارتباط با دیگران به اندازهی نیازش برآورده نمیشود. این موضوع میتواند در ابعاد مختلفی از جمله روابط خانوادگی، دوستانه و عاشقانه رخ دهد و تأثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت روح و روان و کیفیت زندگی شخص داشته باشد.
دنیاگرایی میتواند یکی از ریشههای فقر عاطفی باشد. اسلام معتقد است که تمرکز بیش از حد بر مادیات و اهداف دنیوی میتواند منجر به غفلت از نیازهای عاطفی و روحی انسان شود و در نتیجه فقر عاطفی را به دنبال داشته باشد. دنیاگرایی به معنای توجه و اهمیت دادن بیش از حد به مسائل مادی و دنیوی است. در این رویکرد، افراد ممکن است ارزش و اعتبار خود را بر اساس داراییها، موقعیت اجتماعی و موفقیتهای مادی تعریف کنند. این مسئله میتواند پیامدهای منفی متعددی به دنبال داشته باشد.
افراد، ممکن است به دلیل مشغله زیاد به دنبال اهداف دنیوی، از روابط عاطفی و انسانی غافل شوند و وقت کمتری را با عزیزان خود بگذرانند. این امر میتواند منجر به احساس تنهایی و انزوا شود.
دنیاگرایی میتواند باعث شود انسان کمتر به نیازهای عاطفی دیگران توجه کند و در نتیجه، همدلی و همدردی در آنها کاهش یابد. اگر شخص تنها به دنبال اهداف مادی باشد، ممکن است در نهایت احساس کند که زندگیشان خالی از معنا و هدف است. این مسئله میتواند منجر به افسردگی و اضطراب شود. دنیاگرایی شخص را به مقایسه خود با دیگران وادار میکند. این مقایسهها میتوانند منجر به حسادت، ناامیدی و کاهش عزت نفس شوند.
بنابراین، میتوان گفت که دنیاگرایی با تأکید بر مادیات و غفلت از نیازهای عاطفی، میتواند به عنوان یکی از ریشههای فقر عاطفی در نظر گرفته شود. دنیاگرایی جریانی برخلاف زندگی سعادتمند انسان است. برای غلبه بر دنیاگرایی، باید به تقویت بُعد معنوی پرداخت و با مراقبت از افکار و اعمال، از تعلقات مادی کاست. این راهکارها شامل شناخت عمیقتر دنیا، یاد مرگ، دوری از محیطهای مادیگرا، و توجه به مفاهیم معنوی و اخلاقی است.
در مجموع، روابط اجتماعی نقش مهمی در زندگی افراد و جامعه ایفا میکنند. ایجاد و حفظ روابط سالم و مثبت میتواند به بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سلامت فرد و جامعه کمک کند. در این زمینه، ایجاد تعادل بین اهداف مادی و نیازهای عاطفی ضروری است تا بتوانیم زندگی معنادارتری را تجربه کنیم. رابطههایی عمیق و همدلانه که میتوانند به عنوان راهحلی برای کاهش اثرات منفی دنیاگرایی عمل کنند.